💌 #هدیه_امام_رضا...
🍃 روح الله برای من هدیہ امام رضا بود .
همسری ڪه امام هشتم بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین (ع) او را بگیرد وصف نشدنی است . من عروس چنین مردی بودم .
با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد ،
اونجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا ڪردم گفتم : یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا بہ خواستگاری ام بیاد قبول می ڪنم .
یڪ ماه بعد از اینڪه از مشهد برگشتم روح الله اومد خواستگاری ام ...
و شدم عروس امام رضا (ع) .
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسفر_شهید، سالروزشهادت
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_112 آشفته و سراسیمه به گوشه ایی از صحن و سرایِ امام حسین پناه برم. همانجا که
#فنجانےچاےباخدا
#قسمت_113
دستم به دستگیره ی در نرسیده، درب باز شد.
دانیال بود.. با چشمانی قرمز و صورتی برافروخته. دیدنِ این شمایل در خاک عراق عادی بود. اما دانیال..
برایِ رفتن عجله داشتم (سلام. کجا بودی تو.. ده بار اومدم هتل که ببینم برگشتی یا نه..
از ترس اینکه بلایی سرت اومده باشه، مردمو زنده شدم..
حسام بهت زنگ نزد؟؟)
نفسی عمیق کشید (کجا داری میری؟)
حالتش عادی نبود. انگار بازیگری میکرد اما من وقتی برایِ کنکاش بیشتر نداشتم. همین که سلامت برگشته بود کفایت میکرد (دارم میرم حرم ببینم میتونم دوستای حسامو پیدا کنم.. دیشب از طرف موکب علی بن موسی الرضا اومده بودن، ما هم با همونا رفتیم زیارت.)
پوزخندی عصبی زدم (فکر نمیکردم امیرمهدی، انقدر بچه باشه که واسه خاطر چهارتا کج خلقی، قهر کنه و امروز نیاد دیدنمون. رفیقت هنوز بزرگ نشده.. خیلی....) ادامه ی جمله ام را قورت دادم.
در را بست و آرام روی تخت نشست (پس حرفتون شده بود.. دیشب که ازت پرسیدم گفتی نه..)
با حرص چشمانم را بستم (چیز مهمی نبود.. اون آقا زیاد بزرگش کرده ظاهرا..
جای اینکه من طلبکار باشم، اون داره ناز میکنه..
حالا چیکار میکنی؟؟ باهام میای یا برم؟)
دانیال زیادی ناراحت نبود؟؟ (حسام یه نظامیه هاا.. فکر کردی بچه بازیه که همه از کار و جاش سردربیارن.. بیا استراحت کنیم، فردا عازم ایرانیم.)
رو به رویش ایستادم (دانیال حالت خوبه؟)
دستی کلافه به صورتش کشید و با مکثی بغض زده جواب داد ( آره.. فقط سرم درد میکنه..)
دروغ میگفت. خیلی خوب میشناختمش.. نمیدانم چرا اما ناگهان قلبم مشت شد و به سینه کوبید.
نمیخواستم ذهنیتِ سنگینم را به زبان بیاورم (دانیال.. مشکلت چیه..؟؟ هیچ وقت یادم نمیاد واسه یه سر درد ساده، صورتت اینجوری سرخ و رگ گردنت بیرون زده باشه.)
تمام نیروی مردانه اش را در دستانِ مشت شده اش دیدم. زیر پایم خالی شد.
کنار پایش رویِ زمین نشستم. صدایم توان نداشت (حسام چی شده، دانیال ؟؟)
اشک از کنار چشمش لیز خورد. روبه رویم نشست و دستانم را گرفت (هیچی.. هیچی به خدا.. فقط زخمی شده.. همین.. چیز خاصی نیست.. فردا منتقلش میکنن ایران..)
کلمات را بی قفه و مسلسل وار میگفت.
چه دروغ بچه گانه ایی.. آن هم به منی که آمین گویِ دعایش بودم.
حنجره ام دیگر یاری نمیکرد. با نجوایی از ته چاه درآمده میخِ سیلِ چشمانش شدم. (شهید شده، نه؟؟)
قطرات اشک امانش بریده بود و دروغ میگفت.. گریه به هق هق اش انداخته بود و از مجروحیت میگفت.. از ماجرایِ دیشب بی خبر بود و از زنده بودنش میگفت..
تنم یخ زده بود و حسی در وجود قدم نمیزد..
دانیال مرا در آغوش گرفته بود و مردانه زار میزد.. لرزش شانه هایش دلم را میشکست..
شهادت مگر گریه کردن داشت؟؟ نه..
اما ندیدنِ امیرمهدیِ فاطمه خانم چرا.
فغان داشت.
شیون داشت.
نالیدن داشت.
دانه های اشک، یکی یکی صورتم را خیس میکردند..
باید حسام را میدیدم. (منو ببر، میخوام ببینمش..)
مخالفتها و قربان صدقه رفتن های دانیال هیچ فایده ایی نداشت، پس تسلیم شد.
از هتل که خارج شدیم یک ماشین با راننده ایی گریان منتظرمان بود.
رو به حرم ایستادم و چشم دوخته به گنبد طلایی حسین (ع) که شب را آذین بسته بود، زیر لب نجوا کردم (ممنون که آرزوشو برآورده کردی آقا.. ممنونم..)
↩️ #ادامہ_دارد...
#نویسنده: زهرا اسعد بلند دوست
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
پروردگارا
چون همیشه تو را میخوانیم
و میدانیم که استجابتمان خواهی کرد
پس در این صبحدم نورانی
آغازی نیکو برای رسیدن به فرجامی نیکوتر
برایمان رقم بزن..
به نام خدای همه
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#یک حبه نور ✨
هیچ عبادتی را خداوند نفرمود من انجام میدهم، پس شما هم انجام دهید...
اما در مورد #صلوات فرمود:
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً...
#رحمة_للعالمین 💚
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
صد شکر
که قسمت شده
هر صبح بگیریم
ما، اِذنِ
نفس از پسرِ
شـاهِ نجف را
#سلام_بر_حسین
#صبحتون_حسینی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
و یادِ تو
چون عطرِ ریحان
دل را خنک می کند ...
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🍃
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
تا پنجره ایی رو به آفتاب هست
و تا چراغی از محبت
زندگانی روشن است
روزگارتان سبز باد
سلام
فرجامتون نیک ☀️
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🍃🌸♥️🕊♥️🌸🍃
🌾 #صبح یعنی که
🌼تماشای غزل چیدن #تـــو
🌾عاشقی چیست⁉️
🌼به جز لحظه #تابیدن_تو😍
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
#اللهمعجللولیڪالفرج
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
بیت المال
شلوار نظامیش رو آورد و گفت برام میدوزیش؟
گفتم مادر این شلوارت خیلی کهنه شده مگه لباس بهتون نمیدن
گفت:میدن ولی مامان هنوز کار میکنه یکم فقط پاره شده. بیت الماله!
#شهید_علی_عابدینی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ عادی سازی فاحشه سازی در قلب جمهوری اسلامی
ریحانه پارسا ضمن کشف حجاب: من هرگز با مهدی کوشکی ازدواج نکردم (ازدواج سفید کردم)
➕ لایو ریحانه پارسا با مسیح علینژاد
چرخ صدای ایران هم بخاطر شفافیت در گفتار و عدم وابستگی به جریان های سیاسی مورد عنایت چوب ها قرار گرفته و خواهد گرفت
🔻اما....
👈فضای مجازی و رسانه های دشمنان خارجی که به لطف خیانت برخی داخلی ها در اعضای شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و برخی انقلابیون منفعل در برخی دستگاه ها کاملا آزادانه با پول مردم ایران، علیه مردم، انقلاب و... در حال فعالیت اند اینگونه فاحشه های شهوت ران را سلبریتی و معروف میکنند تا از آنها علیه خود ایران استفاده کنند
🔹آقایان مسئول؛ هر انفعال، سیاسی کاری و بی تفاوتی شما گلوله ای است بر سینه اسلامیست که رگ گردنهایتان شوعافانه بخاطر توهین به پیامبرش ورم کرده است و گناه شبیخون فرهنگی، اقتصادی، امنیتی علیه اسلام، ایران و حداقل ۸۵ میلیون مسلمان مستقیما متوجه شما خواهد بود.
🔸تحریف نکنید؛ بی اهتمامی به بیانات حضرت امام خامنه ای کمتر از شمشیر کشیدن علیه جریان اسلام در کربلا نخواهد بود.
#من_محمد_را_دوست_دارم به عمل است نه هشتگ و شوعاف های سیاسی برای جلب نظر مسلمانان
#سابریتی_داغون
#مسئولین_بی_کفایت
#مطالبه_از_مسئولین
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#تلنگر 🖇
ما در کوچه های تنگ زمانه مان
بر یاری امام غایب مان ؛
سیلی که هیچ ...!
غصه هم نخورده ایم... :)💔
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
روح الله قربانی از اون آدمهای پرکار بوده؛ من به این جور افراد میگم: مؤثر برای ظهور...
به خودش سخت میگرفته و هنر و درس و ورزش و کار و تفریح و آموزشهای نظامی و عباداتش رو با هم پیش میبرده و توی هیچ کدوم هم کم نمیذاشته.
نمیتونم توی کلامش و مرامش نبوده...
یک شخصیت مستقل که سالها رنج بی مادری کشیده؛ اما خودساخته و قوی که یه لحظه رو هم هدر نمیداده و از وقتش کاملا مفید استفاده میکرده...
ازون آدمهایی که باور دارن راه طولانی و وقت کمه!
ازونایی نبوده که ادای خوب بودن رو دربیاره ولی همه ازش فراری باشن؛ واقعا خوب و صبور بوده و آدمها میتونستن کنارش آرامش بگیرن...
یه جایی یه دوستی ازش میپرسه:
روحالله به نظرت چیکار کنم که اراده ام زیاد بشه؟
.
مکثی کرده و گفته:
این لباسای خوشگل رو دربیار، یه لباس پارچهای ارزون و گشاد بپوش، متوجه بشی هیچی نیستی و باید همه چی رو بسازی، درست میشه...
.
این راهکاری بود که خودش بهش عمل کرده بود... بدون ریا... بدون ادا... بدون نمایش... بدون جلوه گری...
اینکه آدم روی خودش جوری کار کنه
که
متوجه بشه هیچی نیست...
ولی در عین حال انقدر هم مفید و مؤثر و محبوب باشه... درست شبیه روح الله که جوری زندگی کرد که خدا عاشقش بشه و اگه خدا عاشق آدم بشه روی سنگ مزار آدم مینویسن: شهید👌
#سالگردشهادت
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi