هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی
طلوع خورشید ما را به شروع یک روز دیگر دعوت میکند
دعوتش را اجابت کنیم
شروع کنیم روز را با یک دنیا امید برای خودمان و دیگران...
سلام
آدینتون دلچسب🌤
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#استاد_فاطمی_نیا
خـدا چند گناه را نمی بخشد
عمدا نماز نخواندن، به ناحق
آدم کشتـن ، عقوق #والدین
و آبرو بردن
این #گناهان آنقـــدر نحسند
که گاهی صاحبانشان موفق
به توبه نمی شوند
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
.
#حاجحسینیڪتا
اگہ میخواۍ یہ روزی
دورِ تابوتت بگردن ؛
امروز باید دورِ
امام زمانت بگردی...♥️
#صاحبُنا
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✳️ یکی از ویژگی های ابراهیم که در برخورد با افراد مختلف درنظر میگرفت «مثبت اندیشی» است.
💯اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد.
✅ ابراهیم بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند.
💐 ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.»
📚سلام بر ابراهیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#وصیتنامه
من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت......
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#یادش_باصلوات
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
خنـده کن تا بِشَوی سوژهی نقاشی من،
من فقـط شیوهٔ لبخند کشیدن بلدم ...
هادے دلها❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و یکم : کردستان ۲ ✔️ راوی: مهدي فريدوند 🔸روز بعد با برادر بروجرد
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت بیست و دوم : معلم نمونه
✔️ راوی : عباس هادی
🔸ابراهيم ميگفت: اگر قرار است انقلاب پايدار بماند و نسلهاي بعدي هم #انقلابي باشند.
بايد در مدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كساني سپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند!
وقتي ميديد اشخاصي که اصلاً انقلابي نيستند، به عنوان #معلم به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد.
ميگفت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصاً دبيرستانها باشند!
🔸براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر!
اما به تنها چيزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفت: #روزي را خدا ميرساند. #برکت پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد.
به هر حال براي تدريس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبير #ورزش دبيرستان ابوريحان منطقه 14 ومعلم عربي در يکي از مدارس راهنمائي محروم منطقه 15 تهران. تدريس عربي #ابراهيم زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نم يگفت که چرا به آن مدرسه نميرود! يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت:
تو رو خدا، شما که برادرآقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟!
کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول ميداد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد!
🔸آقاي #هادي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هستند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد.
مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني.
🔸آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعتهايش را در مدرسه ديگري پرکرد.
حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم.
همه از #اخلاق و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم،براي بسياري از دانش آموزان بيبضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم.
با ابراهيم صحبت کردم. حر ف هاي مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايده اي نداشت. وقتش را جاي ديگري پر کرده بود.
🔸ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود.
دانش آموزان هم که از پهلوانيها و قهرمانيهاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند.
درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند ابراهيم با ظاهري #آراسته وكت وشلوار به مدرسه مي آمد.
🔸چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح،از او معلمي کامل ساخته بود.در کلاسداري بسيار# قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جَذَبه داشت.
زنگهاي #تفريح را به حياط مدرسه مي آمد.
اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود.
در آن زمان که جريانات سياسي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد.
🔸فراموش نميكنم، تعدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي #سياسي قرار گرفته بودند. يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد.
با حضور چند تن از دوستان انقلابي و مسلط به مسائل، جلسه پرسش و پاسخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد. وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود!
🔸سال تحصيلي 59 - 58 آقاي هادي به عنوان دبير #نمونه انتخاب شد.
هر چند که سال اول و آخر تدريس او بود.اول مهر 59 حكم استخدامي ابراهيم برای منطقه 12 آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود.
درآن سال مشغوليتهاي ابراهيم بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باستاني وكشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بسياري از برنامه هاي انقلابي و...که براي انجام هر كدام از آ نها به چند نفر احتياج است!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دلم،
به مشبک های ضریحت
چه محتاج است ...
#امام_رضای_دلم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
♦️آدمهای صبور یکباره ترکتان میکنند
آن هم وقتی که
سخت مشغول اولويت های غير از آنها هستيد!
با یک لبخند سرد برای همیشه میروند و جای خالیشان برای همیشه یخ میبندد
آدم هایی که صبور هستند
شاید بودنشان خیلی معلوم نشود
اما نبودنشان زجر آور است!
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#نیامدنش
#از_نبودنش
#دردناکتر_است
نبودنش"تقدیر" است
نیامدنش" تقسیر"است
ترک یک گناه یک قدم به سوی ظهور
نسل ما نسل ظهور است
اگر برخیزیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
اذان ابراهیم هادی.mp3
زمان:
حجم:
5.58M
اذان شهید ابراهیم هادی
🍃🌹@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi