eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.5هزار ویدیو
88 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشیدخاڪبوس حرمخانہ‌ےشماسٺ اےصاحب‌اجازه‌ےخورشیدالسلام امروزهم‌بہر رخصتتان میڪشم‌نفس اےعشق‌بےنهایت‌وجاویدالسلام صبحتون حسینی💚🌤 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز دوشنبه روز زیارتی امام حسن علیه السلام امام حسین علیه السلام دعا🤲 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 می‌دونید چرا گاهے مواقع با توسل ‌به‌ امام‌ زمان عجّل الله، حاجت‌روا نمےشویم؟ عجل الله تعالی فرجه
13.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ از صف اول نشینان، پرسشی داریم ما: ⚠️ رونق تولید و شوق کاردانی ها چه شد!؟ ⚠️ وعده ی پی در پی رفع گرانی ها چه شد!؟ 🎥 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت زیبا و شنیدنی از شهید🕊 هدیه نثار ارواح مطهر همه شهدا صلوات♥️ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ماجرای مادر چهار شهید و گریه‌های رهبرانقلاب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
IMG_20240209_134313_503_320kbps.mp3
زمان: حجم: 4.48M
🎬‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چه کسانی در روز قیامت نابینا وکور محشور می شوند؟ 🎙️حجت الاسلام 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴بخشی از شعرخوانی دکتر میثم مطیعی در مراسم ۲۲ بهمن تهران ما صفوف محکم عشقیم، عمّاریم ما از صف اول نشینان، پرسشی داریم ما رونق تولید و شوق کاردانی‌ها چه شد؟ وعده ی پی‌درپی رفع گرانی‌ها چه شد؟ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅سرنوشت دو برادری که یکی عابد بود و دیگری لات ... 🔺نماز مستحبی یا خدمت به پدر و مادر ناتوان؟ 🔰 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
📌 «خدای بزرگ» 🌿خواهر، دست چروکیده و لرزانش را روی خاک گرم می‌کشد و می‌گذارد روی صورت خیس از اشکش. صدای دعای سمات توی فضا می‌پیچید و می‌بردش به یک هفته پیش که طبق معمول به پیشنهاد نصرت، باهم آمده بودند گلزار، برای دعای ندبه. 🌱مداح لابلای حرف‌هایش، نزدیک بودن مرگ را تذکر داده بود و خواهر یک نگاه کرده بود به سن و سال خودش و یک نگاه به قبرستان پایین گلزار و دستش بیشتر لرزیده بود. رو به نصرت گفته بود: «اینجا دیگه جا نداره، بیا یه روزی با هم بریم قبرستون جدید، ببینیم قبراش چندن...» 🔹نصرت اما لبخند زده بود؛ دست گرمش را از زیر چادر بیرون آورده و دست لرزان خواهر را گرفته و گفته بود: «ایشالا صد و‌ بیست سال عمر می‌کنی خواهر، بعدشم خدا بزرگه، روزی رسونه، رو زمین که نمی‌مونیم! یه جایی بالاخره خاکمون می کنن» و خندیده بود. 🧕خواهر انگشت سبابه را می زند روی کلمه «شهید» نقش بسته بر سنگ کوچک روی سیمان های تازه و آرام توی گوش خاک می گوید: «بله که خدا بزرگه خواهر!»✨ 🥀شهیده نصرت جعفری ✍نویسنده:مهدیه سادات حسینی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi