eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
28.5هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. . 🦋| | . . لباسش خیلے وصلہ و پینہ داشت گفتم:" عمو! چرا نمیرے لباس نو بگیرے؟" گفت:" این و شهید همت بهم داده یادگاریہ. . ." . . «🌱[ «🤍[ | 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و للأسماء عطورها ايضا كلّما ناديتُك هبّت ريحُ جَنّة و نام‌ها را نیز عطری‌ست هر بار تو را صدا زدم، نسیم وزیدن گرفت... 💚 💚 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ❤️ توفیق دیدار امام زمان(ع) چگونه به دست می‌آید❓❓❓ ✅ استاد حاج شیخ حسین انصاریان 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
تو ۲۳ سالگیش به جایی رسید که، دشمن میترسید از مقابله باهاش دست به ترورش زدن...! ۲۳ سالگیتو رد کردی؟! یا هنوز مونده برسی؟! راستی کجایی؟! شهید جهاد مغنیه🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
شهادت، نردبان آسمان بود شهادت، آسمان را نردبان بود ✍بنا بر گفته مطلعان، همه افراد حاضر در عکس به فیض شهادت نائل آمده اند و این نردبان، به نردبان شهادت معروف شده‌است... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه‌یِ‌ ما روزی خواهیم‌ کرد کاش‌آن‌ غـروب‌ را بنویسند ...🤲 از رفاقت تا شهید ابراهیم هادی التماس دعای خیر..🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤ #قسمت_نهم هل شدم و  گوشے از دستم افتادو رفت زیر صندلے داشت میرسید ب ماشیـݧ از
رسیدیم خانم محمدے... _نزدیک قطعه ے شهدا  نگہ داشت از ماشیـݧ پیاده شد اومد سمت مـݧ و در ماشیـݧ و باز کرد مـݧ انقد غرق  در افکار خودم  بودم کہ متوجہ نشدم _صدام کرد بخودم اومدم و پیاده شدم خم شد داخل ماشیـݧ و گوشے و برداشت گرفت سمت مـݧ و گفت: بفرمایید ایـݧ هم از گوشیتوݧ دستم پر بود با یہ دستم  کیف و چادرم و نگہ داشتہ بودم با یہ دستمم گلارو _گوشے تو دستش زنگ خورد تا اومد بده بہ من قطع شد و عکس نصفہ ای ک ازپلاک گرفتہ بودم اومد رو صفحہ از خجالت نمیدونستم چیکار کنم سرمو انداختم پاییـݧ و ب سمت مزار شهدا حرکت کردم _سجادے هم همونطور ک گوشے دستش بود اومد دنبالم و هیچ چیزے نگفت همینطورے داشتم میرفتم قصد داشتم برم سر قبر شهید گمنامم اونم شونہ ب شونہ من میومد انگار راه و بلد بود و میدونست کجا دارم  میرم _رسیدیم من نشستم گلهارو گذاشتم رو قبر سجادے هم رفت کہ آب بیاره گوشیم هنوز دستش بود  _از فرصت استفاده کردم تا رفت شروع کردم ب حرف زدݧ باشهیدم سلام شهید جاݧ میبینے ایـݧ همون تحفہ ایہ ک سرے پیش بهت گفتم کلا زندگے مارو ریختہ بهم خیلے هم  عجیب غریبہ عادت داشتم باهاش بلند حرف بزنم یہ نفر از پشت اومد سمتم و گفت: مـݧ عجیب و غریبم❓❓❓ سجادے بود واااااااے دوباره گند زدے اسماء از جام تکوݧ نخوردم اصلا انگار اتفاقے نیوفتاده روی قبرو با آب شست و فاتحہ خوند سرمو انداختہ بودم پاییـݧ خانم محمدے ایرادے نداره بهتره امروز دیگہ حرفامونو بزنیم تا نظر شما یکم راجب مـݧ عوض بشہ حرفشو تایید کردم _خوب علے سجادے هستم  دانشجوے رشتہ ے برق تو یہ شرکت مخابراطے مشغول کار هستم و الحمدوللہ حقوقم هم خوبہ فکر میکنم بتونم.... _حرفشو قطع کردم ببخشید اما مـݧ منتظرم چیزهاے دیگہ اے بشنوم با تعجب سرشو آورد بالا و نگام کرد بلہ کاملا درست میفرمایید دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو.... صبور باشيد😉داستان ادامه دارد..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دنیا بی تو به درد من نمیخوره...💔 اون دنیا با تو حسابی دست من پره...🍃 ❤️🕊 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi