eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت صاحب الزمان عجل الله..! خدا به شما صبر دهد زیرا او منتظر ماست نه این که ما منتظر او باشیم هنگامی می شود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم، ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ گاه ظهور نخواهد کرد... 🕊🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
خدای تو از تمام آنچه که دلت را آزرده بزرگتر است...
بعد از این مدت به تلگرام وصل شدم، وای خدای من، چقدر پیام فرستاده بود! یکی یکی خواندم: • بار اول که دیدمت چنان بی‌مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت می‌شدم. • جنگ چیز خوبی نیست، مگر اینکه تو مرا با خود به غنیمت ببری. • شق‌القمری، معجزه‌ای، تکه‌ماه/لاحول‌ولاقوة‌الابالله. • خندیدی و بر گونه تو چال افتاد/ از چاله در آمد دلم افتاد به چاه. • دوستت دارم، بگو این بار باور کردی! • عشق در قاموس من از نان شب واجب‌تر است! • دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست/ آنجا که باید دل به دریا زد همین‌جاست. • تو نیم دیگر من نیستی، تمام منی! • تنها این را می‌دانم که دوست داشتنت، لحظه لحظه لحظه زندگی‌ام را می‌سازد و عشقت ذره ذره ذره وجودم را. • مرا ببخش و با لبخندت بهم بفهمان که بخشیده‌ای مرا، که من هرگز طاقت گریه‌ات را ندارم! آخرین پیام‌هایش فرق می‌کرد. نمیدانم به خاطر ایام محرم بود یا چیز دیگری: • این تناقض تا ابد شیرین‌ترین مرثیه است/ سرترین آقای دنیا را خدا بی‌سر گذاشت. • وقتی می‌میرم هیچ‌کسی به داد من نمی‌رسد الا حسین/ ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین پیامم به دستش نمی رسید. نمی‌دانستم گوشی اش کجاست، ولی برایش نوشتم: نوش جونت! دیگه ارباب خریدت، دیدی آخر مارک دار شدی..! همسر شهید محمد حسین محمدخانی🕊🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
قطعاً خدا فراموش نميكند قلبى را كه به وقت سختى به او پناه برد
ما افسانه نیستیم دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می کرد. یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان، گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم. صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم. تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: شهید ابراهیم هادی خیلی برایم عجیب بود. به طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابها ست. کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمی روم. حجاب و نمازم نیز کاملا تغییر کرده. 📚یاران ابراهیم اثر گروه شهید هادی ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
°°°° { }💔 همسایه‌ ها به مجلس ختمت نیامدند... من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
468.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برافراشته شدن پرچم عزای حضرت فاطمه زهرا(س) در حرم امیر المومنین(ع) 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
27.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف دل گر به زهرا برسد نامه ما نیست غمی هـر کسی بچـه بـد را زده مــادر نزده 🎙حاج مهدی رسولی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین حرفای رفاقتی شهید خلیلی 🌷🌷همه رفتنیند🌷🌷 🌷🌷چه خوب که زیبابره🌷🌷 سالروز شهادت💔 شهید مدافع حرم🕊🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔴 از همان روز بلوغ، تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچک ترین کارها. حتى ذره‌ای کـار خـوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده‌بودند. تازه فهمیدم که «فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره» یعنی چه. هر چی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن‌ ها جدی نوشته بودند... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi