کانال شهید ابراهیم هادی
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_سی_ششم _علے جلوے محضر منتظر وایساده بود... بابا جلوے محضر پارک کردو ا
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_سی_هفتم
_خوب دیگہ ، با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو ببریم...
علے هم کنار مـݧ وایساده بود و سرش رو انداختہ بود پاییـݧ
ماماݧ هم لبخند زدو گفت خواهش میکنم دختر خودتونہ
از بابا خجالت میکشیدم و نگاهش نمیکردم
_پدر مادر علے و خواهرش با ماشیـݧ خودشوݧ رفتـݧ
ماهم با ماشیـݧ علے
در ماشیـݧ رو برام باز کرد و گفت بفرمایید اسماء خانم
لبخند زدم و نشستم
خودش هم نشست و همینطورے چند دیقہ بهم زل زده بود
دستم و جلوے صورتش تکوݧ دادم و گفتم:بہ چے نگاه میکنید❓
لبخند زدو گفت:بہ همسرم.ایرادے داره❓
دستم و گرفتم جلوے دهنم و گفتم.ݧچہ ایرادے ولے یجورے نگاه میکنید کہ انگار تا حالا منو ندیدید
خوب ندیدم دیگہ
چشمهام گردو شد و گفتم:ندید❓
خندید و گفت دروغ چرا ولے ݧ انقدر دقیق
خوب حالا میخواید حرکت کنیم❓مامانینا رفتـݧ ها...
_خوب برݧ ما کہ خونہ نمیریم.
پس کجا میریم❓
امروز پنجشنبست ها فراموش کردے❓
زدم رو دستم و گفتم:
وااااے آره فراموش کرده بودم
بہ خودش اشاره کردو گفت:معلوم نیست کے باعث شده فراموش کنے حتما خیلے هم برات مهم بوده...
خندیدم و گفتم بلہ بلہ خیلے
جلوے گل فروشے وایسادو دوتا دستہ گل یاس گرفت.
_إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید❓
دستش و گذاشت رو قلبش و گفت آخ...
إ وااا چیشد❓
اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ
إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓
هموݧ علے خوبہ ایـݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم
_رسیدیم بهشت زهرا
رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک
مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهار گذاشتیم روش
اسماء❓
بلہ❓
میدونے از شهیدت خواستم کہ تو رو بهم بده❓
خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓
از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام
خندیدم و گفت ایشالا کہ خیره.
یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش میشدم
علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم
بہ ایـݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیـݧ سرعت عاشقش بشم.
_واے کہ تو چقد خوبے علے
دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم
یکم سر جاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد
و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے❓
سلام نیم ساعتہ
إ پس چرا بیدارم نکردے❓
آخہ دلم نیومد...
_آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کـݧ ببینم
دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم
علے نمیتونم خیلے سنگینے
إ پس مـنم بیدار نمیشم
باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمو خدافظ
دستم و گرفت و گفت کجا❓دلت میاد برے❓
سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم
باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتـݧ نزݧ بخدا قلبم میگره
دوتاموݧ زدیم زیر خنده
_در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود
داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییـݧ شام.
_علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم
دستشو گرفتمو گفتم بدو پس
از پلہ ها اومدیم پاییـݧ
باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ
رفتم سمتش
سلام بابا رضا خستہ نباشے
پیشونیمو بوسید و گفت
سلامت باشے دختر گلم
با اجازتوݧ مـݧ برم کمک ماماݧ معصومہ
فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓
مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید
_دوتاموݧ زدیم زیر خنده
علے انگشتش و بہ نشونہ ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ دادو گفت:باشہ عیب نداره نوبت توهم میرسہ
فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ
بابا رضا و اردلاݧ زدݧ زیر خنده
آروم زدم بہ پهلوے اردلاݧ و گفتم خبریه❓
ادامه دارد ...
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
25.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[💔]
چی کار کردی ای حرمله ..
[یا علی اصغر علیه السلام]
_لطفا با حال مناسب ببینید
#شب_هفتم
#کربلایی_حسین_طاهری
#پست_اینستاگرام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
حسین جان...
جآنرابگیراما . .
صفایروضهرانه!
آخرچهخاکیبایدازاینغم
بهسرکرد . . .؟!💔
#حسین🌱
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
این داستان، واقعیست
یک بار یکی از بچهها آمد و به ما گفت که ان شاءالله ما تا 45 روز دیگر میرویم #ایران.✌️
(در حالیکه آن موقع هنوز هیچ خبری از اعلام آزادی اسرای ایرانی نشده بود.)
بچهها سر به سرش گذاشتند و شوخی کردند. این برادر رزمنده یک آدم مؤمنی بود که ما قبولش داشتیم.
به او گفتیم حالا گیریم آزاد هم شدیم. اگر برویم ایران، تو میخواهی رسیدی خانهات، چه کار بکنی؟
گفت:«من با شما نمیآیم. چون قبل از #آزادی میمیرم. شما در این اردوگاه برای من #چهل_روز عزاداری میکنید. جنازهام را دور اردوگاه #تشییع میکنید.»😌
بچهها در جوابش گفتند: «همه حرفهایت را که باور کنیم، این یکی را که چهل روز برایت عزاداری برپا باشد را باور نمیکنیم. تشییع جنازه را که نمیگذارند انجام دهیم. ضمناً این بعثیها برای آقا #امام_حسین(ع) که در کشور خودشان دفن است نمیگذارند عزاداری کنیم، چطور میخواهند بگذارند برای تو #عزاداری کنیم؟»🤔
سه چهار روز بعد ایشان از دنیا رفت...
در همان روزی که دوستمان از دنیا رفت، یک سرتیپ عراقی مسئول کل اردوگاهها که معمولاً 6 ماه یکبار توی اردوگاهها سرکشی میکرد و بسیار هم مغرور بود، آمد. یک سربازی به او گزارش کرد که امروز یک نفر مرده.
نمیدانم چطور شد که آن #ژنرال عراقی گفت: برویم ببینیمش. همه تعجب کردند چون چنین مقامی هیچ وقت برای دیدن جنازهی اسیر اقدام نمیکرد. ملحفه را خودش از روی پیکر شهید کنار زد.
ما خودمان هم منظرهای که دیدیم را باور نکردیم.
چهره شهید خیلی حالت عجیبی پیدا کرده بود. انگار آنجا را با چیزی روشن کرده بودند. چهره سفید و نورانی و براق.😇 هر کسی که آنجا چهره شهید را دید اصلاً انگار از این رو به آن رو شد. تا مدتی حالت چهرهاش را فراموش نمیکردیم.
همان موقع که همگی چهره دوست شهیدمان را دیدیم، آن سرتیپ عراقی یک سیلی محکم زد توی گوش سربازش که کنار ایستاده بود و گفت:
«لا بالموت...هذا #شهید... والله الاعظم هذا شهید...»
دیگر باورش شده بود که این #شهید است و از آنجا آن بعثی هم زیر و رو شده بود. گفت:
«برای این شهید باید #چهل_و_پنج روز عزاداری کنید و دستور میدهم بدنش را دور تا دور اردوگاه #سه_بار_تشییع کنید.»
او که اینها را میگفت بچه ها گریه میکردند. اتفاق عجیبی بود.
بعد یکی از ایرانیها رفت و گفت ما چهل و پنج روز نمیتوانیم عزاداری کنیم. افسر بعثی گفت: چرا؟
جواب دادند: چون ما چهل روز دیگر میرویم. گفت: شما از کجا این حرف را میزنید؟ جواب داد: خود این شهید قبل از شهادتش گفته. افسر بعثی گفت:
«اگر او گفته پس درست است.»
🔶🔸سر چهل روز دیدیم درها باز شد و صلیب سرخی ها آمدند داخل و گفتند که دیگر باید به ایران بازگردید.🔸🔶
راوی: حسن یوسفی
📖 #کتاب سیری در زمان - جلد سوم - صفحه 545 الی 546
🖊تحقیق وپژوهش:استاد مهدی امینی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وداع خانواده شهید مدافع حرم #عین_الله_مصطفایی
💠شهید مدافع حرم #عین_الله_مصطفایی ۱۶ آبان ۹۴ در منطقه قراصی شهر حلب مجروح می شود و بعد از مجروحیت هیچ خبری از ایشان به دست نمی آید و خانواده معظم شهید ۶ سال منتظر بازگشت ایشان بودند.
گروههای تفحص شهدا چندین بار منطقه ای که عین الله مصطفایی مجروح گردید را تفحص کردند ولی هیچ اثری از شهید پیدا نکردند.
در نهایت موفق شدند ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ در منطقه تک درخت پیکر مطهر شهید را کشف کنند.
💐شادی روح پرفتوح شهید #عین_الله_مصطفایی صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[💔]
تافرصتاستکودکخودرابغـلبگیر
چیزینماندهاستکهبیاصغرتکنند
#آهیارباب
#شب_هفتم
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..
✨ ذاکر با اخلاص
شهید #حسین_معز_غلامی 🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
بارالها
افتخار سجده کردن
بر آستان قدسی ات را
هرگز از من نگیر ...
الهي به امید تو و به امید رحمتت روزمان را آغاز میکنیم ..
به نام خدای همه🌱
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور ✨
فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ.
کار خدا اینطوریه که وقتی بخواد کاری بکنه میگه باشه، میشه...🌱
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi