کانال شهید ابراهیم هادی
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_نود_و_هشت تعجبم را که میبیند جواب میدهد: راه های میانبر زیادی هست، عمه
💔
#رمان_دلارام_من
#قسمت_نود_و_نه
علی «که خودش هم درگیر درمان دستش است» سعی دارد شادمان کند و حتی چند بار با همان دست وبال گردنش ما و خانواده اش را برد گردش؛ اما همه میدانستند این گردش ها حتی مسکن موضعی هم نیست؛ چه رسد به دارو!
اواخر خردادم اما، با خبر علی درباره تبادل اسرا زیبا میشود؛ برای همین است که تمام خانه را برق انداخته ایم؛ سبزیها را من پاک کردم که عمه برایش قرمه سبزی بپزد، حتی کیک هم پختم.
علی گفت لازم نیست ما برویم فرودگاه و خودش حامد را می آورد خانه؛ گفت میخواسته یک مراسم استقبال بگیرد اما حامد گفته میخواهد بی سر و صدا بیاید؛
فقط نیما و مادر آمده اند، با نرگس و نجمه و خانواده شان.
راضیه خانم هم آمده خانه مان برای کمک؛ انگار تازه قرار است عید به خانه مان پا بگذارد!
با صدای زنگ، تا خود در پرواز میکنم؛ از همه سبقت میگیرم تا خودم در را باز کنم، انگار خوابم!
در را که باز میکنم، اول علی را میبینم که در ماشین را برای کسی باز میکند و دستش را میگیرد تا پیاده شود؛ مردی با محاسن بلند و صورتی لاغر و رنگ پریده و چشمانی گود رفته، کمر راست میکند و از ماشین پیاده میشود. این دیگر کیست؟
به چهره اش دقیق میشوم؛ حامد است!
بی اختیار میگویم: حامد...!
لبخند که میزند، مطمئن میشوم خودش است؛ مهربانی صورتش هنوز سرجایش مانده، با وجود چند زخم و خراشی که بر چهره دارد، خراشها را میشمارم:
یکی روی پیشانی، دیگری میان ابروی راستش را شکافته، سومی روی بینیاش افتاده و چهارمی پایین چشم چپش؛ لبش هم زخمیست.
نمیدانم الان باید شاد باشم یا غمگین؟
بخندم یا گریه کنم؟
اشک شوقم جاری میشود و بی توجه به اطرافم، خودم را در آغوشش میاندازم؛ سرم را نوازش میکند:
سلامت کو آبجی خانم؟ تیکه ای، رگباری، چیزی نداری نثارم کنی؟
- خیلی بیمزه ای حامد!
- آخیش! داشتم احساس کمبود میکردما!
#ادامہ_دارد...
✍به قلم فاطمہ شکیبا
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
قسمتی از وصیتنامه تکان دهنده شهید امیر حاج امینی:
"اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم،
به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم..."
۱۰ اسفند، سالروز شهادت شهید امیر حاج امینی صاحب این تصویر بینظیر و بیسیمچی گردان محمد رسول الله (ص)
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
بدون امام زمان!!!!
مثل بچه های یتیمیم....
بابا نداریم.
همیجوری سرگردون.
همینجوری خسته.
همینجوری داغون😞💔
💔
#قرار_دلتنگی😔
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این یه تیکه فیلم جگر آدم رو میسوزونه😔
🔻این داستان واقعیت داره،وقتی یک پدر مجبور میشه دختر بچه اش رو در میان داعشی ها رها کنه😭
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
✍ #ڪلام_شـهید
اکنون که میروم تا دری تازه بر زندگی سراسر گناهم بگشایم و کبوتر روحم طمع پرواز در آسمان بیکران آزادی را دارد تا بر مظلومیت امتی گواه باشم و عزم آن دارم که در میان مخلصین و صادقین امت کوچ کنم تا شاید خدا مرا بپذیرد. به همه خواهران و مادران میگویم که حجاب، حیا و عفت را رعایت کرده، مبادا تارهای موی شما هم چون تازیانه بر پیکرمان بنشیند و ما را زجر دهد و دشمنان را خوشحال کند.
#شهید_مهدی_خاتمی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۴۳/۵/۳۰ تهران
●شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۰ شلمچه ، عملیات کربلای۵
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹هَرسَحر بَعدِنَمازَم #یاحسِیْن سَرمیدَهَم
🍃مرغِ دِل رٰابه هوٰایِ حَرَمَت پرمیدَهم
🌹من بِه عِشقِ دیدَنِ آن #گُنبَد ِزیبایِ دوست
🍃یک سَلام اَزرٰاه دوربَر #ابنُ_الْحِیدَر میدَهَم
#بیقـــرار_کربــــلا 🕊
#صبحم_بنام_شما
🍃🌹🍃🌹
🌹مادر شهید فتنه 88، غلام کبیری: خون فرزندم به گردن موسوی، کروبی و خاتمی است/ عذرخواهی سران فتنه هم جای جوان شهیدم را نمیگیرد.
#یادآوری_خاتمی_نامه
🍃🌹🍃🌹