مهربان خدای من
شـڪـوفـایـی روزت را
سپـاس میـگـویـم ڪه
تـاریـڪـی شـب را
پـایـان مـی بخـشـد
و تـاریـڪی شـب را نـظاره گـرم
ڪـه هیـاهـوی روز را سـرانجـام اسـت
در ایـن میـان ایـن " مــــــن "
هستـم ڪـه بـالا میـروم؛
پـاییـن مـی آیـم ؛
خـوشحـال و غـمگیـن مـی شـوم ؛
تهـی و سـرشـار مـی شـوم و بـاز...
هـمـان مـی شـوم ڪـه بـودم ؛
پــــروردگـارم
بـنـدگـی ام را بـپـذیـر ،
با یــــــه بغـل هـوای تـازه
به نام خدای همه
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#یک حبه نور✨
•✰نَسُوااللهفَنَسیَهُم✰•
خدارافراموشڪردند
پسخدانیزآنانرافراموشنمود؛
« #سوره توبه، #آیه ۶۷»
اگرماهی دریارافراموشڪند
اتفاقی براۍدریانمیافتدولی ↓
وایبهحالماهی آنوقتی ڪهدریااورا
فراموشڪند!!!
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
درود بر شما خوبان
سه شنبه تون بخیر
پنجره ی پگاهتون
سرشار از
نوازش آفتاب عشق
سمفونی روزتان
مملو از نت های
جان نواز خوشبختی
روز پاییزتون زیبااا🍂🍃
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
لبخند بزن به روزگاری که از نو شروع شده ، صبح یادآور زیباییهاست ...
یادآورِ زندگیِ نو، شروعی نو، نگاهی نو و امیدی نو ، ردپای خدا در زندگیست ...
☀️ صبح بخیر ☕️
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
هر بامداد
لبخند را به لبهایتان
عشق را به دلهایتان
و همراه با ذکر دادار مهربان
رضایت و آرامش را به جانتان
دعوت کنید
تا غوطه ور شوید
در دریای خوشبختی...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
❣هوایت مے زند بر سر،
دلم دیوانہ مے گردد!
چہ عطرے در هوایت هست؟!
نمیدانم...نمیدانم...
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌹🌹🌹🌹
🍃🍃🍃
🕊🕊
🌱بہشوخےبہیڪےازدوستانمگفتم:
من22ساعتمتوالےخوابیدهام
گفت: بدونغذا؟!..
همینسخنرابہدوستدیگرمگفتم:
گفت: بدوننمـاز؟!...
واینگونہخداےهرڪسراشناخٺمـ🌱
#شھیدمصطفےچمران
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🔺من با #ابـراهـیـم_هـادی کار دارم !
ابراهیم #موبایل نداشت ،
اما بی سیم که داشت !
🚩ابـراهـیـم !
اگر صدای مرا میشنوی ،
کمک !
من و بچه ها گیر افتادیم
در تله ی #دشمن!
تلفن همراه من کار نمیکند
بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه #بیسیم نداشت
تا با تو تماس بگیرم ...
گفتم میخواهم با بیسیم شما #تماس بگیرم..
گفتند اندرویدهای شما را
چه به بیسیم #شهدا !
اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید
صدایم را به تو برسانم ...
اگر میشنوی ما #گیر افتادیم
بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟
تا چشم و دل دختری را آب نکنی !
اینجا #کُشتی میگیریم تا دیده شویم ..
لاک💅 میزنیم تا #لایک 👍بخوریم
تو حتما راهش را بلدی
که به این پیچ ها خندیدی
و دنیارا پیچاندی!
و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم !
🚩ابـراهـیـم!
اگر صدایم را میشنوی،
دوباره #اذانی بگو تا ماهم
مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند
راه را پیداکنیم ..
راه را گم کرده ایم
اگر از #جبهه برگشتی
کمی از ان #غیـرت های نـاب #بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛
تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم...
تمام..... .... .... ..
شهدا گاهی نگاهی.....👌
شادی روحشان #صلوات🌷
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
مشکلات زندگی هر کسی
به اندازه ظرفیتشه، به اندازه تحملشه...
وقتی یکی از درداش واست میگه،
نگو خوشی زده زیر دلش ...
نگو اگه زندگی فلانی رو داشت چی کار میکرد. شاید اون درد یا اون مشکل کوچیک باشه، اما امونشو بریده که به زبون اومده !
وقتی یکی از درداش واست میگه، نگو چی بگم والا ...
بگو: «میفهممت» درسته که نمیفهمی ...
یعنی نمیتونی بفهمی دردی رو که تجربه نکردی ... ولی بگو میفهممت !
حداقل فکر میکنه تو هم اون درد رو داشتی و فقط خودش نیست که اون رو تجربه کرده.
دلداری دادن که هیچ ،
کاش حداقل یاد بگیریم
چطوری به درد دل دیگران گوش کنیم ...!
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#یادی_از_شهدا
🌷🌷🌷 یک شب قبل شهادتش خواب دیدم هادی شهید شده. هر چقدر با دستمال و چفیه زخمهاش رو میبستم خونش بند نمیاومد... وقتی بیدار شدم یاد حرفهای...🌷🌷🌷
#شهید_هادی_احمدی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و چهارم : نماز اول وقت ✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸محور همه فع
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت بیست و پنجم : برخورد با دزد
✔️ راوی : عباس هادی
🔸نشسته بوديم داخل اتاق. مهمان داشتيم. صدايي از داخل کوچه آمد. ابراهيم سريع از پنجره نگاه کرد. شخصي موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگيرش... دزد... دزد! بعد هم سريع دويد دم در. يکي از بچه هاي محل لگدي به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمين شد!
🔸تکه آهنِ روي زمين دست دزد را بريد و خون جاري شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد ميكشيد که #ابراهيم رسيد. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سريع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از #نماز كنارش نشست؛ چرا دزدي ميكني!؟ آخه پول حرام كه...
دزد گريه ميكرد. بعد به حرف آمد: همه اينها را ميدانم. بيكارم، زن وبچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
🔸ابراهيم فكري كرد. رفت پيش يكي از نمازگزارها، با او صحبت كرد.
خوشحال برگشت و گفت: خدا را شكر، شغلي مناسب برايت فراهم شد.
از فردا برو سر كار. اين پول را هم بگير، از خدا هم بخواه كمكت كند.
هميشه به دنبال #حلال باش. مال حرام زندگي را به آتش ميكشد. پول حلال كم هم باشد #بركت دارد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi