eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شما "یا حسین" گفتید و رساندید خودتان را تا حسین... ڪاش "یا حسین"، ما را هم حسینے ڪند.. 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دور از نگاهِ غیرت عباس بر روی قیمت اسرا چانه میزنند ...💔 🍃🌹🍃🌹
کانال شهید ابراهیم هادی
#عاشقانہ_دو_مدافع #قسمت_پنجاه_چهارم _علے❓ازکے❓الا ساعت چنده❓ هیچے یکم فشارت افتاده بود دیروز آوردیم
_اسماء جا حالت خوبہ دخترم❓ پشت سر او بابا رضا اومد و با خنده گفت: سلام ، منظور خانم ایـݧ بود کہ خدارو شکر کہ مرخص شدے و حالت خوبہ خوش اومدے دخترم بعد هم رو بہ علے کرد و با اشاره پرسید: قضیہ چیہ❓ _علے شونهاشو انداخت بالا و گفت: نمیدونم بابا با اصرار خودش مرخصش کردم لبخندے زدم و گفتم:حالم خوبہ نگرا نباشید راستے فاطمہ کجاست❓ ماماݧ علے دستشو گذاشت رو شونمو گفت: خستہ بود خوابید تو هم برو تو اتاق علے استراحت کـݧ چشمے گفتم و همراه علے از پلہ ها رفتم بالا در اتاقو برام باز کرد _وارد اتاق شدم و رو تخت نشستم اومد سمتم و چادرمو از سرم در آورد و آویزوݧ کرد لباسام بوے بیمارستانو میداد و حالمو بد میکرد لباسامو عوض کردم یہ نفس راحت کشیدم دستے بہ موهام کشیدم. موهام بهم ریختہ بود ، دستام جو نداشت اما نمیخواستم علے بفهمہ شو نرو برداشتم و کشیدم بہ موهام _علے شونرو از دستم گرفت و خودش موهامو شونہ کرد احساس خوبے داشتم اما یہ غمے تو دلم بود چشمامو بستم و گفتم: علے جا وسایلاتو آماده کردے❓ جوابمو نداد شونہ کردݧ موهام کہ تموم شد شروع کرد بہ بافتـنشو برگشتم سمتشو دوباره پرسیدم: وسایلاتو جمع کردے❓ پوفے کرد و سرشو انداخت پاییـݧ جمع نکردم _إ خوب بیا باهم جمعشو کنیم باشہ واسہ فردا الا هم مـ خستم ام هم تو حرفشو تایید کردم اما اصلا دلم نمیخواست بخوابم میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاش کنم اصلا کاش صبح نمیشد... دلم راضے بہ رفتنش نبود ، اما زبونم چیزے دیگہ اے و بہ علے میگفت نشست بالا سرم و گفت: بخواب تو نمیخوابے مگہ❓ چرا ولے باید اول مطمعـ بشم کہ تو خوابیدے بعد خودم بخوابم _إ علے دستشو گذاشت رو دهنمو گفت: هیس هیچے نگو بخواب خانوم جاݧ پلکامو بہ نشونہ ے تایید بازو بستہ کردم و لبخند زدم دستے بہ سرم کشید و گفت: مرسے عزیز جاݧ خستہ بود ، چشماشو بازور باز نگہ داشتہ بود خوابم نمیبرد پتو رو کشیدم رو سرمو خودم و زدم بہ خواب چند دیقہ بعد براے ایـݧ کہ مطمعـݧ بشہ کہ خوابم صدام کرد میشنیدم اما جواب ندادم آهے کشید و زیر لب آروم گفت: خدایا بہ خودت توکل انقدر خستہ بود کہ تا سرشو گذاشت رو بالش خوابش برد _پتو رو کنار زدم و سرجام نشستم برگشتم سمتش چہ آروم خوابیده بود گوشہ ے چشمش یہ قطره اشک بود موهاش بهم ریختہ بود و ریشهاش یکم بلند شده بود خستگے و تو چهرش میشد دید بغضم گرفت ، ناخدا گاه اشکام جارے شد دلم میخواست بیدار شہ و باهام حرف بزنہ ، تو چشمام زل بزنہ و مثل همیشہ بگہ اسماء❓ مـ هم بگم جانم علے❓ لبخند بزنہ و بگہ چشمات تموم دنیامہ هاااا منم خجالت بکشم و سرمو بندازم پاییـ... خدایا مـݧ چطورے میتونم ازش دل بکنم ، چرا دنیات انقدر نامرده❓ مـݧ تازه داشتم زندگے میکردم _حاضر بودم برگردم بہ اوݧ زمانے کہ علے نیومده بود خواستگارے هموݧ موقعے کہ فکر میکردم یہ بچہ حزب و اللهیہ خشک و بد اخلاقہ و ازمـݧ هم بدش میاد اخم کردناش هم دوست داشتنے بود برام علے اونقدر خوب بود کہ مطمعـݧ بودم شهید میشہ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ برگی بی اذن خدا به زمین نمیوفته...!! خدا صداتو میشنوه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱 خاطره ای تکان دهنده از نذر عجیب یک عراقی برای زائران اربعین 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱 دَسٺ ها بَر سینہ؛✋ بہ پـا باستید و ادب ڪݩید هـیبټ و حاݪ ۅ هَـۅاے حـرم امشب؛🌙 خبـر از حُضور مادرۍ میدَهد... ڪسۍ سخݩ اَز عطـش ۅ آب نگۅیَد... دیگر ڪسے روضہ ی گۅداݪ نخواݩد مادَر اَست... میشنَوَد... تـاب ݩمی آوَرد💔 شَب هاے جُمعہ روضہ آرام بخواݩـید مادرش ایݩجاست... همیݩ گۅشہ ی گۅداݪ...😞 💔
 °•🌱 حسین ارباب جان....💔 دیشب نوار قلب خود را گرفتہ ام گاهے حسین خالے و گاهے حرم،حسین... 🥀 🍃 🍃🌹🍃🌹
4.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 | خودم دیدم بابامو سر بریدن ...💔 مثل گرگا لباسش رو دریدن ...💔 (ع)🥀 🏴 🍃🌹🍃🌹