eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.4هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃ماجرای یک مادر مسیحی که نام فرزندش را زین‌العابدین گذاشت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
1.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره طنز شهید مصطف صدرزاده از اومدن به سوریه! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
می‌توان سوخت اگر امر بفرماید عشق ... . 🍃یک گونی کوچک زرد رنگ و رو رفته که روی آن کاغذی چسبانده‌اند: شهید بسیج‌ سپاه محمدابراهیم ماهی مشهد - ٦۰/۳/۵ همین! تمام چیزی است که از پیکر شهید به‌ جا مانده که به خانواده برگرداندند ... پ‌ن : محمد خدمه تانک بوده که پس از اصابت خمپاره به تانک، او هم همراه با تانک می‌سوزد و به شهادت می‌رسد 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ رفیمو ندیدی افتاده😭💔 ۲ شهریور ۱۳۹۹ پیکر شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده در خان طومان سوریه کشف شد💔 🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
❁﷽❁ غمگیـن نشستہ‌ام به صف انتـظارتان گوشم سپرده‌ام ڪه مرا هم صدا ڪنے سر در نیاورم زِ سَـوا ڪردنٺ حسیـن گاهے زِ لاتهاے محـل هم سوا ڪنـے 🥀 💔 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
*ڪلام‌ شهید* *☘ اگه تو هر ڪاري حڪمت‌خدا‌رو در نظر بگیریم ، دیگه ناراحت نمیشیم .* *شهیدمحمدحسین‌محمدخانی* 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
! " بسم الله الصمد" ✍برادر محمد، یکی از دوستان شهید صمد امید پور خاطره جالبی رو از شهید صمد امید پور بیان کردند که خدمتتون عرض میکنیم: 🔸شهید عبدالصمد می خواستن ازدواج کنن . بنده هم واسطه این ازدواج شدم لذا برنامه خواستگاری رو هماهنگ کردم ... لحظه آخر نمی دانم چی شد که شهید صمد نیامد و گفت نمی تونم خواستگاری بیام ! خلاصه من خیلی ناراحت شدم ! آبروم رفت ! شهید صمد بعدا بهم گفتند من دارم میرم ماموریت ، مارو حلال کن! گفتم : برو اگر شهید شدی حلالت میکنم! گذشت و صمد آقا شهید شد! 🔸بعد از شهادتشون بود که توی خواب دیدم بنده و شهید صمد باهم توی یک جای خاصی مثل حرم بودیم....خیلی جالب بود . سفره ای بزرگ پهن بود. همه نوع طعام توی اون سفره پیدا می شد! عده ای هم کناری نشسته بودند و داشتند قرآن میخوندند ... 🔸گفتم : صمد جان ، مگه تو شهید نشدی؟ گفت : چرا ، اما اومدم کارت دارم ! گفت همه بچه ها اینجا جاشون خوبه اما من گیرم ! ازم دارن سوال و جواب میکنن ! بعد ماجرای خواستگاری رو مطرح کردند و گفتند : محمد جان حلالم کن! گفتم داداش من همون شب حلالت کردم. 🔸بعد گفتم : صمد جان هر حقی از من به گردنت داری حلالت تا من این حرف رو زدم دیگه صمد رو ندیدم و با صدای اذان صبح از خواب پریدم! فردا صبحش از تهران راه افتادم رفتم گیلان سر مزار شهید . تازه نشستم که دیدم خانومی آمدند و خودشون رو معرفی نمودند و فهمیدم مادر آقا صمد هستند. ⏪ ادامه دارد،،، 𑁍▹ ڪپی‌آزادباذڪرصلوات ◃𑁍 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi