eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الزهرا «سلام الله علیها» تولدش مصادف بود با میلاد امام حسین «علیه السلام» و به گمانم همین آیتی بود برای پاسداری او در دین خدا... دوران کودکی‌اش را همچون لحظات دیگر زندگانی‌اش، وقف انقلاب کرده بود و سرباز مطیع خط امام راحل «قدس سره»بود. باشروع دفاع مقدس همچون جوانان باغیرت، پا به عرصه جهاد نهاد . در میدان مبارزه مغز متفکر اطلاعات نظامی شناخته شده بود ؛ آن چنان که دشمنان نیز به قابلیت‌های او پی برده بودند. تلاش بی وقفه در مسیر عبودیت و خشنودی معبود ؛ سرانجام زندگی دنیایی‌اش را، تبدیل به سرآغازی برای زندگی شهیدانه‌اش کرد و در نهم بهمن ماه در محور فکه بود؛ که شهید حسن باقری «غلام‌حسین افشردی»به مرتبه اولیاء الله رسید. شادی روح شهید عزیز حسن باقری صلوات... به قلم:s.v سالروزشهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
یکی از برادران طاقتش کم شده بود، به حاجی گفت: چرا اینقدر اینجا وقت می گذاری، خیلی ها قدر نمی دانند! گفت: "این حرف را نزن! اینجا قرارست محل حکومت امام زمان(عج) بشود، باید برای آن روز آماده بشوند..." 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
وجودش نیازیست همچون نفس کشیدن .. خدا را میگویم ، همیشه پشت و پناهت باشد.. به نام خدای همه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور✨ وَكَأَيِّن مِّنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ. بدبخت منم که هیچ وقت و هنوز غمزه های عاشقی تو را نفهمیدم... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🧡✋🏻 |•عاشـق آن اسـتْ ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ . . . صبـحها در عطـشْ عـرض ارادتـ باشـدْ . . . بـهترازحضـرت اربـابْ ندیـدم شاهے؛ ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد•|♥️ |🌿 ... ✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
به دست غم گرفتارم بيا اي يار دستم گير... اَللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الأُْمَّهِ بِحُضُورِهِ وَعَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ.... اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
زیبایی ها راچشم میبیند ومهربانی ها را دل ؛ چشم فراموش می کند امادل هرگز ... سلام جادّه ی زندگیتون پُر از عطر گلهای مهربانی 💐 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
وَ فَدَيناهُ بِذِبحٍ عَظيم عشـق است . . . که دل به راه دلبر دادن جان را به هوای آل حیـدر دادن این کارِ بزرگ، کار مردان خداست ماننـد حسین بن علـے سـر دادن 📎پ ن: مادر شهید می‌گفت: همرزمش گفته ڪه رضا شب قبل از شهادتش خـوابی دیده و همه را بیدار ڪرد. گفت: بیدار شوید، بیدار شوید من می خواهم بشوم... دوستانش گفتند: حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! ڪو شهادت؟ ●گفت: من خواب دیدم (ع) به خوابم آمد و فرمود: "رضا تو شهید می شوی، اگر ســرت را بریدند، نترس، درد ندارد..." ●وقتی من این را شنیدم واقعاً آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم ڪه خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته... 🌷 : ۹۲/۱۱/۸ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊شهید مدافع حرم علی عسگری 📋 شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌گفت :اگر از دست کسی ناراحت هستید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید: خدایا ! این بنده تو حواسش نبود، من از او گذشتم، تو هم بگذر . . . + اینطوری دلبری کردن از خدا ! 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #نیمه_پنهان_ماه زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 #قسمت_سی_و_ششم سالگرد ازدواجشان بود
💔 زندگینامه سردار شهید مهدی زین الدین 🔸 مجيد پسر دوست داشتني فاميل زين الدين بود . كوچك ترين بچه ي خانواده بود . قيافه نوراني داشت . مهدي پاي مجيد را به منطقه باز كرده بود ، گردان تخريب . هر جا مي رفت مجيد را هم با خودش مي برد . همديگر را خوب مي فهميدند . بعضي وقت ها مي شد مهدي هنوز حرفي را نگفته مجيد مي گفت :" مي دونم چي مي خواي بگي ." و مي رفت تا كار را انجام دهد . در يكي از عملياتها مجيد مجبور شده بود دو سه روز در ني زارها قايم شود . وقتي آقا مهدي او را به خانه آورد . از شدت مسمويمت همه ي بدنش تاول زده بود . يك هفته ازش پرستاري كردم آن قدر سردي بهش بستم كه حالش خوب شد . همان جا او را خوب شناختم . با مهدي هم كه ديگر حسابي صميمي شده بودم ، ولي باز هم به روش خودمان . وسط اتاقمان رخت خوابها را چيده بودم و اتاق را دو قسمت كرده بودم . پشت رختخوابها اتاق مهدي بود . بعضي شب ها كه از منطقه بر مي گشت ، مي رفت مي نشست توي قسمت خودش و بيدار مي ماند . من هم سعي مي كردم وقتي او آن جا است زياد مزاحمش نشوم ، راحت باشد . زن خانه بودم و بايد به كارهايم مي رسيدم ، ولي گوشم پيش صداي دعا خواندن او بود . يك بار هم سعي كردم وقتي دعا مي خواند صدايش را ضبط كنم . فهميد گفت: " اين كارها چيه مي كني ؟" بعد از چند روز آقا مهدي تلفن زد. گفت: " آماده شويد مي خواهيم برويم مشهد ." گفتم: " چه طور ؟ مگر شما كار نداريد ؟ " گفت: " فعلاً عمليات نيست . دارند بچه ها را آموزش مي دهند . " برايم خيلي عجيب بود . هميشه فكر مي كردم اين ها آن قدر كار دارند كه سفر كردن خوش گذارني ِ زيادي برايشان حساب مي شود. ادامه دارد..... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi