eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.4هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لحن مناسبی ندارم! همانند یک غریبه با تو صحبت می‌کنم، اما تو به خوبیِ یک آشنا، پاسخ می‌گویی! یا خَیرَالمَسئُولینَ.. به نام خدای همه 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 [ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ] دوست داشتی دلم بهت گرم باشه ببخش که حواسم نبود!!! ✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
إِلَهِی أَبْلَیتُ شَبَابِی فِی سَكرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْك خدایا جوانی‌ام را در مستی دوری از تو پیر نمودم داریم پیر می شویم، آهسته آهسته ... و چقدر حواسمان نیست ! بعد از جوانی ، هیچی نیست ! اگر در جوانی خدا را عاشق نشویم در پیری ، خواهیم مُرد... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
سرمیزِ معامله با خدا اگه دلت رو باختی همه چی رو بُردی... دلباختگی برای خدا یعنی بیمه شدن همه ی لحظات زندگی... ازما گفتن بود! 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
شهدا، خجالت میکشم! 😔 دوستان زیادی داشتم که در طی این سالها عاشقانه پر کشیدند و رفتند💔 شب ها، روزها، خوبی ها و خوشی ها و بدی ها و مرگ و زندگی را در کنار هم تجربه کردیم😔 این تعهدی شخصی و درونی است که........ شهید مدافع حرم رضا بخشی (فاتح) 🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گره اربعین به دست تو باز میشود...🌱💚🏴 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
❤️ شهید حمید زکی‌پور خادم دربست محضر امام حسین(علیه‌السلام) است که زائران قبرش می‌گویند بارها حاجت خود را با توسل به این شهید عزیز گرفته‌اند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
5.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱 امام‌حسین؛جان دردفراق‌را‌بہ‌کدامین‌مطب‌برم؟ رفع‌غم‌حبیب‌کہ‌کارطبیب‌نیست...:) 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
همسر شهید مدافع حرم سید جاوید موسوی: دخترم "فاطمه کوثر" 4 ساله بود که پدرش به شهادت رسید. خاطراتش از پدر خیلی کم است و اغلب خوابش را می‌بیند. خیلی دشوار است که به کودک چهار ساله بگویید، شهادت یعنی چه و نبودن برای همیشه چه مفهومی دارد.😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
روضه از زبان همسر شهید کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😞 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi