#کرامات_شهدا
میدانی چرا لبخند زدم؟
بخاطر اینکه امام حسین(ع)را دیدم و به او سلام دادم و او را در آغوش گرفتم به همین دلیل لبخند زدم
#شهیدمحمدزمان_ولےپور
#یادش_باصلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت خادم حرم رضوی از مرد نابینایی که امام رضا(ع) چشمانش را به او بخشید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🍃👌🍃
نامم #مصطفی
#فاطمی بودم و #علوی زیستم
#هاشمی جنگیدم و #حسینی شهید شدم
چون فرزند #زهرام و مدافع حرم #زینب
#شهیدمصطفےموسوی
#یادش_باصلوات
#الله_اکبر
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
⭕️غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد
🔹️ سردار مدافع حرم حاج مهدی نیساری درشب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد ، سردار نیساری فردی که برای شناسایی پیکر شهیدحججی به مقر داعش رفت وازطرف سیدحسن نصرالله لقب پهلوان مقاومت گرفت
🔹️ ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسنحججی:
◇ بعد از شهادت حججی تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
◇ بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهیدحزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
◇ به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟"
◇ می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید.
◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم.
◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟!
این بدن اربا_اربا شده این بدن قطعه قطعه شده!"
◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: "پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"
◇ حاج سعیدحرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : "کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"
◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم."
◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر محسن نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد.
🔹️ توی دلم متوسل شدم به "حضرت زهرا علیها السلام" گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم.
◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم.
◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی.
واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.
🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم بی بی حضرت زینب علیهاالسلام وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچهها اومد پیشم و گفت: "پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."
◇ من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی"
◇ نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل دادهاند؟!
بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
◇ گفتم: "حاجآقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش."
◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بیبی که بگو."
◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو.
تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام."
◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان.
🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان ، این هدیه را از من قبول کن!
#شهید_حججی
#شهدای_مدافع_حرم
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دلیر مردانی که توی این کلیپ میبینید از رزمندگان لشگر ۲۵کربلا و لشکر سرافراز #فاطمیون بودند که اکثر شهید شدند و یا مفقودالاثر
#قبل_عملیات_خانطومان
#مسجد_خلصه
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🌹*دزدی از زائر عراقی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق به حسین ، مرز نمیشناسه
حتی اگر توی خونه های دومتری هند زندگی کنی
السلام علی الحسین ع و علی علی بن الحسین ع
این روزها و شبها برای همه شیعیان دنیا دعا کنیم . هند ، کشمیر ، میانمار ، پاکستان ، افغانستان، یمن ، ..
#حسین_آرام_جانم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
3.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت خادم حرم رضوی از مرد نابینایی که امام رضا(ع) چشمانش را به او بخشید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
امروز سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده است
همو که ناله ها زد و اشک ها ریخت در فراق مولایش #امام_زمان و سوخت در این عشق🥀
پس از شهادتش خوابش را دیده بودند، از او پرسیدند
این همه از امام زمان گفتی، اورا دیدی؟ و گفته بود هنگام شهادت، در آغوش آن یار، جان را تقدیم خدای مهربان کردهاست....🥀
این شعر از سروده های شهید تورجی زاده است....
یارا:
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#خاطرات_شهدا🕊
🌹رفاقت شهدایی❤️
🍃شهید روح الله صحرایی در دو سه متری داداش شهید شدند. شهید صحرایی وقتی بلند می شوند تا ظاهرا مهماتی را برسانند تک تیرانداز تکفیری قلب او را هدف قرار میدهد. آقا رضا قبل از شهید صحرایی از ناحیه دست زخمی شده بود ولی با همان وضعیت شهید را تا آمبولانس همراهی میکند تا به عقب برگردد...
🍃یادم میاد بعد شهادت شهید صحرایی داداش آروم و قرار نداشت با اینکه همون تک تیرانداز داعشی که شهید صحرایی رو زده بود به ساعد داداش هم تیر زده بود. تا یه هفته اول بعد برگشتن از سوریه به ما نگفته بود که مجروح شده به هر بهانه ای از خونه بیرون میرفت اکثرا هم سر مزار آقا روح الله...
🍃تا این که شروع کرد مزار شهید صحرایی رو قشنگ کنه برای چهلم.
شهید صحرایی میاد به خوابش بهش میگه ما هوای شما رو نداشته باشیم هوای کیو داشته باشیم...
که بعد از اون داداش آروم شد...
پنج ماه نگذشت که داداش هم شهید شد...💔
لازم به ذکر هست که داداش هم تک تیرانداز بود با همون دست مجروح انتقام شهید روح الله رو گرفت و اون داعشی رو به هلاکت رسوند...💔
✍راوی:برادر شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#شهید_روح_الله_صحرایی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi