eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°🌱 ❣رضا جان! ☀️دلخوش بہ عیدی ام ، 🍃سفری از جنس 🍃 آقـا، قرار بعدی ما ❤️مــوڪبــ‌ الرضـــا(ع)❤️ 🍃 💝🎉 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فرزندم چهار ماهه شده بود كه خواب سه بزرگوار را ديدم. آنان را شناختم؛ اما علی(ع) امام حسين(ع) و امام رضا(ع)؛☺️ اما نمی‌فهميدم كه چه مےگويند. قنداقه احمد رو به رويم بود. امام رضا(عليه‌السلام)، دست مبارک‌شان را روی سينه‌شان گذاشتند و به فارسے به من فرمودند: «ضامن احمد منم!»😍 باورم نمی‌شد، امام رضا(ع) ضامن اولين ثمره زندگے‌ام شده بود.😍❣️ راوی:مادرشهید شادےروحش صلوات🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
مدح: باز هم زائرتان نیستم، از دور سلام | حاج میثم مطیعی - Haj Meysam Motiee.mp3
زمان: حجم: 8.38M
💠 باز هم زائرتان‌ نیستم، از دور‌ سلام 🎙 مدح امام رضا(ع) بانوای حاج میثم مطیعی 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
✍شهید سلیمانی: دفاع از حرم حضرت زینب(س)، دفاع از حرم امام رضا(ع) در ایران هم هست 🌷 به بهانه بازگشت ۸ تن از شهدای خان‌طومان و تشییع آن‌ها در حرم مطهر رضوی ▫️تصویرگر: علیرضا باقری ▫️خط: رضا فراهانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
امر به معروف ونهی از منکر به سبک شهیدهمت همیشه طوری به نیروها تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.☺️ سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند. یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.🍒🍒 ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم، آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.🤦‍♂️ در همین حین، حاج همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند، پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود. وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت: برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!😊 گفتم: اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم. کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم، بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت: خسته نباشید، فقط یک سوال داشتم؟! گفتم: بفرمایید حاج آقا. گفت: چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟؟ گفتم: آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم! در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت: برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری!! بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم... بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🥀 🍃خُدایا❗️ نَصیبم‌ڪُن😍 دِلم❣‌بَراےحُسین‌خرازےپَرمیڪِشد دِلم‌براے 🍁دُنیارا رَها ڪُنید وِل‌ ڪنید هَمهـ چیز را دَر آخِرَٺ‌ ڪُنید و رِضاے خُدا را بر رِضاے ارجَحیٺ‌ دَهید...✔️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
بخشی از وصیت نامه شهید علی امرایی🌹 خواب دیدم خواب کربلا را.حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند توهم مال این دنیا نیستی خودت را صاف کن اعمالت را صاف کن بیا پیش ما اگر به زیارت کربلا رفتید سلام مرا به اقا برسانید وبگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر ودخترتان برمن واجب تر است راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تننگ است نثار روحش صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi