eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اهـل‌معــرفت بـرای رسیـدن‌بـــه‌سعـادت دوراه‌رابــه‌شدت‌موثرمیدانند ؛ احسان‌بـه‌پـدرومـادرونمازاول‌وقت!🍃🌺 الله‌مجتهدی بخونیم❤️🍃 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔴استوری آریا عظیمی نژاد ♦️اگر خطر کرونا جدی بشه حتما بازم مثل جنگ و داعش زلزله و سیل، باید امیدمون به سپاه باشه که بیاد وسط و به داد مردم برسه. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
↙️توصیه ای که به خواهران دارم این است که اگر می خواهند خون شهیدان را پایمال نکنند، حجاب خود را حفظ کنند. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سلام امید و پناه همه ، مهدی جان تو جان پناه امن مایی ... تو درمان دردهای مایی ... تو آرامش دلهای طوفان زده ی مایی ... تو دلیل لبخندهای مایی ... تو قرار بی کسی های مایی ... اگر تمام عالم در امواج بلا و بیماری غرقه شود ، ما را چه باک ؟ ... ... ما ناخدایی چون تو داریم .. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
• شناسنامه 📸عکس استان خوزستان، دشت جفیر، محوطه قرارگاه فرعی فتح، عصر روز چهارشنبه، سوم اسفند ۱۳۶۲، ساعاتی پیش از شروع عملیات آبی خاکی خیبر ؛ فرمانده‌ی لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم و یارانش برای اقامه نماز ظهر و عصر آماده می‌شوند🌸 پ ن جفیر مرکز منطقه‌ای است که رود کارون، رود کرخه کور، هورالهویزه و طلاییه آن را احاطه کرده است در عملیات خیبر، قرارگاه مرکزی هدایت عملیات در این منطقه مستقر بود 📸عکس مربوط به چهارده روز قبل از شهادت می‌باشد🕊 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔰ابراهیم در هر سه وعده روی بلندی می ایستاد و اذان می گفت، همیشه با پخش نوای ملکوتی اذان ابراهیم، گلوله باران دشمن شدت می گرفت، 🔰نمی دانم از چه چیزی وحشت داشتند؟! یادم هست یک روز، در کنار اصغر وصالی و ابراهیم و چند نفر از نیروها نشسته بودیم شخصی به ابراهیم اعتراض کرد که چرا در هر موقعیتی، حتی زمانی که در محاصره هستیم اذان می گویی؟! 🔰 آن هم با صدای بلند و در مقابل دشمن! این سۇال در ذهن بساری از افراد بود اما شاید جرئت نمی کردند بیان کنند همه منتظر جواب شدند، ابراهیم کمی فکر کرد و چند جمله بیشتر نگفت تمام افراد جواب خودشان را گرفتند ابراهیم گفت: مگه توی کربلا امام حسین (ع) محاصره نشده بود؟ چرا اذان گفت و درست در جلوی دشمن نماز خواند؟ بعد مکثی کرد و گفت: "ما برای همین اذان و نماز با دشمن میجنگیم." 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
♥✨ ✨ «| |» محمدرضا که از جبهه می‌اومد و برای چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .  می‌دیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره ! یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده . یه روز صبح ازش پرسیدم : چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدام گناه می‌نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره... راوی: "خواهر شهید" 🥀| | 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🍀زیباترین بهانه‌ی زندگیم، حضورت را در کنار خود احساس میکنم. وقتی فارق از همه دنیا به تو فکر میکنم، آن گاه است که از گناه کردن در حضورت شرمسار میشوم. | ❤️ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
قسمت هجدهم برخورد با منکر🌺 💢روزها گذشت تا ایام انقلاب رسید در روزهای انقلاب چهار روز خبری از ابراهیم نبود. 💢وقتی سوال کردم کجا بودی گفت: تو درگیری های خیابانی همراه رفقا بودیم. در تصرف پادگان عشرت آباد همراه جواد آردانی که در حین درگیری کتفش تیر خورد و بعد از تصرف پادگان پیکر او را برای پزشکی قانونی بردم در آنجا شاهد بودم تعداد زیادی شهید با بدن های متلاشی وجود دارد و کسی جرات نزدیکی ندارد لذا ماندم مشغول مرتب کردن اوضاع شدم. 💢ابراهیم ادامه داد انقلاب پیروز شد و کارهای نظامی کم شد این کار هم از دست ما بر می آمد. 💢نیروهای کمیته فعالیت گسترده ای در برخی از مراکز داشتند من دیده بودم برای شراب خمر و حمل مشروب شلاق می زدند. 💢یک شب حوالی میدان خراسان به یک ماشین ایست دادند اما دو جوانی که سرنشین ماشین بودند توجهی نکردند و سریع تر گاز دادند. 💢کمی جلوتر ابراهیم با شجاعت جلوی ماشین را گرفت و دو سرنشین را از ماشین پیاده کرد بعد هم گفت: درب صندوق را باز کن. 💢علت فرارش را فهمیدیم یک بسته ۲۴ تایی مشروب داخل صندوق بود. 💢 دو جوان مثل بید از ترس می لرزیدند و التماس می کردند که تو رو خدا ما را معرفی نکن. 💢من می دانستم که ابراهیم بهترین برخورد را با آنها می کند. 💢ابراهیم به آنها گفت: یک شرط دارد سر بطری ها را باز کنید و داخل جوب خالی کنید. 💢آنها مشغول باز کردن درب مشروب شدند. 💢ابراهیم هم از فرصت استفاده کرد و از مضرات مشروب و احادیثی که از معصومین بوده را به آنها یادآور شد. 💢آنها فقط گوش می کردند وقتی کارشان تمام شد ابراهیم با آنها خوش وبشی کرد و گفت اسلام این قوانین رو گذاشته تا جامعه تو مسیرش حرکت کنه و اگرنه ناموس من و شما نمیتونه راحت بیاد تو خیابون. 💢آنها خداحافظی کردند و رفتند من یقین داشتم که برخورد صحیح او به خوبی جواب خواهد داد. 💢چند ماهی از پیروزی انقلاب گذشت من و ابراهیم کماکان در کمیته فعالیت داشتیم. 💢شغل ما فعالیت در آموزش وپرورش بود اما با کمیته همکاری داشتیم. 💢یک روز ظهر بود که ابراهیم به منزل ما آمد گفت: مقدار پول برای کار خیر می خواستم. یعنی منتظر برگشت پول نباش. 💢ما باهم شوخی داشتیم نگاهی به صورتش کردم و با خنده گفتم: چی شده داداش به گدایی افتادی؟ 💢خندید و گفت: اگه حالش رو داری بیا ببین برای کی می خوام. 💢آن روز صد تومان از من و مقداری از بچه های دیگه گرفت که جمعا شد ۱۰۰۰تومن شد با هم رفتیم کمیته خراسان. 💢یه جوانی که حدوداً ۲۰سال داشت دم در نشسته بود ابراهیم به او گفت: مشکل شما حل شد؟ 💢جوان با ناراحتی گفت: نه. من چیکار کنم؟ 💢ابراهیم رفت داخل و با یک جعبه چوبی نسبتا بزرگ برگشت داخل جعبه نوار کاست چیده می شد. 💢فهمیدم این جوان نوار کاست فروش دوره گرد بوده و نوارهای غیر مجاز می فروخته ابراهیم جوان را به کناری برده و جعبه را به او داده. 💢جوان نگاهی به ته جعبه کرد، فقط چند نوار ته جعبه قرار داشت تمام سرمایه اش از بین رفته بود. 💢ابراهیم از نگاه جوان همه چیز را فهمیده بود بعد گفت: داداش آدم باید کاسبی حلال داشته باشه با پول حرام به جایی نمی رسه. 💢بعد گفت: چقدر سرمایه ات از بین رفته؟ 💢گفت حدود ۱۰۰ تا نوار بوده که هر کدومش ۵ تومن پولش بود. 💢ابراهیم دست کرد جیبش و ۱۰۰۰تومن داد بهش و گفت: بیا اینم پول حلال برو با این پول کار کاسبی حلال راه بی انداز. 💢جوان داشت از خوشحالی بال در می آورد از خوشحالی نمی دونست چیکار کنه صورت ابراهیم را بوسید. 💢 اومد بره که ابراهیم فرصت رو غنیمت شمرد و از حرام بودن پولی که از این راه به دست بیاد گفت. 💢جوان هم گفت: چشم خدا میدونه ما به حلال وحرام اعتقاد داریم من نمی دونستم این نوارها حرامه من نوکرتم. مطمئن باش دیگه این کار رو نمی کنم و باقی نوارها رو ریخت توی سطل آشغال و همین طور بر می گشت ابراهیم را نگاه می کرد. 💢ابراهیم با اخلاص خود آن جوان را راهنمایی کرد. 💢یاد این برخورد آیت الله شاه آبادی افتادم که به شخصی که نزدش آمده بود و گفته بود ازخواندن نماز لذت نمی برم و به برخی از گناهان علاقه دارم ذکری را توصیه کنید. 💢آیت الله شاه آبادی به او گفت: شما موسیقی حرام گوش می کنی. 💢طرف جا خورد و تایید کرد. 💢 آیت الله شاه آبادی به او گفت: ذکر لازم نیست موسیقی حرام را ترک کنید. 🗣حسین جهانبخش 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🕊🌹🕊 🕊 🕊 📝 خاطرات آزاد سازی جاده پیرانشهر به سردشت !! 🔹 ✨رد شدن از کولاک و برف و یخبندان 📌پس از آزادی شهر میرآباد و ارتفاعات کچل‌آباد، ما عملیاتی بسیار سخت و سنگین پیش رو داشتیم که طی آن باید نیروها از رودخانه‌ای پر آب و خروشان رد میشدند. 📌 یکسری از نیروها با سردار سر لشکر تو میرآباد بودند و یکسری هم برای پشتیبانی در پادگان پیرانشهر استقرار داشتند . 📌همه چیز آماده بود تا اینکه اتفاقی که نباید می‌افتاد، اتفاق افتاد و آن بارش بسیار سنگین برف پاییزی در کردستان مخصوصٱ منطقه سردسیر پیرانشهر بود. برف همه ما رو زمینگیر کرد. 🎙 : جانباز، حاج یدالله نویدی مقدم ... 🍃🌹 عاشقان ولایت: مواظب قضاوتهایمان باشیم برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است آنانکه میفهمند عذاب میکِشند و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند مهم نیست که چه مدرکی دارید مهم اینه که چه درکی دارید 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 صحبت های همسر شهید مدافع حرم حمید رضا باب الخانی پیرامون ویژگی های شخصیتی شهید و پیام ایشان به دشمنان اسلام 🍃🌹 عاشقان ولایت: مواظب قضاوتهایمان باشیم برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است آنانکه میفهمند عذاب میکِشند و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند مهم نیست که چه مدرکی دارید مهم اینه که چه درکی دارید 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi