eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ خدا هم مشڪی پوش حسیـنه دو تایے بار اولمان بود مے رفتیم مڪہ؛ برای برآورده شدن سہ حاجت شرعے ‌مان در اولین نگاه بہ ڪعبہ سجده ڪردیم.... او زودتر از من سرش رو آورد بالا.... بہ من گفت: "توی سجده باش! بگو خدایا! من و ڪل زندگی و همه چیزم‌ رو خرج خودت ڪن، خرج امام حسین(ع) ڪن!" وقتی نگاهم بہ خانہ ڪعبہ افتاد، گفت: "ببین خدا هم مشڪے پوش حسینه!" خیلی منقلب شدم حرفهاش آدم رو بہ هم مے ریخت... ✍ راوی: همسرشهید شهید محمدحسین محمدخانی 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هنوز هم راه را نشان می‌دهد...🥺💔 قرار بود با چراغ مخصوص ، راه را به بچه ها نشان دهد؛ چراغ دست راستش بود که تیری به دستش نشست. گفتیم رهایش کن. گفت نه من راهنما هستم! با دست چپ چراغ را گرفت ؛ تیری به پهلویش نشست ؛ کوتاه نیامد. تیر بعد به دست چپش خورد. چراغ را به دندان گرفت ، تیر به فکش خورد. چراغ که افتاد خودش هم افتاد... و اینگونه مانند مولایش ابالفضل‌ ، به شهادت رسید❤️‍🩹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
ماه رجب را خیلی دوست داشت.... ‌همیشه میگفت : هر چه در ماه رمضان ‌گیرمان می‌آید به برکت ماه رجب است🌸🌿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
تو حلب شب­‌ها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می‌رساند. ما هروقت می‌خواستیم شب‌ها به نیرو‌ها سر بزنیم، با چراغِ خاموش می‌رفتیم. ▫️ یک شب که با حسن می‌رفتیم تا غذا به بچه‌ها برسونیم، چراغ موتورش روشن می­‌شد. چندبار گفتم چراغ موتورت رو خاموش کن، امکان داره قناص‌ها بزنند!!!! ▫️خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را می‌زنند. دوباره خندید! گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخوانده‌ای؟ که شب روی خاکریز راه می‌رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد می‌شد. نیروهاش می‌گفتند فرمانده بیا پایین تیر می­‌خوری». در جواب می­‌گفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است». ▫️حسن می­‌خندید و می­‌گفت نگران نباش! آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چندبار چه اتفاق‌هایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید! 📀راوے: شهید #👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
21.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وَلاخَرَجَ‌حُبُّڪ‌مِن‌قَلبِی و‌ نَرَوَد‌ بیرون‌ مھرت‌ از‌ دلم🪴♥️ خاطــــــره📚 خیلی بی ریا بود..(: ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها.. کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده. صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود:چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها...✋🏻 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
5.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| تنها وصیت من این است که خورشید جماران ،این قلب تپنده امت حزب‌الله و مستضعفین جهان را تنها نگذارید و به حبل خدا چنگ نزنید واز تفرقه بپرهیزید. 🕊شـهـیـد مـوسـی مـرادی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
▫️رفیق شفیق که می‌گویند همین‌ها هستند رفاقت‌شــــان از زمین شروع شد و تا بهشت ادامه یافت ... 🕊⚘ 🕊💔 🕊⚘ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 ماجرای توبه مردی که در حمام زنانه می‌رفت! (بسیار شنیدنی) 🎙استاد دانشمند 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
346.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 عبادت‌کنندگان ۳ گروه‌اند که یکی‌شان بهترین عبادت را انجام می‌دهند... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 اگر توانستی این پنج کار را انجام بدهی، هر چقدر دلت می‌خواهد گناه کن! 🎙حجت‌الاسلام رفیعی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi