eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.4هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه جمله زیبا در وصف شهید امید اکبری وجود داره که میگه: اقدام علیه امنیت ملی فقط چشماش.. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
• 🍃در یکی از عملیات ها در شهر در حالی که تکفیری با موشک های بسیار پیشرفته و نسل ۲ " اهدایی ها و ها به جبهه النصره و ارتش آزاد" ادوات زرهی رو به آتش میکشید و به همین علت هم هیچ تانک و نفربری جرات مانور قدرت در آن عملیات رو نداشت • 🍃به آقا مهدی اطلاع می دهند که عده ای از رزمندگان فاطمیون شده اند و به دلیل آتش سنگین دشمن و از جمله استفاده از موشک های هدایت شونده تاو ، امکان جابجایی وجود نداره • 🍃این فرمانده شجاع بدون تردید و مصلحت اندیشی های دنیوی سراغ یک نفربر میره و با علم به اینکه ممکنه مورد اصابت قرار بگیره و زنده زنده در بسوزه ابراهیم وار، وارد آتش میدان دشمن میشه و تک و تنها به سراغ مجروحین میره و همه اونها رو یکی یکی سوار نفربر میکنه و به سلامت بیرون میاد • 🍃پ.ن: امام صادق علیه السلام میفرمایند: سه کس اند که شناخته نشوند جز در سه جا: ۱- شناخته نشود جز به هنگام خشم ۲- شناخته نشود جز به وقت نبرد ۳- و دوست شناخته نشود جز به وقت نیاز • 🍃بحارالانوار: جلد ۷۵ صفحه ۲۲۹ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
3.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺گفتن با بابات بای بای کن، گفتم نمی‌تونم، مگه قرار نیست برگرده؟ 👈 گفت‌وگو با همسر و فرزندان شهید مدافع حرم محرم ترک در مجموعه «ملازمان حرم» 🔰 🔰 🍃🌹🍃🌹
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ‏ الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ ! •[خدایـا کارے کـن شبیـه ِعاشقان ِ ، زندگے کنیم ..! ]• 💚 🇮🇷 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
یا اباصالح! مدینه رفتی به پابوس مادرت زهرا یاد ما هم باش... 💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه خوانی در منزل شهیدحاج حسین خرازی در محضر مادر شهید برادر کربلایی محسن عراقی بهمن‌۱۳۹۹ اصفهان 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_بیست_و_هشتم حالا اين كه آقا مه
💔 زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 بايد خودم را خالي مي كردم . گفت :" نه ، تو بزرگ تر از اين حرف ها فكر مي كني . اگر تو اين طوري بگويي من از زن هاي بقيه چه توقعي مي توانم داشته باشم كه اعتراض نكنند . تو با بقيه فرق مي كني . گفتم :" عيب ندارد ، هنداونه بذار زير بغلم " گفت :" نه به خدا ، راستش را مي گويم . تازه ما در مكتبي بزرگ شده ايم كه پيغمبرش بدون پدر و مادر بزرگ شد و به پيغمبري رسيد . مگر ما از پيغمبرمان بالاتر هستيم ؟ " ليلا چهل روزه شده بود که تازه او آمد . نصفه شب آمده بود رفته بود خانه ي مادرش . فردا صبح پيش من آمد ، خيلي عادي ؛ نه گُلي ، نه كادويي . صدايش را از آن يكي اتاق مي شنيدم كه داشت به پدرم مي گفت: " حاج آقا ، اصلاً نمي دانم جواب زحمت هاي شما را چه طور بدهم . " پدرم گفت :" حرفش را هم نزنيد برويد دخترتان را ببينيد . " وقتي وارد اتاق شد ، من بهت زده به او زل زده بودم . مدت ها از او خبري نداشتم ، فكر مي كردم شهيد شده ، مفقود يااسير شده . آمد و ليلا را بغل كرد . بغلش كرده بودو نگاهش مي كرد . از اين كارهايي هم كه معمولاً پدرها احساساتي مي شوند و با بچه ي اولشان مي كنند ، گازش مي گيرند ، مي بوسند ، نكرد . فقط نگاهش مي كرد . من هم كه قبل از آن اين همه عصباني بودم انگار همه عصبانيتم تمام شد . آرامشش مرا هم در بر گرفته بود ، فهميدم عصبانيتم بهانه بوده . بهانه اي براي ديدن او و حالا كه ديده بودمش ديگر دليلي براي عصبانيت نداشتم . به قول مادربزگم مكه رفتن بهانه بود ، مكه در خانه بود . هنوز دوروز نشده بود دوباره رفت . وقتي داشت مي رفت گفتم: " من با اين وضعيت كه نمي توانم خانه ي پدرم باشم . شما من ببر توي منطقه ، آن جايي كه همه خانم هايشان را آورده اند. " ادامه دارد..... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_بیست_و_نهم بايد خودم را خالي م
💔 زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 فهميدم عصبانيتم بهانه بوده . بهانه اي براي ديدن او و حالا كه ديده بودمش ديگر دليلي براي عصبانيت نداشتم . به قول مادربزگم مكه رفتن بهانه بود ، مكه در خانه بود . هنوز دوروز نشده بود دوباره رفت . وقتي داشت مي رفت گفتم " من با اين وضعيت كه نمي توانم خانه ي پدرم باشم . شما من ببر توي منطقه ، آن جايي كه همه خانم هايشان را آورده اند . گفتم :" احساس مي كردم تولد ليلا ما را به هم نزديك تر كرده و من حق دارم از او بخواهم كه با هم يك جا باشيم ." فكر مي كردم ليلا ما را زن و شوهر تر كرده است . گفتم :" تو خيلي كم حرفهايت را مي گويي . " خنديد و گفت :" يك علت ابراز نكردن من اين است كه نمي خواهم تو زياد به من وابسته شوي . " گفتم: " چه تو بخواهي چه نخواهي ، اين وابستگي ايجاد مي شود . اين طبيعي است كه دلم براي شما تنگ شود . " گفت: " خودم هم اين احساس را دارم . ولي نمي خواهم قاطي اين بازي ها شوم . از اين گذشته مي خواهم بعدها اگر بدون من بودي بتواني مستقل زندگي كني و تصميم بگيري . " گفتم: " قبلاً فرق مي كرد اشكالي نداشت كه من خانه پدرم بودم ، ولي حالا با يك بچه " گفت: " اتفاقاً من هم دنبال يك خانه ي مستقل هستم . " گفتم :" مهدي گاهي حس مي كنم نمي توانم درونت نفوذ كنم " گفت :" اشتباه مي كني . به ظواهر فكر نكن . " ادامه دارد..... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
. وقتۍ‌ازسفرڪربلـابرگشت،مادرش پرسید:«چہ‌چیزۍازامام‌حسین؏خواستۍ؟» مجیدگفتہ‌بود:«یہنگاھ‌بہ‌گنبد‌حضرت ‌ابالفضل؏ڪردم‌ویہ‌نگاھ‌بہ‌گنبد‌امام‌ حسین؏وگفتم:آدمم‌کنید..♥️!» . :).!. 🌱 🍃🌹🍃🌹
شهید علمدار میگفت: «برای بهترین‌ دوستان خود دعای‌ شهادت کنید» راست می‌گفت.. برای بهترین باید بهترین را بخواهی... هرچند که خیلی‌از افراد می‌گویند: خدانکند این چه حرف‌هایی است که می‌زنید؟ چرا دعای مردن می‌کنید برای هم؟  اما آنها غافلند از اینکه شهادت، مردن نیست. شهادت زنده ماندن ابدی است، جاودانگیست و چه بهتر از جاودانه شدن؟ به رسم رفاقت برایت دعای عاقبت به شهادتی میکنم🌿✋ 🍃🌹🍃🌹
💔 💞 . •«‌لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ»• من نمی‌بينمت ولی تو من رو می‌بينی و از حالم خبر داری... 💌 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi