❥صلے‌الله‌علیڪ‌یااباعبدالله‌الحسین... صُبحِ مَن با یِک «سَلام»اِمْروز زیبٰا میشَود اَلسلام اِی حَضْرتِ اَربابْ ،«مولانٰا حُسَینْ»🌱💛•° #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

حسین ای جانم #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

يک سينه پر از قصه ی هِجر است وليكن از تنگدلی طاقتِ گفتار ندارم.. العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

هم نشینی با پیامبر در بهشت ...! 🎙#شیخ_حسین_انصاریان #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

🔰روز چهارشنبه روززیارتی 🌸 امام کاظم علیه السلام 🌸 امام رضا علیه السلام 🌸 امام جوادعلیه السلام 🌸 امام هادی علیه السلام #التماس_دعا🤲 #اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع

‌. امام رضا یا غریب الغربا؛ مونس تمام درد و غصه ها 🌿⛓ . #چهارشنبه‌های‌امام‌رضایی #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

#استوری حالِ‌شیرین‌زیارت‎نامه‌خواندن‌درحرم میکشاندسمت‌مشهد،عاقبت‌فرهاد‌را💚 #چهارشنبه‌هاے‌رضوی✨ #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

📹ای کاش یکی بیاد #بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج #بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج #بحق_الزهرا_عجل_لولیک_الفرج ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

#تلنگر_و_تفکر شما‌خیال‌نڪنید اولیاءالله، آن‌هایی‌‌ڪه‌به‌درجات‌و‌مقام‌رسیدند، چڪارڪردند،دائم‌درحالِ‌نمازوذڪر‌بودند؛ نه‌این‌طور نبوده!✨ امادائم‌درحالِ‌بندگی‌وعبادت‌بودند. ‌ عبادت‌هم‌فقط‌به‌سجاده‌پھن‌ڪردن ونمازخواندن‌نیست. عبادت‌یعنی‌پیروی‌ازفرمایشات‌الھی، پیروی‌از امام‌زمان ارواحنافداه.🌿 یعنی‌انسان،نظرِ امام‌زمان را درزندگی‌اش‌به‌ڪار‌ببندد. خودش‌رادرزندگی،باامام‌زمانش‌همراه‌ڪند. ⤴️حاج‌آقازعفری‌زاده ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

📹 باقیمانده ی شهید مزار کوچک مدافع حرم عشق قیمت نداره #شهدا_شرمنده_ایم ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

✨﷽✨ ✳️ گذشت در اوج قدرت ✍بچه‌های محل مشغول بازی بودند که ابراهیم وارد کوچه شد. بازی آن‌قدر گرم بود که هیچ‌کس متوجه حضور ابراهیم نشد. یکی از بچه‌ها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد اما به جای اینکه به تور دروازه بخورد، محکم به صورت ابراهیم خورد. بچه‌ها بی‌معطلی پا به فرار گذاشتند. با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت، باید هم فرار می‌کردند! صورت ابراهیم سرخِ سرخ شده بود. لحظه‌ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد. همین‌طور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستی‌اش درآورد؛ کنار دروازه گذاشت و داد زد: «بچه‌ها کجا رفتید؟! بیایید براتون گردو آوردم». 📚 از کتاب سلام بر ابراهیم؛ زندگینامه شهید ابراهیم هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidaziz_ebrahim_hadi