eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امام زمانم✋🌸 این هم تمام شد اما جامانده منم که یک عمر پشت مرزهاے رسیدن به تو ایستاده‌ام. اے وعدهٔ الهی! سال‌هاست کوله‌بارم خالی از عزم حرکت به سمت توست و سال‌هاست که آماده نیستم اما می‌دانم که این جاده، همیشه و هر لحظه به امام می‌رسد. پس این منم که باید بهانه‌ها را کنار بگذارم و راهی شوم.
✊وقوع حماسه خونین پاوه (1358 ش) 27 مرداد 1358 ♦️پس از آن که هزاران نفر از عناصر حزب بعث عراق و گروهک های ضدانقلاب وابسته به بیگانگان، مانند: کومله، فداییان خلق و حزب دموکرات کردستان، در مرداد 1358ش به شهر پاوه در منطقه کردنشین استان کرمانشاه هجوم آوردند، این شهر را تصرف کرده و دست به جنایت های شنیعی زدند. بیمارستان پاوه از جمله مراکزی بود که به اشغال مزدوران درآمده بود. آنان در این بیمارستان 25 نفر از برادران سپاهی مجروح را روی تخت ها و پشت بام به طرز فجیعی به شهادت رساندند. این فاجعه خونین با عکس العمل شدید امام خمینی(ره) مواجه شد و با فرمان معظمٌ له در بیست و هفتم مرداد 1358ش، نیروهای سپاهی، ارتشی و بسیجی به فرماندهی شهید دکتر چمران به منطقه اعزام شدند. فرمان تاریخی امام برای آزادسازی پاوه چنان روحیه ای به پاسداران و سربازان ژاندارمری داد که بدون توجه به زخم های خود تمامی سنگرهای ضدانقلاب را از اشغال آنان خارج ساختند. در این میان شهیدچمران پس از یک نبرد سخت و درگیری خونین، همه شهرها، راه ها و مواضع استراتژیک منطقه را آزاد کرد و کردستان از این مرحله به سلامتی گذر نمود.
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان عجیب گله از امام زمان(عج) سخنران حاج آقا عالی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز دوشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن علیه السلام 🌸امام حسین علیه السلام دعا🤲 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
کرَم و بخشش بی حد...حسن است قوت قلب محمّد، حسن است... او که بی واسطه هم می بخشد نوه یِ ارشد احمد...حسن است... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
یه صلوات به نیت فرج مولا بفرستیم اللهم صل علی محمد و آل محمد
خداوند تو را به چیزی دچار نمی‌کند، مگر اینکه در آن خیری برایت باشد!
روح آدم شبیه گُل میمونه اگه مواظبش نباشی پژمرده میشه... یه سری دوستیام دقیقا مثل آفت هست اگه بزنه به ریشه نابود میکنه روحتو مواظب گُل وجودت باش...
⁉️خطاست یا خط «ستون پنجم»؟! (نکته) ✍حسین شریعتمداری ۱- پیش از این در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم که واژه «‌ستون پنجم- Fifth column» از چند دهه قبل و در جریان جنگ‌های داخلی اسپانیا، وارد فرهنگ سیاسی شده است. ژنرال فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور خونریز اسپانیا که بیش از سه دهه حاکم مطلق‌العنان این کشور بود، هنگامی که قصد حمله به مادرید و برچیدن بساط جمهوری را داشت، در نامه‌ای خطاب به جمهوری‌خواهانی که شهر مادرید را در اختیار داشتند، نوشت: «‌من با چهار ستون سرباز و تجهیزات از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی شهر در حرکتم، اما شما فقط روی این چهار ستون حساب نکنید بلکه ستون دیگری هم داریم که در داخل شهر و حتی در میان جمع شما هستند که برای ما فعالیت می‌کنند! آنها ستون پنجم ما هستند‌»‌(!). وقتی سپاه فرانکو به مادرید رسید، مردم آماده تسلیم بودند چرا که ستون پنجم از مدت‌ها قبل، مأموریت خود را آغاز کرده و با انتشار دروغ و داستان‌های ساختگی به تبلیغ خواسته‌های ژنرال فرانکو در قالب خیرخواهی برای مردم پرداخته بود. عوامل ستون پنجم درحالی که خود عامل پلشتی‌ها و ناهنجاری‌ها بودند، همه مشکلات را به نظام موجود نسبت داده و تنها راه نجات را در تغییر نظام آدرس می‌دادند! ۲- ستون پنجم، با مأموریت‌های متفاوت به میدان فرستاده می‌شود. یکی از رایج‌ترین مأموریت‌های ستون پنجم، به کام گرفتن زبان دشمن است. در این حالت، زبان و قلم ستون پنجم و مواضعی که اتخاذ و تبلیغ می‌کند، با خواسته‌های دشمن همخوانی دارد‌. حالا به تلاش این روزهای مدعیان اصلاحات و مخصوصاً بیانیه جبهه اصلاحات که دیروز منتشر شد نگاهی بیندازید. تیتر اصلی کیهان امروز با عنوان «‌بیانیه جبهه اصلاحات، یا ترجمه فارسی سخنرانی نتانیاهو» به همین موضوع اختصاص دارد. از این روی در یادداشت کوتاه پیش‌روی، از زاویه دیگری به موضوع نگاه می‌کنیم. بخوانید! ۳- ستون پنجم دشمن اگرچه همه تلاش خود را به کار می‌گیرد که شناخته نشود، ولی همخوانی و همسویی ستون پنجم با اهداف اعلام‌شده دشمن می‌تواند نشانه‌ای از هویت اجاره‌ای آنها باشد. در این دو آیه از سوره مبارکه محمد‌(ص) دقت کنید. می‌فرماید؛ «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ * وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ‌... آیا کسانی که دل‌های بیماری دارند، تصور کرده‌اند که خدا کینه‌هایشان را آشکار نخواهد کرد؟ [‌ای پیامبر‌] اگر بخواهیم آنها را با چهره‌هایشان به تو نشان خواهیم داد. [‌اما‌] آنها را از شیوه سخن گفتن [‌فحوای کلامشان] خواهی شناخت و خدا از اعمال شما آگاه است‌». 4- نتانیاهو و ترامپ، در اولین ساعات بعد از حمله نظامی به ایران با صراحت اعلام کردند که هدف اصلی آنها از این حمله، تغییر نظام جمهوری اسلامی است و در اظهارات تلویزیونی خود آشکارا از واژه «تغییر رژیم- Regime change » استفاده کردند. آرزوی دشمن با پاسخ کوبنده و سنگین نیروهای مقتدر ارتش و سپاه و انسجام مثال‌زدنی و کم‌نظیر مردم نه فقط بر باد رفت، بلکه به عکس خود نیز تبدیل شد. تا آنجا که آمریکا و رژیم صهیونیستی به گدائی آتش‌بس آمدند و‌‪...‬‬ حالا بعد ‬از شکست اسرائیل و آمریکا در جنگ ۱۲‌روزه و بر باد رفتن آرزوی رسماً اعلام شده آنها برای تغییر نظام، ‪به مواضع جریان غربگرا در داخل کشور و شماری از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً بیانیه دیروز جبهه اصلاحات نگاهی بیندازید. چه می‌بینید؟ صدور بیانیه با مضمون رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر قانون اساسی (همان تغییر نظام‌). ده‌ها مصاحبه و مقاله در رسانه‌های تحت مدیریتشان در داخل و رسانه‌های خارجی و تأکید بر تغییر پارادایم (یعنی همان تغییر نظام‌) و‌... ده‌ها پیشنهاد دیگر با سمت و سوی تغییر مبانی و اصول نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. یعنی دقیقاً همان خواسته رسماً اعلام‌شده و بر باد رفته آمریکا و رژیم صهیونیستی از حمله نظامی به ایران اسلامی. 5- این احتمال را نمی‌توان نادیده گرفت که در پاره‌ای از موارد، یک فرد و یا یک جریان سیاسی بی‌‌آنکه به یک کانون بیرونی وابسته باشد و صرفاً از سر نا‌آگاهی و بی‌اطلاعی و به خطا، زبان دشمن را به کام گرفته و مواضعی همسو با دشمن اتخاذ کند. ولی باید توجه داشت که خطا اگر پی‌در‌پی تکرار شود و این تکرار در یک جهت خاص و مشابه نیز باشد، دیگر نمی‌توان و نباید آن را «‌خطا» دانست! خطای تکراری، «‌خط‌» است! و عبور بی‌تفاوت از آن ساده‌لوحی است. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔷 ۲۶ مرداد سالروز آزادی اسرای قهرمان ایران و ذکر خاطره ای از اسرای شهید و حُرِّ ارتش بعث! 🔹یک جیپ عراقی از پشت به سمت ما آمد. آنقدر نزدیک بود که فرصتی برای تصمیم‌گیری باقی نگذاشت! بچه‌ها سریع به سمت آن شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم. یک افسر عالی‌رتبه و راننده او کشته شده‌ بودند. فقط بیسیمچی آنها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پایش خورده بود و مرتب آه و ناله می‌کرد. 🔹یکی از بچه‌ها با اسلحه‌اش به سمت او رفت. جوان عراقی مرتب می‌گفت: الامان الامان. شهید ابراهیم هادی ناخودآگاه داد زد: می‌خوای چیکار کنی؟! گفت: هیچی، می‌خوام راحتش کنم. ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی می‌کردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست! 🔹بعد هم به سمت بیسیمچی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت و روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می‌کردیم! یکی گفت: آقا ابرام، معلومه چیکار می‌کنی!؟ از اینجا تا مواضع خودی ۱۳ کیلومتر باید توی کوه راه بریم! ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته! 🔹در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمون ادامه دادیم. پس از هفت ساعت کوهپیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می‌زد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر می‌کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت را خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند و آنجا بود که فهمیدم او هم شیعه است! 🔹بعد از نماز،کمی غذا خوردیم. هرچه که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم. اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب را نداشت، خودش را معرفی کرد و گفت: من ابوجعفر، شیعه و ساکن کربلا هستم و اصلاً فکر نمی‌کردم که شما اینگونه باشید! 🔹هنوز هوا روشن نشده بود که به غار«بان‌سیران» در همان نزدیکی رفتیم و استراحت کردیم. رضا گودینی برای آوردن کمک به سمت نیروها رفت. ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچه‌ها را صدا کرد. پرسیدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتی به سمت غار بر می‌گشتم یکدفعه جا خوردم! جلوی غار یک نفر مسلح نشسته بود! اول فکر کردم یکی از شماست. ولی وقتی جلو آمدم با تعجب دیدم ابوجعفر، همان اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست دارد مشغول نگهبانی است! 🔹به محض اینکه او را دیدم رنگم پرید. اما ابوجعفر سلام کرد و اسلحه را به من داد. بعد به عربی گفت: رفقای شما خواب بودند. من متوجه یک گشتی عراقی شدم که از این جا رد می‌شد. برای همین آمدم مواظب باشم که اگر نزدیک شدند آنها را بزنم! با بچه‌ها به مقر رفتیم. ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بود راهی بیمارستان شد. چند روز بعد ابراهیم برگشت. همه بچه‌ها از دیدنش خوشحال شدند. 🔹ابراهیم را صدا زدم و گفتم: بچه‌های سپاه غرب آمده‌اند از شما تشکر کنند! با تعجب گفت: چطور مگه، چی شده؟! گفتم: تو بیا متوجه میشی! با ابراهیم رفتیم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد: ابوجعفر، اسیر عراقی که شما با خودتان آوردید، بیسیمچی قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده! اطلاعاتی که او به ما از آرایش نیروها، مقر تیپ‌ها و راه‌های نفوذ داده بسیار بسیار ارزشمنده، تمام اطلاعاتش صحیح و درسته! از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمام راه‌‌های عبور عراقی‌ها، تمامی رمزهای بیسیم آنها را به ما اطلاع داده! برای همین اومدیم تا از کار مهم شما تشکر کنیم. 🔹ابراهیم لبخندی زد و گفت: ای بابا ما چی کاره‌ایم، این کار خدا بود. فردای آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسیران فرستادند. ابراهیم هرچه تلاش کرد که ابوجعفر پیش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش می‌کنم من را اینجا نگه دارید. می‌خواهم با عراقی‌ها بجنگم! اما موافقت نشده بود. 🔹مدتی بعد شنیدم جمعی از اسرای عراقی به نام گروه تَوّابین به جبهه آمده‌اند و همراه رزمندگان تیپ بدر با بعثی ها می‌جنگند. عصر بود، یکی از بچه‌های قدیمی گروه به دیدن من آمد و با خوشحالی گفت: خبر جالبی برایت دارم! ابوجعفر همان اسیر عراقی در مقر تیپ بدر مشغول فعالیت است! بعد از عملیات به همراه رفقا به محل تیپ بدر رفتیم. گفتیم: هر طور شده ابوجعفر را پیدا می‌کنیم و به جمع بچه‌های گروه خودمان ملحق می‌کنیم. 🔹قبل از ورود به ساختمان تیپ، با صحنه‌ای برخورد کردیم که باورکردنی نبود! تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب شده بود و تصویر ابوجعفر هم در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر مشاهده می‌شد! سرم داغ شد! حالت عجیبی داشتم! مات و مبهوت به چهره اش نگاه ‌کردم! تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور می‌شد. حمله به دشمن، فداکاری ابراهیم، بیسیمچی عراقی، اردوگاه اسراء و تیپ بدر و بعد هم شهادت، خوشا به حالش! 🔸منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم، صفحه ۱۱۲