eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
33.1هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸💠اگر انسان کارهايش را براي رضاي خدا انجام دهد مطمئن باش زندگيش عوض ميشود و تازه معني زندگي کردن را مي فهمد. شهيد ابراهيم هادي 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💌 جاذبه عجیب شهدا 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید حاج ابراهیم همت : 💢هر موقع راه رو گم کردید، نگاه کنید آتش دشمن کدام سمت را می‌کوبد، همان است.... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
زیاد، سنگینی می آورد...❗️ دیدید بعضی ها مےخواهند دو رکعت نماز بخوانند، انگار یڪ کوه پشت آنها افتاده.... اینها همــه بر اثر گناهان زیاد است. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔 شُهرت در این مقام به گمنام بودن است از من نشان بپرس ولی.... بی نشان بیا 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد و دوم : فراق ✔️راوی : عباس هادی 🔸يك ماه از مفقود شدن ابراهيم مي گذشت. هيچكدام از رفقاي ابراهيم حال و روز خوبي نداشتند. هر جا جمع ميشديم از ابراهيم ميگفتيم و اشك مي ريختيم. براي ديدن يكي از بچه ها به بيمارستان رفتيم. رضا گوديني هم آنجا بود. 🔸وقتي رضا را ديدم انگار كه داغ دلش تازه شده، بلند بلند گريه ميكرد. بعد گفت: بچه ها، دنيا بدون ابراهيم براي من جاي زندگي نيست! مطمئن باشيد من در اولين عمليات شهيد ميشم! يكي ديگر از بچه ها گفت: ما نفهميديم ابراهيم كه بود. او بنده خالص خدا بود. بين ما آمد و مدتي با او زندگي كرديم تا بفهميم معني بنده خدا بودن چيست. ديگري گفت: ابراهيم به تمام معنا يك پهلوان بود، يك عارف پهلوان. ٭٭٭ 🔸پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما می پرسيد: چرا ابراهيم مرخصي نمي آيد، با بهانه هاي مختلف بحث را عوض ميكرديم! ما ميگفتيم: الان عملياته، فعلاً نميتونه بياد و... خلاصه هر روز چيزي ميگفتيم. تا اينكه يكبار مادر آمده بود داخل اتاق. روبروي عكس ابراهيم نشسته و اشك ميريخت! جلو آمدم. گفتم: مادر چي شده؟! گفت: من بوي ابراهيم رو حس ميكنم! ابراهيم الان توي اين اتاقه! همينجاست و... 🔸وقتي گريه اش كمتر شد. گفت: من مطمئن هستم كه ابراهيم شهيد شده. مادر ادامه داد: ابراهيم دفعه آخر خيلي فرق كرده بود، هر چه گفتم: بيا بريم خواستگاري، ميخوام دامادت كنم، اما او ميگفت: نه مادر، من مطمئنم كه بر نميگردم. نميخواهم چشم گرياني گوشه خانه منتظر من باشه! چند روز بعد دوباره جلوي عكس ابراهيم ايستاده بود و گريه ميكرد. ما بالاخره مجبور شديم دایي را بياوريم تا به مادر حقيقت را بگويد. 🔸آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتي قلبي او شديدتر شد و در سي سي يو بيمارستان بستري شد! سال هاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا (سلام الله علیها) ميبرديم بيشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار برود. به ياد ابراهيم كنار قبر شهداي گمنام مي نشست. هر چند گريه براي او بد بود، اما عقده دلش را آنجا باز ميكرد و حرف دلش را با شهداي گمنام میگفت. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔸فیلم #۲۳_نفر یک اثر خوب سینمایی است که در حال حاضر روی پرده سینما در حال اکران است. 🔸اما متاسفانه جریانات رسانه ای اخیر باعث شده فیلم دیده نشه و اگر توی این هفته استقبال خاصی صورت نگیره فیلم از پرده برداشته میشه. 🔸دوستان انقلابی رو دعوت می کنم حتما این فیلم رو خانوادگی بروند ببینند و درمورد آن در حد توانشان کار رسانه ای انجام بدن. حتی شده در حد یک ارسال پیامک! * عکس فوق مربوط به حضور سپهبد شهید سلیمانی در تصویربرداری یکی از سکانس های فیلم می باشد * 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
وقتۍ‌که میگویند"علی«ع»"غریب‌بود؛ لعنت‌مۍکنیم مردم‌ِآن زمان را... وقتۍکه میگویند"حسین«ع»غریب‌بود؛ لعنت‌مۍکنیم مردمِ‌آن زمان را... وای به روزۍڪه بگویند: غریب بود💔... ....! 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
༻﷽༺ 💔 حد و مرز ندارد جغرافیا سرش نمےشود در اوج هم ڪہ باشے دلٺ💔 تو را زمین مےزند! و چہ زمینے بهتر از 🕊 🌷 🌷 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
مادرت جوری دلتنگ است💔 که حتی به تکه، استخوان‌هایت نیز راضی است..😞 برگرد "شهید گمنام"🌷🍃 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi