#مهدی_جان
گریهام روی ریا بود به رویم نزدی
عَمَلم ضد شما بود به رویم نزدی
همه جا جار زدم نوکر در خط توام
راه من از تو جدا بود به رویم نزدی..
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
زیباترین نقطہ دنیاست جایـی ڪه
لبهایـی رااول صبح بخندانی
دستانیرابگیری
وگره ای از ڪسی بازڪنی
آسمانی باش
حتی برروی زمین خاڪی
درود
پگاه پنجشنبه تون زیبا
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🍃بعضی از آیات هستند
که وقتی اونا رو میخونم،
شرمنده ی خدا میشم.
مثل همین آیه
"أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ " الزمر ، آیه 36
آیا خدا، برای بنده اش کافی نیست؟
واقعا،
کافی نیست ⁉️
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌸💠اگر انسان کارهايش را براي رضاي خدا انجام دهد مطمئن باش زندگيش عوض ميشود و تازه معني زندگي کردن را مي فهمد.
شهيد ابراهيم هادي
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#آتش_دشمن_کدام_سمت_است
🌷شهید حاج ابراهیم همت :
💢هر موقع راه رو گم کردید، نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را میکوبد، همان #جبهه_خودی است....
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#گناه زیاد، سنگینی می آورد...❗️
دیدید بعضی ها مےخواهند دو رکعت نماز بخوانند، انگار یڪ کوه پشت آنها افتاده....
اینها همــه بر اثر گناهان زیاد است.
#آیتاللهمجتهدی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
شُهرت در این مقام
به گمنام بودن است
از من نشان بپرس ولی....
بی نشان بیا
#شهید_گمنام_سلام
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت هفتاد و دوم : فراق
✔️راوی : عباس هادی
🔸يك ماه از مفقود شدن ابراهيم مي گذشت. هيچكدام از رفقاي ابراهيم حال و روز خوبي نداشتند.
هر جا جمع ميشديم از ابراهيم ميگفتيم و اشك مي ريختيم.
براي ديدن يكي از بچه ها به بيمارستان رفتيم. رضا گوديني هم آنجا بود.
🔸وقتي رضا را ديدم انگار كه داغ دلش تازه شده، بلند بلند گريه ميكرد.
بعد گفت: بچه ها، دنيا بدون ابراهيم براي من جاي زندگي نيست! مطمئن باشيد من در اولين عمليات شهيد ميشم!
يكي ديگر از بچه ها گفت: ما نفهميديم ابراهيم كه بود. او بنده خالص خدا بود. بين ما آمد و مدتي با او زندگي كرديم تا بفهميم معني بنده خدا بودن چيست.
ديگري گفت: ابراهيم به تمام معنا يك پهلوان بود، يك عارف پهلوان.
٭٭٭
🔸پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما می پرسيد: چرا ابراهيم مرخصي نمي آيد، با بهانه هاي مختلف بحث را عوض ميكرديم!
ما ميگفتيم: الان عملياته، فعلاً نميتونه بياد و... خلاصه هر روز چيزي ميگفتيم.
تا اينكه يكبار مادر آمده بود داخل اتاق.
روبروي عكس ابراهيم نشسته و اشك ميريخت! جلو آمدم. گفتم: مادر چي شده؟!
گفت: من بوي ابراهيم رو حس ميكنم! ابراهيم الان توي اين اتاقه!
همينجاست و...
🔸وقتي گريه اش كمتر شد. گفت: من مطمئن هستم كه ابراهيم شهيد شده.
مادر ادامه داد: ابراهيم دفعه آخر خيلي فرق كرده بود، هر چه گفتم: بيا بريم خواستگاري، ميخوام دامادت كنم، اما او ميگفت: نه مادر، من مطمئنم كه بر نميگردم. نميخواهم چشم گرياني گوشه خانه منتظر من باشه!
چند روز بعد دوباره جلوي عكس ابراهيم ايستاده بود و گريه ميكرد. ما بالاخره مجبور شديم دایي را بياوريم تا به مادر حقيقت را بگويد.
🔸آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتي قلبي او شديدتر شد و در سي سي يو بيمارستان بستري شد!
سال هاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا (سلام الله علیها) ميبرديم بيشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار برود.
به ياد ابراهيم كنار قبر شهداي گمنام مي نشست.
هر چند گريه براي او بد بود، اما عقده دلش را آنجا باز ميكرد و حرف دلش را با شهداي گمنام میگفت.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#شب_جمعه_کربلا
🎬 به یاد سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
📿شادی روحشان #صلوات
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔸فیلم #۲۳_نفر یک اثر خوب سینمایی است که در حال حاضر روی پرده سینما در حال اکران است.
🔸اما متاسفانه جریانات رسانه ای اخیر باعث شده فیلم دیده نشه و اگر توی این هفته استقبال خاصی صورت نگیره فیلم از پرده برداشته میشه.
🔸دوستان انقلابی رو دعوت می کنم حتما این فیلم رو خانوادگی بروند ببینند و درمورد آن در حد توانشان کار رسانه ای انجام بدن.
حتی شده در حد یک ارسال پیامک!
* عکس فوق مربوط به حضور سپهبد شهید سلیمانی در تصویربرداری یکی از سکانس های فیلم می باشد *
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi