💠 *نماز پشت به قبله*!!
به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست. گردان را ببر جلو
آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . .
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند…..
حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد.
ترکشی به سینه اش اصابت کرده بود و جای زخم را با دست فشار می داد.
سوار شد تا حرکت کردم *صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد.* تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم.
گفتم برادر اسمت چیه؟
جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید.
فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم.
مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد .
گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت نماز می خواندم .
نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم، تازه
پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که خونیه، نجسه.
گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می کردی آنوقت نماز می خوندی.
گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم ،
فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.
گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش رفیقات ،
با خودم فکر کردم
یک الف بچه احکام نماز
را هم شاید درست بلد نیست و الّا
بابدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!!
دم اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم
بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد.
با برانکارد آمدند ببرنش
گفتم خودش می تونه بیاد
زیاد زخمش جدی نیست
فقط سریع بهش برسید…
بیست دقیقه ای آن جا بودم، بعد خواستم برگردم
رفتم اورژانس پرسیدم
حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند شهید شد...
با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت ورفت…..
تمام وجودم لرزید.
بعدها
درنواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
*آهای بسیجی*
*خوب گوش کن چه می گویم! * *من می خواهم به تو پیشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود!*
*من دستغیب*
*حاضرم یکجا ثواب هفتاد سال* *نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،*
*و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده ای را از تو بگیرم...*
آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!
📚خاطرات سردار شهید حاج حسین همدانی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
هے زمین میخورند
ولی آخرِ ڪار
عاشقان، ایستاده میمیرند...
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
پرسیدند:
ماه قشنگتر است یا مادرت؟
گفتم: ماه را ڪه میبینم
یاد مادرم میافتم
اما
مادرم را ڪه میبینم
ماه را ڪُلّا فراموش میڪنم ...!
همه
گمانمیڪنندڪه
عکس پدر عزیزم را ؛
به ديوارخانهام نصبڪردهام
اما نميدانند ڪه
ديوار خانه ام را به
عڪسپدرم تڪيهدادهام
براے سلامتے همه پدرومادرهاے عزیز
و شادے روحِپدرومادرهاے عزیز از دنیارفته
وهمه در گذشتگان فاتحه و صلوات
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔹گفتم: محمد این لباس جدیدت خیلی بھت میاد...☺️
🔸گفت: لباس شھادتــه!🙂
🔹گفتم: زده به سرت!😒
🔸گفت:می زنه ان شاءاللّه!😊
🦋چند ثانیه بعد از انفجار رسیدم بالای سرش، نا نداشت، فقط آروم گفت: دیدی زد!!!
#شهید_محمدمهدوے❤️🌿
یادش با صلوات
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
✨••
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسشان قابــ شدواز تو نیامدخبری!!
شبتون مهدوی🌸
#یاصاحبالزمان
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
**
الهـی⭐
یـاورمان بـاش ⭐️
تامحتاج روزگار نباشیم⭐️
همدممان باش
تا ڪه تنهاے روزگـار نباشیم ⭐️
ڪنارمان بمان
تا ڪه بے ڪس روزگار نباشیم⭐️
وخدایمان باش
تا بنده این روزگار نباشیم⭐️
شبتون بخیر
آرامش شب نصیبتون⭐️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خُــدایـــا
《فَـهُــوَ حَـسـبُه》 ڪـہ مـی خوانم
انگار ڪسی دستی بـہ قلـــــبم
می ڪشد
و مـــــن آ ر ا م می شوم
انگار ڪسی مے گوید :
" خیـــــالت راحـــــت ! مـــــن هستم .. "
و من
تمام ِدلشــوره هایم را می سپارم بـہ بــــاد ..
انگار همـہ برایم می شود تــــو
و تـــو می شوی
ّّهمه ی من ...
به نام خدای همه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
آغاز هفته را معطر کنیم
با عطر صلوات بر محمد و آل محمد
اللّهمَّ صَلِّ عَلی محمَّد و
آلِ مُحَمَّد و عجل فرجهم☘
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور✨
وَلَا تَحْزَنْ ۖ إِنَّا مُنَجُّوكَ
به همین دلخوشام که یکروز بالاخره نجاتام خواهی داد... . . . . .
#مصحف
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
گرچه این شهر شلوغ اسٺ ولی باور ڪن
آنچنانن جاے تو خالیسٺ صدا میپیچد..
#ناشناس
#اللهم عجل لوليك الفرج
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
ثروت من کسانی هستند که
با یادشان، لبخندی از محبت بر لبانم مینشیند
و هیچ دیواری مانع گرمای وجودشان نیست..
سلام
شنبتون گرم از وجود پر مهر عزیزان☀️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi