شهید نوید صفری همیشه میگفت : هروقت از هیچ جا جواب نگرفتین برین در خونه رسول... رسول جواب میده... ایام شهادت‌شهید‌نوید‌صفری +شهید نوید صفری و شهید رسول خلیلی از شهداي مدافع حرم هستند.. #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

🎞 کلیپی زیبا از حال و هوای شهدا ... با صدای آسمانی شهید آوینی 🔸تقدیم به عاشقان شهادت و همه کسانی که به امید ریختن خون خود بر زمین و پیوستن به کاروان عاشورا در این دنیای فانی نفس می‌کشند! #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

💔 آنانکه خط به خط ز شهادت قلم زدند از عشق سرخ خون خداوند دم زدند برخاستند از دل خاک و رها شدند تا آسمان عشق پس از آن قدم زدند... #شهید_گمنام #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

#توصیه_شهید: « زیارت #عاشورا را بخوانید و از طرف من به ارباب ابراز ارادت کنید. حتما هر کجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.» #شهید #نوید_صفری 🌷 #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

💠 استاد رائفی پور ⚫️ انواع حملات شیطان به انسان 🔺 روش های مقابله با این حمله ها🔺 انتشارپست‌ثواب‌جاریه درپی دارد #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

🎬 #کلیپ | مبارزه با نفس شخصی را آوردند پیش امام صادق (ع) که علم غیب میدانست حضرت امتحانش کرد.... فرمود در دستان من چیست؟ ... #دکتر_رفیعی #رفیعی #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

از یک تارمو به کجا میرسه؟ این مسیر تَه نداره از مسیر غلطی که غرب طی کرد باید عبرت گرفت. #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

چشماتو ببند و با تصور این که همه چی درست میشه نفس عمیق بکش تا برای چند لحظه از این دنیایی که توش هستی دور شی... #بی‌کلام

🌱 از درخت یاد بگیریم برای بعضی ها باید ریشه بود تا امید به زندگی رو به اونا بدیم...❤️ 🌷برای بعضی ها باید تنه بود تا تکیه گاهشون باشیم... 🍃برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود تا عیب هاشون رو بپوشونیم... برای بعضی ها باید میوه بود تا طعم زندگی کردن رو بهشون بیاموزیم نه زنده موندن رو...❤️

🔻عذاب جهنم توسط عقرب جهنمی انتشارپست‌ثواب‌جاریه درپی دارد #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

#خاطرات_شهید از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهره‌هایش را هی کم و کمتر می‌کرد. محدثه می‌گفت: «دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.» از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثه‌سادات رهایش کرد. شب، وقتی می‌خواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقه‌اش، تک به تک خداحافظی و دیده‌بوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان. دست‌هایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشم‌هایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...» و تنگ در آغوشم کشید و لحظه‌ای بعد، از حلقه دست‌هایم بیرون خزید و رفت که رفت... ✍به روایت مادربزرگوارشهید #شهید_صادق_عدالت_اکبری🌷 ●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجان‌شرقی ●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi

اعتصموا به چادر بانو #اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi