eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 این انتخابات خیلی مهمه ها.... 📌 صحبت‌های حاج حسین یکتا بسم الله... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊🌺 🌸علی خودش که خیلی خوب بود بعد از 4 ماه خوبتر شده بود. علی از اول خیلی خالص بود. به تیپ و لباسش نمیخورد که بچه مذهبی باشه ولی اعتقاداتش تو قلبش بود. 🍃 میخواست به کسی بکنه اینکه بفهمه انجام میداد. مثلا نمیگفت من امروز رفتم به فلانی کمک کردم یا پول به فلانی دادم یا مشکل فلانی رو حل کردم ، ریاکار نبود. که میخواست انجام بده انجام میداد.من همیشه میگم چون خدایی کار میکرد خدایی نتیجه گرفت.خیلی واقعا خدایی بود خیلی. 🌸مثلا اگه از یه نفر یه خطایی میدید میکرد ،نمیومد بگه که مثلا فلانی همچین کاری کرد یا فلانی رو بافلان نفر دیدم یعنی واقعا از عیبهای مردم، از چیزایی که میدید چشم پوشی میکرد 🍃وقتی بعد از 4 ماه برگشت، خیلی تغییر کرده بود. نگاهاش، طرز رفتارش با ما، نمیدونم حالا شاید یه خرده ازمون دور شده بود، شاید بیشتر قدر خونه و قدر نعمتی که داشت رو بدونه و واقعا از لحاظ ایمانی خیلی ایمانش قوی تر شده بود. 🌸حالا رو خیلی تاکید میکرد که وقت بخونه، مخصوصا نماز رو. منو بیدار میکرد میگفت پاشو نماز صبحت رو اول وقت بخون . کسی که ملتزم به نمازش و به مسائل مذهبیش نباشه نمیتونه جهادگر خوبی باشه. 🍃🌹🍃🌹
1.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 و ندانستیم پریدن🕊 دل بریدن مےخواست... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 نیا به وادی مقتل، که قصه خونریز است... سالروز ورود حضرت مسلم به کوفه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃با شهدا باش تا با شهدا محشور بشی! 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 میگفت؛ -مهم‌ترین‌کشفے‌که‌یڪ‌انسان‌میتونہ‌ در‌زندگیش‌داشته‌باشہ کشفِ‌محبت‌ِ‌امام‌حسین‌علیھ‌‌السلام در‌دلش‌است...♥️🌱 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
مَداح|کربلایی‌جوادمقدم•4_5841704256171674679.mp3
زمان: حجم: 5.34M
•°🌱 🎤•|کربلایۍجواد‌مقدم|• 🔊شور_هَرچی‌بَدی‌بُوداِنگارنَدیدی،قاطیِ‌ خُوبات‌مَنَم‌خَریدی..؛😭💔•~ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
دلتو بده دستِ خود خدا که برات نگه داره تنها کسیه که دلتو نمی شکنه، خودش آفریده...!!
💔 براي مراسم ختم شهيد شهبازي راهي يكي از شهرهاي مرزي شديم. طبق روال و سنّت مردم آنجا مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار مي‌شد. ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن مي‌آوردن و با شستن دست هاي آنان، مراسم با صرف ناهار تمام مي‌شد.  در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالاي مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود، من هم آمدم و كنار ابراهيم نشستم. ابراهیم و جواد دوستاني بسيار صمیمی و مثل دو برادر براي هم بودند.❤️  در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا ظرف آب و لگن را آوردند و اولين كسي كه به سراغش ‌مي‌رفتند جواد بود. ابراهيم دَرِ گوش او ،كه چيزي از اين مراسم نمي‌دانست حرفي زد و جواد با تعجب و بلند پرسيد: "جدّي مي‌گي؟" 😳 ابراهيم هم آروم گفت: "يواش بابا، هيچي نگو!"🤫 بعد به طرف من برگشت و خيلي شديد و بدون صدا مي‌خنديد گفتم: "چي شده ابرام؟ زشته، نخند!" گفت: "به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردن، سرت رو قشنگ بشور".🤣🤣 چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد و جواد بعد از شستن دستش سرش رو هم زير آب گرفت و... جواد در حالي كه آب از سر ورويش مي‌چكيد با تعجب به اطراف نگاه مي‌كرد، گفتم: "چيكار كردي جواد! مگه اينجا حمومه"🤭 و بعد چفيه‌ام رو دادم كه سرش رو خشك بكنه🙄 📚سلام بر ابراهیم ص ۱۴۳ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ‏یَا‌رَبِّ‌لَاتُعَلِق‌قَلبی‌بِمَالَیسَ‌لِی.. خدایا! نگذارقلب‌من‌به‌چیزهایی‌که‌از‌آن‌من نیست؛ پیوندبخورد... ‌ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi