eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.2هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_هشتاد_و_هفت #رمان_دلارام_من #قسمت_هشتاد_و_شش صدایم را پایین می آورم:
💔 - میشه اگه ناراحت نمیشید، بگید سر چه چیزایی باهاشون اختلاف پیدا کردید؟ - مثلا وقتی میریم بیرون جاهای تفریحی، خیلی ذوق و شوق نشون نمیدم؛ یا برعکس قبل، علاقه ای به خرید ندارم؛ نمیدونم، دست خودم نیست، دیگه لذتی برام نداره؛ یا دیگه با پسرای فامیل حتی نیما، راحت نیستم؛ کلا زندگی که قبلا داشتمو دوست ندارم، من... من... از زندگی بدون خدا خسته شدم! لبخند حامد را میبینم؛ نفس عمیقی می کشد: بیاید از یه زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم، خدا دستور داده نماز بخونیم، با نامحرم شوخی نکنیم، حجاب رعایت کنیم، همه اینا درست؛ شما باید این کارها رو انجام بدید، اما اینکه تفریح نکنید که دستور خدا نیست! دستور خدا اینه که رضایت پدر و مادرتونو داشته باشید. حالا اگه همراه مادرتون برید خرید، یا تفریح کنید، پدر و مادرتون خوشحال میشن و این عین رضایت خداست؛ عین عبادته. شما با این دید باهاشون همراه بشید! برای رضای خدا برید شهربازی، برید خرید، عبادت چیزیه که خدا دستور میده، نه اون چیزی که ما فکر میکنیم؛ کارایی که ناراحتشون میکنه هم لازم نیست جلوشون انجام بدید؛ مثل نماز خوندن، اما کم کم وقتی ببینن اخلاق شما بهتر شده، ورق برمیگرده.... ...... بدون سلام و علیک راه میافتد داخل خانه و بلند فریاد میکشد: یکتا سریع جمع کن بریم! صدای حامد را میشنوم که با ملایمت، پدر یکتا را دعوت به آرامش میکند: حاج آقا آروم باشید الان میان، داد زدن نداره که! پدر یکتا این بار سر حامد داد میزند: هرچی میکشم از دست تو و اون خواهرته که دختر منو از راه به در کردین. لبم را می گزم و مینشینم کنار یکتا، روی تخت: عزیزم اگه دست من بود، میگفتم همینجا بمونی؛ قدمتم سر چشم؛ ولی می بینی که! پدرت راضی نیست، برو خونه،ان شالله درست میشه! چمدانش را بسته و آماده است، اما تردید دارد: میترسم! میترسم بدتر باهام‌ برخورد کنه. - ترس نداره که! یه دعوای کوچولوئه نهایتا، تموم میشه میره! قبول میکند باهم برویم بیرون؛ قبل از اینکه در را باز کنم، صدایی شبیه برخورد یک دست با یک صورت میشنویم؛ قدم تند میکنم تا زودتر از یکتا پایین بروم، از دیدن پدر یکتا با آن حالت خشمگین، و بدتر از آن با دیدن حامد سربه زیر و برافروخته، نفسم میگیرد، عمه هم حالش بهتر از من‌نیست؛ چشمم از دست راست حامد که روی صورتش مانده، پایین می آید تا دست چپش که مشت شده، یکتا که پشت سر من ایستاده، جیغ کوتاه و خفیفی میکشد و دستش را مقابل دهانش میگیرد، حامد نگاهی به من و بعد به یکتا می اندازد؛ به اندازه چند ثانیه نگاهش روی یکتا میماند و بعد میرود؛ تمام خشمش را در دست مشت شده اش دیدم؛ اما خدا را شکر که ندیدم. یکتا آرام میگوید: بابا... پدرش با خشم به سمتش برمیگردد: بدو بریم! یکتا چند قدم به سمت پدرش برمیدارد، پدرش جلو می آید و دستان یکتا را میگیرد و دنبال خودش میکشد، حتی مهلت نمیدهد خداحافظی کنیم. با صدای بسته شدن در، میروم به اتاق حامد، نماز میخواند، عادت دارد نماز ظهر و عصرش را جدا بخواند؛ مینشینم تا نمازش تمام شود، پشتش به من است؛ سلام میدهد و تسبیحات میگوید؛ تسبیحاتش تمام میشود، دوباره سجده میرود؛ کاش بازهم نماز بخواند و ذکر بگوید تا نگاهش کنم. ... ✍به قلم فاطمہ شکیبا 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
اسفند عجب ماه پر از لاله ایست🌷 شهادت حمید باکری: ۶ اسفند شهادت حسین خرازی: ۸ اسفند شهادت امیرحاج امینی: ۱۰ اسفند شهادت ابراهیم همت: ۱۷ اسفند شهادت حجت اله رحیمی: ۱۸ اسفند شهادت حسین برونسی: ۲۳ اسفند شهادت عباس کریمی: ۲۴ اسفند شهادت مهدی باکری: ۲۵ اسفند 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊شهید مدافع حرم " حجت اسدی" را بیشتر بشناسیم... 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی ارواح طیبه شهدا .
الا بذکرالله تطمئن القلوب بنام و یادش … قلبت را آرامش بخش، پایان غمها خداست، تنهاست ولی تنهایت نمی گذارد... به نام خدای همه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور✨ وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ و بی گمان شما را با برخی از امور همچون ترس و گرسنگی، زیان مالی و جانی و کاهش محصولات، آزمایش می‌کنیم ؛ و مژده باد به بردباران و صبرکنندگان. همان کسانی که وقتی گرفتاری به آنان می‌رسد، می‌گویند: «ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمی‌گردیم.» الطاف،رحمت ،احسان و مغفرت پروردگارشان شامل حال آنان می‌گردد، و مسلّماً ایشان راه‌یافتگان به جاده‌ی حق و حقیقت و طریق خیر و سعادت هستند. -آیه (۱۵۷-۱۵۵) 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
‍ لحظه های خودرا معطر کنید به عطر دلنشین صلوات اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد وَ عَجِّل‌فَرَجَهُــم.. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
ذڪر تسبیح سحرگاه سلامسٺ ودرود السلام اے پسرفاطمہ اےشاهِ وجود گشتہ‌ام درهمہ‌ے عالم خاڪے دیدم بخدا هیچ ڪسے مثل تو ارباب نبود 🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
إِنَّ الْإِنْسَانَ ؛ لَفِي خُسْرٍ ... یعنی آدم بمیرد ؛ و روی ماهت را نبیند ..‌. أینَ صاحِبُنا ؛ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ... السلام علیک یا صاحب الزمان 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
یڪ صبح دیگر از روزهاے زیبای زمستان آغاز شد آرزو می‌ڪنم قلبتون پر باشه از عطر خدا سلام روزتون بخیر 🌤 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
هر دو علمدار هیئت هستن هر دو خادمان امام زاده چیذر هستن هر دو مدافع هستن یکی مدافع حرم یکی مدافع وطن 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ‏از خلوتیِ راه سعادت نهراسید. خطبه۲۰۱ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi