eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
✍️ شبی در سوریه، من بودم و بانوی اهل سنت... #قسمت_اول 💠 سوزش زخم بازویم لحظه ای آرام نمی گرفت، هج
✍️ شبی در سوریه، من بودم و بانوی اهل سنت... 💠 در برابر حالت مظلوم و وحشت زده اش نمی دانستم چه کنم و همان اندک اندوخته زبان عربی هم از یادم رفته بود که فقط توانستم اسلحه ام را پایین بیاورم تا کمتر بترسد و با دست چپم چراغ قوه را از میان دو لبم برداشتم بلکه به کلامی آرامَش کنم، ولی تنهایی و تاریکی این خرابه و ترس از تروریست ها امانش را بریده بود که خم شده و با هر دو دست به زمین خاکی خانه چنگ می زد و هر چه به انگشتان لرزانش می رسید به سمتم پرتاب می کرد و پشت سر هم جیغ می کشید: «حرومزاده تروریست! از خونه من برو بیرون!» لباس ارتش سوریه به تنم نبود تا قلبش قدری قرار بگیرد، نمی توانستم به خوبی عربی صحبت کنم تا مجابش کنم که من تروریست نیستم و می دیدم با هر قدمی که به سمتش می روم، تمام تن و بدنش به لرزه می افتد که چراغ قوه را مستقیم رو به سمت صورتم گرفتم تا چهره ام را ببیند و بفهمد هیچ شباهتی به تروریست های تکفیری ندارم و فریاد کشیدم: «من شیعه ام!» دوباره چراغ قوه را به سمتش گرفتم، چهره استخوانی اش از ترس زرد شده و چشمان گود رفته اش از اشک پُر شده بود و می دیدم هنوز هم از هیبت نظامی ام می ترسد که با کلماتی دست و پا شکسته شروع کردم: «نترس! من تروریست نیستم! از نیروهای ایرانی هستم! برای کمک به شما اومدم!» کلماتم هر چند به لهجه محلی ادا نمی شد و فهمش برای او چندان ساده نبود، اما ظاهراً باور کرده بود قصد آزارش را ندارم که مقاومت مظلومانه اش شکست و همانجا پای دیوار به زمین افتاد. پیراهن بلند مشکی اش غرق خاک بود و از صورت در هم تکیده اش پیدا بود که در این چند روز، از ترس تجاوز تروریست ها به جانش، در غربتکده این خرابه پنهان شده و حالا می خواست همه حجم ترس و تنهایی اش را پیش چشمان این مدافع شیعه ضجه بزند که همچنان میان گریه ناله می زد تا بلاخره بقیه بچه ها هم خبر دار شدند و آمدند. از میان ما، افسر سوری او را شناخت؛ همسر عبدالله بود، مدافع اهل زینبیه ☘️ که غروب دیروز در دفاع از حرم به شهادت رسید. سلام خدا به همه مدافعان حرم چه و چه 🌹 ✍️نویسنده:
💔 همه ما قدم های گمشده ای داریم ڪه تنها هدایتگرشان شهدا هستند ، و به آزمون هایی دچار می‌شویم ڪه اگر دستمان را نگیرند ، و خداوند ما را به آنها محڪ بزند ، شرمنده خواهیم شد ، روزها گاه شتابان و گاه آهسته ، اما... پیوسته می گذرند ، و آنچه در گذر زمان جاودانه است ، لحظاتی است که با یاد شهدا طیّ می شوند آن هنگام که دست به دعا برمی‌داریم به امید آمین اجابت شهدا هستیم... پس آی شهدا! ما را از دعایتان محروم نگردانید 🍃🌹🍃🌹
💔 ... آری! هایی هم که ... در مسیرِ ... بیاورند ... می‌میرند ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🔹دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: *🌸یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم؛* *🔹از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟* *🌸گفت: بله* *🔹گفتم:* *🌹از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی🌹* *🔹شهید احمد مشلب به من گفت:* *🌸اسمت چیست؟!* *🔹گفتم:* *🌸علی الهادی!* *🔹شهید احمد مشلب گفت:* *🌹این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا سلام الله علیها بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد🌹* اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید 🌱 🌹شهید علی هادی الحسین 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
مهربان پروردگارم گره گشای تویی ای هزار دستت عشق... به نام خدای همه 🌱 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
حبه نور✨ وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ. خدا هم توی دست و بال‌اش همه چیز هست هم و‌مهربونی داره پس اگر‌نداده و نمیده، در میونه! شُکر... شکر... شکر... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 ♥ كودكى بیش نبودم به تو وابَسته شُدَم ♥ این هَم از مَرحَمَتِ مادرِ مولاىِ من است أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ✋ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
اقای ما چله گرفته ایم که فقط بگوییم «رب اشرح لی صدری» که سینه‌امان را انقدر تنگ مخواه... اَللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الأُْمَّهِ بِحُضُورِهِ وَعَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ.... اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱 موضوع : مظلوم تر از امام زمان(عجل الله) ... 🎙 سخنرانی استاد دانشمند 🎥 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi