💔
جای سبزه
بر ضریحت مےزنم دل را گِره
بخت من
پائین پای اکبرت، وا مےشود...
#سیدالشهدا...
#سیزده_بدر
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
چشم هایت ...
سرآغازِ عشق است
عشقے بی پایان ..
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#سـردار_عاشورایی_خیـبر
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۴/۰۱/۱۲
◻️محل ولادت: شهرضا_اصفهان
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷
◻️محل شهادت: جزیره مجنون
◻️عملیات : خیبر
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
جوانان چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامی ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقی ، نه غربی ،ای کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود می آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک می ماليدند.
من زندگي را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم علي وار زيستن و علی وار شهيد شدن، حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست مي دارم شهادت در قاموس اسلام كاریترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور،شرك و الحاد می زند و خواهد زد.
#سالروز_ولادت
#زمینی_شدنت_مبارک_فرمانده
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خدایا
تو معجزه زندگےمنے
همیشه دلم به مهربانےدست هایت گواهے مےدهد
من ...
همین بودن های همیشگے ات رامےخواهم
گوش هاےشنوایت
بخشندگےبے پایانت..
به نام خدای همه
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرور است
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور✨
وَأَنجَیْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِینَ
پس موسی را و همه آنها که با او بودند را نجات دادیم...
#شعرا_65
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
حالِ قمر و شمس و زمین
بی تو خراب است بیا🙏
#العجل یا مولای 🍃
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
روزی پر از آرامش
سلامتی
موفقیت
ثروت
انرژی مثبت
و خبرای خوش
براتون آرزو میکنم
سلام
پنجشنبهتون پربرکت ☀️
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
زندگی شیرینست
مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی زیبایی ست
مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ثانیه هاست
زندگی چرخش این عقربه هاست
سلام صبحتون بخیر
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
باران
نگاه توست
که نشاط را
شکوفه مےدهد بر من
#شهید_میرزا_مهدی_صابری
#شهید_مدافع_حرم
#فاطمیون
#سالروزولادت
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠 #پیامڪےازبهشت
🌷بچه ها!
یه وقت کم نیآرید...
ما از آتیش گذشتیم تا شماها امید
به حرکت داشته باشید؛
یه وقت از هیاهوی پوشالی دشمن نبُّرید ..
#شهیدسیدحسین_آملی
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت پنجاه و یکم ابراهیم هدایتگر🌺 💢چهارشنبه که از شرکت خارج می شدم با خودم
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت پنجاه و دوم
مهمانی برادر🌺
💢در این سال های اخیر، هر سال توفیق داشتم که در ایام نوروز در فکه حضور داشته و مهمان شهدا باشم. من می روم تا در محضر اساتید بزرگوار خودم درس بگیریم چرا که هر چه داریم از شهداست.
💢نوروز سال ۱۳۹۴ در فکه حضور پیدا کردم وقتی به کانال رسیدم ابراهیم آمد!مثل همان زمان که در کنار هم بودیم. مشغول صحبت با او شدم.
💢بعد وارد کانال شدیم. بسته هایی آماده شده بود که به مهمانان کانال کمیل هدیه می دادند.
داخل آن بسته ها، اسامی و مشخصات یک شهید نوشته شده بود و هر بسته با دیگری فرق داشت. تعداد زیادی از شهدا را اینگونه معرفی شده بودند.
می گفتند: توجه کنید که امسال کدام شهید شما را دعوت کرده.
💢به من نیز یک بسته دادند. وقتی باز کردم با تعجب دیدم که تصویر و مشخصات #ابراهیم_هادی در آن ثبت شده! حالم بد شد و همانجا نشستم.
آنجا کسی نمی دانست که من خواهر ابراهیم هستم. گفتم ممنونم ابراهیم که در سال نو من را به منزلت دعوت کردی. در آن برگه پیامی نیز از ابراهیم نوشته بودند که: هرکاری می کنید فقط برای رضای خدا باشد.
💢در آن سفر هرجا می رفتم ابراهیم هم همراهم بود!
💢ما یک شب به اردوگاه میشداغ رفتیم. هماهنگ نکرده بودیم و ما را نمی شناختند. معمولا در چنین شرایطی اجازه اقامت نمی دهند. ناراحت بودم که نکند مشکل ایجاد شود.
💢مسئول اردوگاه پرسید: تعداد نفرات خواهران چند نفر است؟
گفتیم: سی نفر.
گفتند: بیایید داخل. وارد سالن که شدید اتاق دوم برای شما آماده است.
همینکه جلوی اتاق دوم رسیدم دیدم نوشته شده: موقعیت شهید #ابراهیم_هادی
گفتم: داداش ممنون که اینجا هم مهمون نوازی کردی.
دوستان همراه ما پرسیدند: شما از قبل اینجا را هماهنگ کرده بودی؟
گفتم: باور کنید نه!
💢آن شب خانم های کاروان ما به خواهران خادم شهدای آن اردوگاه خبر دادند خواهر شهید هادی در این کاروان است.
یکبار دیدم تعداد زیادی جمع شده اند تا برایشان از ابراهیم بگویم. همه او را می شناختند و کتاب را خوانده بودند..
در پایان صحبت گفتم: من سالهاست که در کلاس های اخلاق و آیین زندگی و.. شرکت می کنم اما هیچ کدام آنها نتوانسته به اندازه ای که ابراهیم با رفتارش در ما اثر گذاشت تاثیر داشته باشد.
💢نوروز سال ۱۳۹۵ نیز ماجراهایی برای ما داشت. بار دیگر در منطقه فکه و بسته ای به من داده شد که یک سند داخل آن بود!
سند عاشقی که برای بیست شهید مختلف تهیه شده بود، به من باز هم سند عاشقی #ابراهیم_هادی تعلق گرفت!
👇👇👇
@shahidaziz_ebrahim_hadi
👇👇👇
💢بعد از آن سفر به جامعه الزهرای شهر قم دعوت شدم تا برای خانم های طلبه خارجی از ابراهیم بگویم.
سیصد نفر از طلبه های کشورهای مختلف حضور داشتند.
💢وقتی جلسه تمام شد خانم هایی از کشور های آلمان، ایتالیا، مصر، عربستان، یمن، تایلند و.. به سراغ من آمدند و هر یک در حالی که کتاب سلام بر ابراهیم در دست داشتند سوالاتی می پرسیدند.
من هم تک تک سولات را جواب می دادم. آن ها نیز مثل مردم ایران ابراهیم را الگوی مناسبی برای نسل امروز می دانستند.
بعد همگی گفتند: ما پیام ابراهیم و شهدای شما را به کشور خودمان منتقل خواهیم کرد.
💢اما در این سال های اخیر یکی از اعضای خانواده شهید صفحه ای را به نام ابراهیم در فضای مجازی راه اندازی کرد و تصاویر و مطالب او را به اشتراک می گذارد. مطالب جالبی در آن ثبت شد و باعث برخی ارتباط ها شد. یکی از این مطالب عجیب تر از بقیه بود که در ادامه می خوانیم.
💢خانم جوانی با ما ارتباط گرفت و گفت: باید ماجرایی را برای شما نقل کنم ابراهیم، نگاه من را به دنیا وآخرت تغییر داد..
💢تماس های اینگونه زیاد بود. فکر کردم که ایشان هم مثل بقیه با کتاب سلام بر ابراهیم آشنا شده و تغییری در روند زندگیش ایجاد شده اما تغییرات این خانم شگفت تر از تصور ما بود.
💢این خانم جوان گفت: من یک دختر مسیحی از اقلیت مذهبی ساکن تهران هستم. به هیچ اصولی از مسائل اخلاقی و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم.
هیچ کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هر روز بیشتر از قبل در منجلاب فرو می رفتم.
💢دو سه سال قبل در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم که برای تفریح به یک قسمت کشور برویم نمی دانستم کجا برویم. شمال، جنوب، شرق، غرب و..
دوستانم گفتند: برویم خوزستان. هم ساحل دریا دارد و هم هوا مناسب است.
💢از تهران با ماشین شخصی راهی خوزستان شدیم . تفریحی رفتیم و یکی دو روز بعد به مقصد رسیدیم. توی راه خیلی خوش گذشت.
💢شب بود وارد شهر شدیم هیچ هتل و یا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم.
همه جا پر بود. خسته بودیم و نمی دانستیم چه کنیم.
یکی از همراهان ما گفت: فقط یک راه وجود داره برویم محل اسکان راهیان نور.
همگی خندیدیم. تیپ و قیافه ما فقط همان جا را می خواست!
💢اما پس از چندین بار دور زدن در شهر تصمیم گرفتیم که کمی روسری هامان را جلو بیاوریم و تیپ ظاهری را تغییر دهیم و برویم سراغ محل راهیان نور.
💢کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما را پذیرفت. یک اتاق به ما دادند وارد شدیم. دور تا دور آن پر از تصاویر شهدا بود.
💢هر یک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را مسخره می کرد و حرف های زشتی می زد..
💢تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد. من هم به شوخی به دوستانم گفتم: این هم برای من!
💢صبح که می خواستیم برویم بار دیگر به چهره آن جوان نگاه کردم برخلاف بقیه نام آن شهید نوشته نشده بود فقط زیر عکس این جمله بود: دوست دارم گمنام بمانم.
💢سفر خوبی بود. روزهای بعد در هتل و.. چند روز بعد به تهران برگشتیم.
💢مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم.
دنبال کتاب مورد نظر می گشتم یکباره یک کتاب نظرم را جلب کرد. چقدر چهره این جوان روی جلد برای من آشناست؟ خودش بود همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم. یاد شوخی های آن شب افتادم. این همان جوانی بود که می خواست گمنام بماند. این کتاب را هم از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش #ابراهیم_هادی و نام کتابش سلام بر ابراهیم بود.
💢علاقه ای به اینگونه شخصیت ها نداشتم اما از سر کنجکاوی مشغول مطالعه شدم. همینطور شروع به خواندن کردم. به اواسط کتاب که رسیدم دیگر با عشق می خواندم.
اواخر کتاب دیگر نمی خواستم داستان او تمام شود وقتی کتاب به پایان رسید انگار یک راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود.
💢در سکوت و تنهایی فقط فکر کردم. ابراهیم تمام فکر و ذهن من را پر کرده بود. عجب شخصیتی دارد این شهید!؟
💢من آن شب به شوخی می خواستم ابراهیم را برای خودم انتخاب کنم اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود!
💢او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقه مند شوم شخصیت او بسیار بر من اثر گذاشت.
💢مدتی بعد به مطالعات در زمینه ادیان روی آوردم. در مورد اسلام و اهلبیت علیه السلام تحقیق کردم تا اینکه ابراهیم، هادی من به سوی اسلام شد من مسلمان شدم.
سلام خدا بر ابراهیم که مرا با خدا و اسلام و اهلبیت علیه السلام آشنا کرد.
🗣خواهر شهید
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi