🔰روز سه شنبه روز زیارتی 🌸امام زین العابدین علیه السلام 🌸امام محمدباقر علیه السلام 🌸امام جعفرصادق علیه السلام #التماس دعا 🤲 #اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

#سه_شنبه_های_مهدوی #سه_شنبه_های_جمکرانی سلامْ يا مهدي🤚 سلام‌ ای مهدی يا وعدَنا الصادق، يا صادقَ الوعدِ ای قول صادقانه‌ی ما، ای وعده‌ی حق... سلامْ يا مهديْ،🤚 سلام ای مهدی في خطِّ روحِ اللّٰه، واللّٰه، إنّا علىٰ العهدِ در خط روح خدا، به خدا،بر سر عهد هستیم... #امام_زمان #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

مگر سیصد و اندى نفر از شیفتگانش، زیاد است که گویند: به اندازه یک بدر علمدار ندارد! و گویند چرا این همه مشتاق، ولى او سپه‌ش یار ندارد... #ایهاالعزیز

بیاین همه‌مون برای گذشتن همه‌ی اون شب و روزایی که فکر میکردیم صبح نمیشه و‌ نفسمون ‌از تو سینه‌مون درنمی‌اومد، و‌ به جاش الان هر روز صبح نفس عمیق میکشیم و خدا رو‌ شکر کنیم🌸

فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَن الحجر/۵۵ پس از نوميدان مباش تا وقتی خدا هر روز صبح بیدارت میکنه برات برنامه‌های قشنگی داره... #قرآن_بخوانیم 🍃

ما جنسای بنجل رو اول امام حسین میخره وقتی تمیز و مرتبش کرد میده بخدا خداهم یه بها خوبی بهمون میده که نگو... #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

خواستم دلتنگیم را در دلم پنهان کنم عاشق و انکار دلتنگی؟! مسلمان و دروغ؟! #بی‌کلام #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

خیلی به او اصرار کردم تا داماد شود. گفت: باشه بی بی، هر چی شما بگویی، فقط می خواهم خانواده ی خوبی باشند و با جبهه رفتن من مشکلی نداشته باشند. گفتم مردم که به چنین فردی زن نمی دهند. گفت: چرا دختر زیاد است که همسر امثال من بشوند، فقط باید بگردی. به همه آن ها بگو من چه شرطی دارم. شرط من این است که آنقدر در جبهه می مانم تا جنگ تمام شود. با این حرف سید حمید، دیگر مادر حرفی از دامادی به او نزد... ‍ #شهید_سید_حمید_میرافضلی🕊🌹 #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

✔️اخلاق عملی را باید ازشهید ابراهیم هادی آموخت!! در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرارا در آنجا نگهداری کنیم. اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که میخوردیم بیشترش را به اسرا میداد و میگفت این ها مهمان ما هستند‌. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد. بعد از اینکه قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه میکردند و گریه میکردند و التماس میکردند کنار ابراهیم بمانند. واین است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش!!

یک پوستر پر از نکته و ظرافت 👌

▫️روایت خانوادۀ جلال اسدی، ناجی زائران کربلا از ارادت این خادم فداکار به امام حسین(ع) و اهل‌بیت می‌گویند.