کانال شهید ابراهیم هادی
#عاشقانہ_دو_مدافع #قسمت_پنجاه_هشتم _خدا فاطمہ رو رسوند. با موهاے بهم ریختہ و چهره ے خواب آلود وارد
#عاشقانہ_دو_مدافع
#قسمت_پنجاه_نهم
_چیزے رو کہ میخواست بشنوه رو گفتم: إ چرا نشستے دیره پاشو..
لبخندے از روے رضایت زد و بلند شد
لباس هاشو دادم دستش و گفتم:بپوش
دکمہ هاے پیرهنشو دونہ دونہ و آروم میبستم و علے هم با نگاهش دستهامو دنبال میکرد
دلم نمیخواست بہ دکمہ ے آخر برسم
ولے رسیدم. علے آخریشو خودت ببند
از حالم خبر داشت و چیزے نپرسید موهاش و شونہ کردم و ریشهاشو مرتب.
_شیشہ ے عطرشو برداشتم و رو لباس و گردنش زدم و بعد گذاشتم تو کیفم میخواستم وقتے نیست بوش کنم
مثل پسر بچہ هاے کوچولو وایساده بود و چیزے نمیگفت: فقط با لبخند نگاهم میکردم
از کمد چفیہ ے مشکے و برداشتم و دور گردنش انداختم
نگاهمو بهم گره خورد. دیگہ طاقت نیوردن بغضم ترکید و اشکهام سرازیر شد
_بغلم کرد و دوباره سرم رو گذاشت رو سینش.گریم شدت گرفت
نباید دم رفتـ ایـ کارو میکرد او کہ میدونست چقد دوسش دارم میدونست آغوشش تمام دنیامہ ، داشت پشیمونم میکرد
قطره اے اشک رو گونم افتاد اما اشک خودم نبود
_سرمو بلند کردم. علے هم داشت اشک میریخت
خودم رو ازش جدا کردم و اشکهاشو با دستم پاک کردم
مرد مگہ گریہ میـکنہ علے
لبخند تلخے زدو سرشو تکو داد
ماماݧ اینا پاییـݧ بود
_روسرے آبے رو کہ علے خیلے دوست داشت و برداشتم و انداختم رو سرم.
اومد کنارم ، خودش روسریمو بست و گونمو بوسید
لپام سرخ شد و سرمو انداختم پاییـݧ
دستم و گرفت و باهم رو تخت نشستم
سرمو گذاشتم رو پاش
_علے❓
جاݧ علے❓
مواظب خودت باش
چشم خانوم
قول بده ، بگو بہ جوݧ اسماء
بہ جوݧ اسماء
خوشحالم کہ همسرم ، همنفسم ، مردمـݧ براے دفاع از حرم خانوم داره میره
منم خوشحالم کہ همسرم ، همنفسم ، خانومم داره راهیم میکنہ کہ برم
_علے رفتے زیارت منو یادت نره هااا
مگہ میشہ تو رو یادم بره❓اصلا اوݧ دنیا هم...
حرفشو قطع کردم. سرمو از رو پاش بلند کردم و با بغض گفتم: برمیگردے دیگہ❓
چیزے نگفت و سرشو انداخت پاییـݧ
اشکام سرازیر شد ، دستشو فشار دادم و سوالمو دوباره تکرار کردم
سرمو گرفت ، پیشونیم و بوسید و آروم گفت ان شاء اللہ...
_اشکام رو پاک کرد و گفت: فقط یادت باشہ خانم. مـݧ براے دفاع از حرمش میرم تو براے دفاع از چادرش بموݧ
اسماء فقط بهم قول بده بعد رفتنم ناراحت نباشے و گریہ نکنے
قول بده
نمیتونم علے نمیتونم
میتونے عزیزم
_پس تو هم بهم قول بده زود برگردے
قول میدم
اما مـݧ قول نمیدم علے
از جاش بلند شد و رفت سمت ساک
دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم
سرشو برگردوند سمتم
دلم میخواست بهش بگم کہ نره ، بگم پشیموݧ شدم ، بگم نمیتونم بدو اوݧ
دستش ول کردم و بلند شدم
خودم ساکش رو دادم دستش و بہ ساعت نگاه کرد
_دردے و تو سرم احساس کردم ساعت ۸ بود
چادرم رو سر کردم
چند دیقہ بدو هیچ حرفے رو بروم وایساد و نگاهم کرد
چادرم رو ، رو سرم مرتب کرد
دستم رو گرفت و آورد بالا و بوسید و زیر لب گفت:فرشتہ ے مـݧ
با صداے فاطمہ کہ صداموݧ میکرد رفتیم سمت در
_دلم نمیخواست از اتاق بریم بیرو پاهام سنگیـݧ شده بود و بہ سختے حرکت میکردم
دستشو محکم گرفتہ بودم. از پلہ ها رفتیم پاییـݧ
همہ پاییـݧ منتظر ما بودݧ
مامانم و ماماݧ علے دوتاشوݧ داشتـݧ گریہ میکردݧ
فاطمہ هم دست کمے از اوݧ ها نداشت
علے باهمہ رو بوسے کرد و رفت سمت در
زهرا سینے رو کہ قرآݧ و آب و گل یاس توش بود و داد بهم
_علے مشغول بستـݧ بند هاے پوتینش بود
دوست داشتم خودم براش ببندم اما جلوے مامانینا نمیشد
آهے کشیدم و جلوتر از علے رفتم جلوے در...
❤️❤️❤️
درد یعنی
که نماندن
به صلاحش باشد
بگذاری برود...
آه❗️به اصرار خودت...
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
میگفت :
تو سوريه وقت خواب ندارم وقتى هم مى خواهم بخوابم از شدت خستگى نمى توانم بخوابم، انگار يک لشكر مورچه دارند از پاهايم بالا مى آيند!
حواسمون هست؟! شهدا اینجوری برای ظهور کار کردن، ما کجاییم؟!
شهید محمودرضا بیضایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
@MaddahionlinYEKNET_IR_vahed_2_shahadat_hazrat_roghayeh_1399_07_01_nariman_panahi.mp3
زمان:
حجم:
4.89M
🔳 #واحد سوزناک #صفر
🌴رسیدیم برادر تا شام بلا
🌴به همراه سرهای از تن جدا
🎤 #نریمان_پناهی
👌بسیار دلنشین
🍃🌹🍃🌹
⤵️استادپناهیان میگفت: 🌱°•
چراخودترورهانمیکنے؟
دادبزنیازامامحسینبخوای؟
برودرخونہاباعبداللهمنتشروبڪش
دورشبگرد..
مناجاتڪنباامامحسین!
بگوامامحسینممنباتوآغازکردم،
ولمنکنی...
دیگهنمیکشمادامہبدم
متوقفشدم...!'
امامحسینبازمدستترومیگیرهفقط
بخواهازش...(:
#اربعین
#ماه_صفر
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
•°🌱
یٰاجَبَلُالصَّبْر (س)
شام و کوفه همه گفتند علی آمده است..
لرزه افتاد به کفار .. مـدد یا زینب«س»..
#جانم_بی_بی_زینب
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
•°🌱
هرکجا افتاده بینی دست گیری میکنی
دست ما را هم بگیر جانا،
ز چشم افتادهایم . . .
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
شبتون حسینی 🌙
💔
#قرار_عاشقی
#یا_شمس_الشموس💛🍃
❣️آقـا قسم بہ عطر نسیم حریم تو
🌿خاڪٺ اگر نبود دل ما دوا نداشٺ
❣️باید نوشٺ ڪشورمان ڪشور رضاسٺ
🌿قدرے نداشٺ میهن ما گر رضا نداشٺ
🍃🌹🍃🌹
یارا:
.
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_شبانہ❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خدای جانم!!!
آنقدر زیبایی ڪه به تنهایی از عهده دوست داشتنت بر نمی آیم
در من
هزاران من است
ڪه لحظه لحظه قیام می ڪنند
برای ستایش تـــــو...
جانان
صدایت را بفرست تا چون پیچڪی در آن بیاویزم
و
از این تالاب بگریزم ..
به نام خدای همه
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi