eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز دوشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن علیه السلام 🌸امام حسین علیه السلام دعا🤲 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
کرَم و بخشش بی حد...حسن است قوت قلب محمّد، حسن است... او که بی واسطه هم می بخشد نوه یِ ارشد احمد...حسن است... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی دونه دونه دونه   نون و پنیر و پونه قصه بگم براتون؟ قصه ای عاشقونه؟ یه وقت نگین دروغه   یه وقت نگین که وهمه اون که قبول نداره نمی تونه بفهمه بریم به اون فصلی که   اوج گرمی ساله   ماجرای قصه مون داخل یک کاناله  کانالی که تو این دشت مثل قلب زمینه دور و بر این کانال پر از میدون مینه  یک کانال که تو این دشت مثل قلب زمینه دور و بر این کانال ببین چه دلنشینه...❤️ 🕊🌷 یکم اردیبهشت ؛ ❤️ 🎤راوی حاج علی حسنی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
23.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻کسانیکه آرزوهایشان را در راه خدا هدیه میکنند... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیزی که یه‌ روز میخوای و نمیشه! یه روز میشه و تو نمیخوایش...😞 هرچیزی به وقتش قشنگه و ای کاش به وقتش میشد..!🚶‍♂ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف‌های احساسی مادر شهید در برنامه محفل شبکه سه / با یه جمله بغض همه ترکید "پسرم می‌گفت اگه یه مشت از خاک ایران رو ببرن، من آتیش می‌گیرم…" گفت: "می‌رم جبهه، فلان روز برمی‌گردم." رفت… هشت سال گذشت…بعد از هشت سال، فقط چند تکه استخوان آوردن، توی یه پارچه ساده که گره زده بودن همه‌ی پسرم شده بود همون پارچه گره‌خورده 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 روزمان را متبرک کنیم به یاد جوانمرد قصاب... عبدالحسین قصاب بود معروف بود به "جوانمرد قصاب" می‌گفتند: عبدالحسین! چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله ، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه! هیچ‌کس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری، مَبلغ کمی گوشت می‌خواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می‌گفت: برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست. وقتی که می‌شناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت به جز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مالی خوبی نداشت یا حدس می‌زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت را دو برابرِ پول مشتری، گوشت می‌داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می‌کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می‌گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می‌گفت: بفرما مابقی پولت! عزت نفس مشتریِ نیازمند را نمی شکست! میبینی؟ شهید شدن آنقدرها هم سخت نیست‼️ فقط خیلی وقت ها باید تحمل کنی سختیِ گذشتن از خیلی چیزها را و بخری رضایت پروردگارت را.. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ⁉️ می‌گفت: اخم، توی محیطی که پر از نامحرمه خیلی هم خوبه :) 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ⁉️ در قسمتی از وصیت نامه‌اش نوشت: شهادت لباس تک سایزی است که ما باید با اعمال و رفتار و اخلاص، خود را اندازه آن کنیم، ان شاءالله. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهیدی که شبیه ابراهیم شد🕊 در اتاق کارش "سلام بر ابراهیم"ی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست. به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا محمد مهدی در آن محاصره، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید سعادت است. شاید خودش را برده بود به سال ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق ابراهیم نبودی مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که سالهاست منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از بصرالحریر به کانال کمیل. سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi