بهشت، همیشہ نباید
درختانے داشته بـــــاشد ڪہ
رودهایے از پـــایینش جـــــریان دارند..!
گاهے بیــــابانیست ڪہ #خون_شهـدا
در آن جاریست...✨
#شهیدمحمدکامران
#یادش_باصلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما
دستها گرم قنوتند، ز حاجت لبریز
گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است
قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز
#محسن_حنیفی
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
میگمـا . . .
اِی ڪاش انقدر ڪھ تࢪس از گرفتن
ڪرونا داریم؛ یکمی هم ترس از نیومدن
آقا داشتیم/:
تیترتمومخبرهاشُدهڪـرونا❗️
هممونبہخاطراینبیماریداریم
پیشگیرۍمیڪنیم.
ولیکدوممونتاحالاازگناهمون
پیشگیریکردیمکھ،دِلمـولاموننشکنھ؟!
وقتشھیهتِکونیبهخودمونبدیم !!
#تلنگر•⛓♥️
#امام_زمان🍃
#شهیده_گمنام
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
🎥 #ببینید | خادم پشت صحنه #هیئت
🔶 کارهایی که کسی حاضر نیست انجامش بده را بدید به من!
🔷 خدا خواست همه عالم ببینندش...
🔰 مجموعه کلیپهای #حکایت_سر
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی #شهید_محسن_حججی
#داستان_دهم
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
یــڪبار ڪه دیگـــران دربــاره علــت رفتــنش بــه ســوریـه پــرسیــدند، جــواب داد: «بــرای چــے 1400 ســاله داریــم روضــه مــیگیریم؟ بـرای اینــڪـه بــه ائمــه و شــیعــیان تــوهــین نشــه. بــرای اینــڪـه اصــالت اســلام بــاید حفــظ بشــه. ڪـاری ڪـه امــام حـسین در عــاشــورا ڪـرد، زنــده نگــهداشـتن دیــن پیغمــبر بــود و بــا اســلامی ڪــه معــاویه عَــلَم ڪــرده بــود جنـــگید. پــس وظــیفه شــرعــے مــن اینــه ڪــه بــرم. مـن ڪــه هــیچ، زن و بچه و تمام جد و آبادم فدای یک ڪــاشی حـــرم حضـــرت زینــب!» مــن و پـــدرش بــه راهــش اعتــقاد داشــتیم و هیــچوقــت نــمیگفتــیم نــرو. حــتــے چنــدبار ڪه بـرای ســرزدن آمــد، بــه او گفــتم: «مــنوبــابات از حــق خــودمــون گذشــتیم. تــو بایــد سمــیه جــان رو راضــے کنــے!»
منبع: #کتاب_قرار_بی_قرار_صفحه24
#شهید_مصطفی_صدرزاده
سال روزِ تَوَلُدَش: 1365/6/19
سـال روزِ آسِمانی شُدَنَش: 1394/8/1
هدیــه به شهیــد صدر زاده یــڪ صلوات هدیه ڪنــید🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم ؛ اما شهیدی بود که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا ...!
شهید #سیف_الله_شیعه_زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک _زیر پیراهن_ راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده ای ندارد. کم سخن می گفت و..
با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی *بیسیم چی* بودن را قبول کرده بود.
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وي ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...!
یادمان باشد روي سفره چه کسانی نشسته ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم است!!!
#اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
27_An_sooy_marg_aminikhaah.ir (1).mp3
12.8M
🦋 شگفتیهای خانه مادرم در بهشت
برزخی
🦋 "آنسوی مرگ"
#جلسه_بیست_و_هفتم
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۱۱ مرداد ماه سالروز شهادت مدافع حرم" رضا کارگر برزی " و " مهدی عزیزی " گرامی باد.
#صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱
تنها به شوقِ دیدن ماه مُحرم
هر روز دارم روزها را میشمارم😭
۸روزتامُحـــرم
#دستمارآبهمحرݥبرساݩیدفقط
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه ترور و به شهادت رساندن یک عضو حزب الله وسط جشن عروسی
فقط بیتابی عروس رُ ببینید
✍مهندس خبرنگار
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
❤ #عاشقانه_دو_مدافع❤ #قسمت_بیست_ششم _داشتم میخوابیدم کہ اردلان در اتاق وزد و اومد داخل... برق و روش
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_بیست_هفتم
_إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم
حرفاے اصلیم مونده...
باشہ داداش بگو
فقط یکم زودتر صب باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے
چیہ انقد زود داداشت و فروختے❓
إ داداش ایـݧ چہ حرفیه❓شما حرفتو بزݧ
راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ
_إ چہ خوب داداش،ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ
اره تازه استخدام سپاه هم میشم
فقط یہ چیز دیگہ
چے❓
_چطورے بگم اخہ❓إم-إم
بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے
اره...
اره❓😳
ینے از یہ نفر چیزه
داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے.
اسماء دوستت بود زهرا
خب❓خب
هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا...تو بسیج مسجد هم هست
_خب داداش بگو دیگہ
اسماء ازدواج کرده❓
اخ اخ داداش عاشق شدے.ازدواج نکرده
اسماء با ماماݧ حرف میزنے❓
اوووو از کے تاحالا خجالتے شدے❓
حرف میزنے یا❓
اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے غم عشقے کشیدے کہ مپرس
از رو تخت بلند شد و گفت:
هہ هہ مسخره بگیر بخواب فردا کلے کار داری
_باورم نمیشد اردلاݧ عاشق شده باشہ ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت❓
بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد.
_ساعت ۱۱بود تقریبا آماده بودم
یہ روسرے صورتے کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ بہ صدا در اومد
از پنجره بیرونو نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد😂😂😂
خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده.
_از اتاق اومدم بیروݧ اومدم خدافظے کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا❓
سرجام خشکم زد
خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در حالا چرا انقد خوشگل شدے تو❓
خندیدم و گفتم بووووووودم
دستمو گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد
سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم
مثلا غیرتے شده بود
خندم گرفت و اردلاݧ ومعرفے کردم
سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ
انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد
_سلام خوشبختم آقاے محمدے
سلام همچنیـݧ آقاے سجادے
اردلاݧ بهم چشمکے زد و گفت:
خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست
_تو ماشیـݧ بازهم سکوت بود
ایندفعہ مـݧ شروع کردن بہ حرف زدݧ
خب،خوبید آقاے سجادے❓خوانواده خوبن❓
لبخندے زد و گفت:الحمدوللہ شما خوبید❓
بلہ ممنوݧ
خب شما بگید کجا بریم خانم محمدے❓
مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید
روبروے آبمیوہ فروشے وایساد
رفتیم داخل و نشستیم
خوب چے میل دارید خانم محمدے
آب هویج از پرویے خودم خندم گرفتہ بود
آقا دوتا آب هویج لطفا
انشا اللہ امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ
انشااللہ
خوب خانم محمدے شما شروع کنید
_مـ❓باشہ...
ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدرام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم.
آهے کشیدم و ادامہ دادم
شما ازگذشتہ ے مـݧ چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم
شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با مـ....
سجادے حرفمو قطع کرد و گفت:
خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شمارو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ...
واینکہ چی❓
امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ اے رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم
البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم
اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے"
متوجہ شدم کہ نامہ ے شماست
یکے از دلایل علاقہ ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود
فکر کنم سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده
بهت زده نگاهش میکردم
باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج
سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود
_آب هویجا روآوردݧ
لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم وبدوݧ ایـݧ کہ نگاهم کنہ گفت:بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم
دلم یجورے میشد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi