eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ازفکرگناه پاک بودن عشق است ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است آن لحظه که راه می روی آقاجان زیرقدم تو خاک بودن عشق است 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
همیشہ یڪی از آرزوهام‌ این بوده ڪہ گلزار شهداے شخصے داشتہ باشم.. ڪہ فقط من باشم و شهدا و سر مزارشون‌ با صداے بلند زار بزنم...💔 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
اگـر انسـان سرش را بـہ سمٺ آسمـان بالـا بیاورد و ڪـار‌هایش را فقط براے رضاۍ خـدا انجام دهد ، مطمئـن بـاش زندگۍ‌اش عوض مۍ‌شود و تـازه معنـے زندگۍ ڪـردن را مے‌فهمـد. 🌷شهید ابراهیم هادی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
📚 روزى شيخ بهائى به ديدار شخصى كه از اهل معرفت و بصيرت بود و در كنار يك قبرستان در اصفهان منزل داشت مى رود. شيخ بهائى به دوستش مى فرمايد: روز گذشته در اين قبرستان كنار خانه شما امر عجيبى را ديدم كه جماعتى ميتى را در گوشه اى از اين گورستان دفن كردند، پس از چند ساعت كه گذشت و همه از قبرستان خارج شدند، بوى بسيار خوش و معطرى به مشام من خورد كه با عطرهاى دنيا قابل قياس نبود بسيار تعجب كردم كه اين بوى عطر از كجاست ؟ به اطراف نگاه كردم ، يكباره جوان زيبا رويى را ديدم كه به سمت آن قبر مى رفت كم كم از ديده گانم محو شد. طولى نكشيد كه بوى متعفن و بدى به مشام من رسيد كه از هر بوى گندى در دنيا بدتر بود، باز متعجب شدم به اطراف نگاه كردم ، سگى را ديدم كه بسوى همان قبر مى رفت و سپس ناپديد شد. همينطور بحالت تعجب ايستاده بودم كه ناگهان همان جوان زيبا از طرف آن قبر برگشت ولى بسيار مجروح و زشت شده بود. به خودم جراءت دادم كه بسوى او بروم و سؤ ال كنم ، به كنارش رفتم و گفتم حقيقت امر را براى من روشن كن . گفت : من عمل صالح اين ميتى بودم كه الان شما شاهد دفن او بوديد و من در كنارش بايد مى بودم كه ناگهان ، سگى وارد قبرش شد كه همان اعمال زشت و ناشايست او بود و چون گناهان او بيشتر از اعمال صالح او بود لذا آن سگ به من حمله كرد و مرا از قبر، بيرون انداخت ، و الان همان سگ با او هم نشين است . 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 عراقی‌ها مبهوت صدای نوجوان ایرانی 🔹هنرنمایی سید محمد حسینی ۱۴ساله مداح نوجوان ایرانی به سه زبان ترکی، فارسی و عربی در مسابقه استعدادیابی مداحی بسیار زیباست 👆🏻🌹 حال دلتون رو با این مداحی زیبا خوب کنید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
10.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و قضیھ جالب و عنایت خاص اهل بیت پیامبر به محمد ابراهیم همت ؛ . . 🌿!' - 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
دل مارو آروم کن آقا جان💔😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی رمضانیه( 5) 🎞 فضیلت ماه رمضان 🎤 حجت الاسلام انصاریان یارا: 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹فرمانده شهید لشکر 27 حضرت رسول(ص) و ارتفاعات 143 ♦️ارتفاعات 143 بود و پاتک سنگین دشمن و سه فرمانده ای که هر کدام سلاحی به دست داشتند و در حال شلیک بودند. اکبر زجاجی، رضا چراغی و عباس کریمی را می گویم. حال و هوای عجیبی داشتند و همه هوش و حواسشان به دفع پاتک دشمن بود. ♦️از کل بچه ها فقط همین سه فرمانده و سه بچه بسیجی سالم مانده بودند و طوری عمل می کردند که دشمن گمان کرده بود که با تعداد نیروی بالایی در حال جنگ است. ♦️سریع خودم را به عباس رساندم و گفتم زود برگردید عقب که عباس با نگاه معناداری رو کرد به من و گفت خودت برو عقب ،یک بار ما را جلو فرستادی ما هم عقب بیا نیستیم. ♦️در همان نزدیکی شیاری بود که دشمن قصد ورود از آن را داشت و هلهله ای به راه انداخته بودند. رضا از این رفتارشان عصبانی شد و قناسه یکی از بچه ها را برداشت و عده ای از آنها را راهی جهنم کرد و از طرفی هدایت آتش توپخانه را هم بر عهده گرفته بود و مدام گرای تانک های دشمن را به نیروهای خودی می داد و آنها هم آتش را بر سر آنان خالی می کردند. ♦️به عقب برگشتم و عصر که شد باز به مقر بچه ها برگشتم دیدم عباس و یکی دو تا از بچه ها جنازه ای را روی برانکارد می گذارند و از ارتفاع پایین می آیند. جلوتر که رفتم پیکر غرق به خون رضا را دیدم که سینه اش با ترکش بزرگی شکافته بود. عباس نگاهی به من کرد و گفت: رضا به آرزویش رسید امروز قسمت او بود 🌹شهید رضا چراغی، فرمانده لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در ارتفاعات 143 به تاریخ هجده فروردین سال 62 به درجه رفیع شهادت نایل شد. 🌹شادی روحش صلوات 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃
957.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 وقتی خالصانه زندگی کنی! تهش با زبونِ روزه، تو حرم امام رضا، خـدا بغلت میکنه و زیارتت به جـایِ وداع، به وصال ختم میشه :) 📿 🥀 💔 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
یک دفترچه ی کوچک داشت همیشه هم همراهش بود و به هیچکس نشان نمیداد یکبار یواشکی آن را برداشتم ببینم داخلش چه می نویسد🤔 فکرش را می کردم کارهای روزانه اش را نوشته بود👌 سر کی داد زده... کی را ناراحت کرده‌... به کی بدهکار است... همه را نوشته بود ریز و درشت! نوشته بود که یادش باشد در اولین فرصت صافشان کند 🕊🌷 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi