🌹 دعای هر روز ماه مبارک رمضان ♦️بسم اللّه الرّحمن الرّحیم ♦️ یا عَلِيُّ يا عَظيمُ،يا غَفُورُ يا رَحيمُ،اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ الَّذي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ ♦️ وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهْ، وَ شَرَّفْتَهُ و َفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ،و َهُوَ الشَّهْرُ الَّذي فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَيَّ،وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ،الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنّاسِ و َبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى و َالْفُرْقانَ ♦️وَ جَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ، وَ جَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ،فَيا ذَا الْمَنِّ و َلا يُمَنُّ عَلَيْكَ،مُنَّ عَلَيَّ بِفَكاكِ رَقَبَتي مِنَ النّارِ فيمَنْ تَمُنَّ عَلَيْهِ، و َاَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠 ⚜ #جزء_۲ #قرآن_کریم ⚜ 💐 هدیه به حضرت امام حسن (ع) ⏲ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

💔 ارباب جان روزه و روضه عجب وجه تشابه دارند... روزه داران همه، یاد لب عطشان تو اند #صلےالله‌‌علیڪ‌یااباعبدالله #ڪربلالازمم‌دلم‌تنگ‌است #السلام‌علیڪ‌دلتنگم💔 #ما_ملت_امام_حسینیم 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه که پیکر پاکش به دست تروریست های تکفیری داعش افتاد پیکر مطهرشون بعد از سه سال در تاریخ 3/7/99 شناسایی شد شادی روح مطهرشان صلوات اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

[ شایَد شهـــــادَت آرزوۍ هَمِه باشَد امّا یَقیناً جُز مخُلِصِین ڪَسی بِدان نَخواهَد رِسید . . ڪاش بِجای زبان با عَمَلَم، طَلب شَهادَت مۍ ڪَردمَ🕊 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🤲 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

💔 اهل دزفول بود و اصالتا بختیاری لقب: سردارقلعجیه ، ابورسول سمَت: فرمانده گردان حضرت علی اکبر در ایران، فرماندهی تیپ فاطمیون در سوریه، تک تیرانداز، جانباز دفاع مقدس ویژگی های اخلاقی: بسیار صبور، مهربان، خوش خنده، به نماز اول وقت اعتقاد بسیار داشتن و... زندگی نامه: حاج محمد در تاریخ بیست و سوم مرداد ماه 1345 در روستای سربیشه از توابع شهرستان دزفول چشم به عالم هستی گشود او یادگار پدری بود که قبل از تولد وی چهره بر نقاب خاک کشید. سردار زلقی تنها فرزند خانواده بود به همین دلیل او را دلروشن نام نهادند پرورش یافتن در دامن مادربزرگ پاک و مومن کافی بود تا الفبای عشق به اهل بیت در وجودش نهادینه گردد از این رو راهی جبهه دفاع مقدس شد. در دفاع مقدس فرماندهی عملیات کربلا 4 را به عهده داست بارها تا مرز شهادت پیش رفت اما سهم او از این مجاهدت مخلصانه ترکش هایی بود که تا پایان حیات پر برکتش به یادگار داشت. شهید زلقی بعد از اتمام هشت سال دفاع مقدس وارد سپاه شد و بعد از مدتی به دلیل جانبازی زیاد مجبور به بازنشستگی شد بعد از سال ها دوباره به صورت داوطلبانه به سوریه رفت و به دلیل جایگاهی که داشت سریع اعزام شد. مدت ویزا (پاسپورت) حاج محمد هنگام اعزام به سوریه تمام شده بود ولی با این وجود به دفاع از حریم عقیله بنی هاشم رفت و در همین راه شربت شهادت را نوشید حاج محمد فرزند دیگر از قوم مجاهد و ولایت مدار بختیاری است که در راه حریم اهل بیت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهادتت مبارک پدر عزیزم مدافع حرم سردار #شهید_محمد_زلّقی ارسالی فرزندشهید 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

#استوری #شهید فقط یه خواهࢪ درک میکنھ💔😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

💔 انسانی که باخدا معامله می‌کند؛ باید در میدان خود را نشان دهد. من باخدا بر سر فرزندم معامله کردم و باید خودم را به خداوند نشان می‌دادم؛ چراکه این یک معامله خاص الهی بود. خدا محمدحسین را به من داد و بعد از مدتی به قیمت خوبی از من خرید و برای روزی که به او نیاز داشته باشم؛ خداوند محمدحسین را به من باز می‌گرداند. ما خوبی محمدحسین را می‌خواستیم و او به این خوبی دست‌یافت. در واقع از همان زمان که محمدحسین وارد سپاه شد من روحیه شهادت را در او دیدم. راوی:پدر شهید #شهید_محمدحسین_حمزه #سالگرد_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

💔 #رویای_نیمه_شب #قسمت_پنجم 🌷 چندروزی بود که از کوره و بوته و چکش و سوهان و کارگاه دور شده بودم. داشتم به فروشندگی عادت می‌کردم. زرگریِ‌ ابونعیم ، زیباترین سردر را در تمامی بازار بزرگ حلّه داشت. دیوارها و سقف مغازه ، آینه‌کاری شده بود. من و پدربزرگ و دو فروشنده‌ی دیگر ، میان قفسه های شیشه‌دار و جعبه‌های آینه می‌نشستیم و انواع جواهرات و زیورآلات را که یا ساخت خودمان بود و یا از شهرها و کشورهای دیگر آمده بود ، به مشتری‌ها عرضه می‌کردیم. ردیف قفسه‌ها تا نزدیک سقف ادامه داشت. ردیف‌های بالایی چنان شیب ملایمی داشتند که مشتری‌ها می‌توانستند گران‌بهاترین آویزها و گردن‌بندها را روی مخمل‌های سبز و قرمز کف‌شان ببینند. آن روز صبح ، تازه در را باز کرده‌بودیم. آجرهای فرشی جلوی مغازه ، آب‌پاشی شده بود. بوی نم آجرها قاطی بوی عطر گران قیمتی شده بود که پدربزرگ به خود می‌زد. هوا خنک و فرح‌بخش بود. دو بازرگان هندی ، با قرار قبلی آمده بودند تا چند دانه مروارید درشت را به ما نشان دهند. 🍂 ادامه دارد 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

✌️حالا که یه مرکز جاسوسی صهیونیست‌ها در عراق منهرم شده و چند نفرشون هم به درک واصل شدن و ما هم نمی‌دونیم کار کی بوده!، جا داره این میکس سمی از مراسم خاکسپاری یه سرباز صهیون رو دوباره ببینیم. یعنی عالیهههه😂 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi

خدابخواهدخوب‌در‌آغوشٺ‌بگیرد خوب‌دلت‌را‌می‌شڪند...! ڪه‌از‌همه‌جاڪندھ ازهمہ‌ڪس‌بریدھ تنهـــابراے‌خودش‌باشی... :)♥️ [الهی‌هَب‌لی‌ڪَمال‌الانقطاعِ‌الیك]🌻 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi