eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
3.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍کاری نکنیم اهل بیت از ما رو برگردونن... 💢نثار روح مطهر و ملکوتی سردار شهید حاج احمد کاظمی صلوات...
♥️↓ هیئت گردان به نام حضرت زهرا س بود. روضه هایش همه را بی قرار می کرد و احمد را بی قرارتر.... تو راه اندیمشک‌...تو اتوبوس از سید احمد پرسیدم ؛ در تکمیلی عملیات کربلای 5 تو مجروحیتت سوختگی نداشتی اما چی شد که سوختی؟ گفت: وقتی به عقب برمی‌گشتم. دقت کردم که پهلو، صورت و بازوهایم مجروح شده‌اند. در دل گفتم اگر آتش بگیرم دیگر به قول بچه‌ها، «زهرایی» می‌شوم. در این فکر بودم که یک خمپاره کنارم به زمین اصابت کرد. خرج آرپی‌جی شعله گرفت و جرقه‌های آتش بر روی لباس‌هایم افتاد و لباس‌هایم آتش گرفت... می گفتند از ۱۳ سالگی تا به هنگام شهادت ،۲۳ سالگی، نماز شبش ترک نشده بود . شب‌های بسیاری سر بر سجده می گذاشت و با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت... و حالا عطر مزار او چیز غیرعادی نیست، عنایتی از خدای قادر متعال است ، برای فرزند حضرت زهرایی که هم با اخلاص و بامرام زندگی کرد و هم بود... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ بابک خیلی خونسرد، آرام ، مهربان و کاملا مد روز بود، همانطور که در تصاویر بعد از شهادتش همه دیدند خیلی خوش‌تیپ، خوش‌چهره و خوش‌هیکل بود و خیلی راحت به دل می نشست. بابک روح زیبایی‌هم داشت،‌ عاشق خدا و نماز و هر چیزی‌ که رنگ خدا داشت، بود و به پیامبر و ائمه اطهارع احترام زیادی قائل بود، کمک کردن به دیگران و مسجد محله‌شان را هم دوست داشت و عاشق خانواده اش بود..‌. در بخشی از وصیت‌ نامه‌‌ی دلنشین بابک آمده... این حدیثی است از امام پنجم ، که همیشه در قلب من وجود داشت «به تو خیانت می کنند، آرام باش... تو را می ستایند، فریب نخور... تورا نکوهش می کنند، شکوه نکن... مردم از تو بد می گویند، اندوهگین مشو... همه مردم تورا نیک می دانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود».... -سرباز سید علی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ رفته بودیم دماوند...یکی‌از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن بیار...از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد... -پشت آن بوته‌ها چند دختر جوان مشغول شنا کردن بودند... گفتم:خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم. -بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم... مشغول آتش درست کردن بودم...اشک همین طور از چشمانم جاری بود... حاج آقا گفته بود؛ هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت...♡ -حالم خیلی منقلب بود. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم...خیلی با توجه گفتم:«یاالله یا الله...» ناگهان صدایی شنیدم•°○° صدایی از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها...سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح✨ -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ خدا نعمت رو به او تمام کرده بود. هوش و استعداد بالا، هیکل درشت و موزون و قدرت بدنی بالا و اضافه بر این‌ها چهره زیبا و دوست داشتنی.... سردار‌ گردان قمر بنی هاشم، همه این نعمت‌ها رو برای صاحب نعمت خرج کرد و خدا او را محبوب دلها کرد...♡ وقتی حرف از شهادت می شد، می‌گفت ما بادمجون بمیم. مار رو چه به شهادت و بعد برای اینکه فضا و بحث رو عوض کنه می گفت: شهدای شمرون افضل من شهدای تهرون(: قبل از عملیات ام الرصاص قشنگ‌ معلوم بود که حمید هم آماده رفتنه... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید....  گفت: حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین  عليه السلام  بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد! یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود:« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟» همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد.... -سرباز روح الله     👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
و مبارزه با نفس یک بار دیدم دست محمدهادی به طور خاصی سوخته،ده روز بعد دوباره محمدهادی را دیدم؛بعد از گذشت ده روز هنوز دستش التیام نیافته بود. به او گفتم:این زخم پشت دستت برای چیه؟ نمی خواست جواب بده و هی موضوع را عوض میکرد،اما بالاخره قضیه را فهمیدم. گفت:مدتها قبل در یک شب بسیار اذیت شدم،شیطان به سراغ من آمده بود؛ من هم تنهاچاره ای که به دستم رسید سوزاندن دستم بود. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆خاطره ای زیبا از زندگی شهید بابایی وقتی میگن شهدا....... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ محمد رضا تازه به گردان ما آمده بود. شده بود بی سیم چی خودم. کذاشتمش مسئول دسته. بعد از چند روز که کارش را دیدم، گفتم محمد باید معاون گروهان شوی. زیر بار نمی رفت. گفت: به شرطی قبول می کنم که سه شنبه ها تا عصر چهارشنبه کاری به کارم نداشته باشی. قبول کردم. بعد از مدتی می خواستم فرمانده گروهانش کنم. واسطه آورد که زیر بار نرود؛ اما قبول نکردم. آخرش گفت با همان شرط قبلی. پا پیچش شدم که باید بگویی کجا می روی؟ گفت: تا زنده ام به کسی نگو. می روم زیارت مسجد جمکران. ۹۰۰ کیلومتر را هر هفته از دارخوین تا جمکران را عاشقانه طی می کرد.... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ علی عاشق شهادت بود این را همه می دانستند ولی بعد از شهادت برادرش مهدی در این باره چیزی نمی گفت رعایت مادرش را می کرد اما وقتی مادرش خواست به حج برود هنگام بدرقه گفت دعا کن من هم مثل مهدی شهید بشوم بعدها از مادرش پرسیدم شما برای علی دعا کردید مادرش گفت وقتی علی این خواسته را از من کرد خیلی از شهادت مهدی نمی گذشت نمی خواستم علی هم شهید بشود در تمام طول سفر حج هر جا رفتم احساس کردم مهدی هم کنار من است برای همین در حال طواف از ته دل ارزو کردم خدایا علی را هم به مقام مهدی برسان.چون وقتی فرزند یک مادر شهید می شود از دستش نمی دهد انها همیشه با مادرشان هستند همان لحظه که دعا می کردم فهمیدم که دعا مستجاب شد✨ -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ محمدرضا که تازه از اندیمشک به خانه آمده بود به من گفت: مادر، می خواهم شما را به معراج شهدا ببرم تا پیکر حسین را ببینید. با هم رفتیم.... اشک در چشمانم حلقه زده بود، صورت حسین را بوسیدم. کنار قبری که حسین را به خاک سپردیم ، قبر خالی بود. محمد رضا با دست به آن اشاره کرد و گفت: چند روز دیگر شهیدش می آید. از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا حلال می کنی؟ گفتم: تو به من بدی نکرده ای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه، این طوری نمی شود، بگو از صمیم قلب حلالت می کنم. من هم گفتم: حلال ِ حلال. چند روز بعد، شهید آن قبر را آوردند. خودش بود؛ محمد رضا را همانجا به خاک سپردیم... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
15.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکبار برای همیشه پاسخ به شبهه زمانِ شاه، اهل مشروب می‌رفت کاباره اهل نماز هم می‌رفت مسجد! جمهوری اسلامی مردم رو منافق کرد!! مثال‌هایی پرجاذبه را در این کلیپ کوتاه ببینید.. سخنران: حجت الاسلام راجی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi