میگم که آقاجان . .
با برگ ها که نیامدی
با برف ها بیا:)))
#العجلیاایهاالعزیز🤍🫀
⋆C᭄@shahidbabaknoory
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معنی #استغفار چیه ؟
شاهکلیدی برای بازکردن همهی قفلهای زندگی!
🎙• #استاد_شجاعی
⋆C᭄@shahidbabaknoory
مداومت بر دعای غریق باعث ثابت موندن در دین میشه،هر روز بخونیم
یاالله یارَحمٰن یارحیم یامُقَلِبَ الْقُلوب ثَبِّت قَلبی عَلیٰ دِینِک
⋆C᭄@shahidbabaknoory
<🌧🌱>
ڪسی ڪہ بخواهد روے وضعیتش، روے ایمانش، روی روانش و عقایدش ڪارڪند، باید ڪارڪند و زحمت بڪشد؛باید برود خودش را آماده ڪند، بفهمد حق با چه ڪسی هست تا با او همراهی کند.
باید بفهمد باطل ڪجاست تا با آن مقابله ڪند، باید تڪلیف شرعی خودش را بفهمد.
🎙⃟🔗¦↫#سخن_شہید_جہاد✨
#شهید_بابک_نوری ✨
⋆C᭄@shahidbabaknoory
احتیاط کن
توی ذهنت باشد که یکی دارد مرا میبیند!
دست از پا خطا نکنم
مهدیِ فاطمه خجالت بکشد!
وقتی میرود خدمت مادرش که گزارش بدهد
شرمنده شود و سرش را پایین بیندازد!
#شهیدسیدمجتبیعلمدار🕊🌹
#کلام_شهدا🕊
⋆C᭄@shahidbabaknoory
اینقدر نگو :
اگهببخشمڪوچیكمیشم،
اگهبـٰاگـذشتڪردن،
کسـیڪوچیکمیشد،
خدآ اینقَدر بزرگ نـبود'!(:💚🔓
⋆C᭄@shahidbabaknoory
یه شب زمستانی حین ماموریت بودیم که رفتیم یگان بابک،در زدیم اما انگار کسی نبود.بعد از ده دقیقه بابک در رو باز کرد،با خشم گفتیم بابا کجا بودی آخه یخ کردیم پشت در،لبخندی زد و ما را به داخل ساختمان راهنمایی کرد وارد اتاقش که شدیم با سجاده ای رو به رو شدیم که به سمت قبله و روی آن کلام الله مجید و زیارت عاشورا بود،تعجب کردم گفتم بابک نماز می خوندی؟
با خنده گفت همینجوری میگن...
یک نگاهی که به روی تختش انداختیم با کتاب های مذهبی و درسی زیادی رو به رو شدیم من هم از سر کنجکاوی در حال ورق زدن آن کتاب ها بودم که احساس کردم بابک نیست،بعد از چند دقیقه با سفره،نان و مقداری غذا آمد،گفت شما خیلی خسته اید تا یکم شام می خورید منم نمازم را تمام می کنم.
ما به خوردن شام مشغول شدیم و بابک هم به ما ملحق شد اما شام نمی خورد می گفت شما بخورید من میلی ندارم و دیرتر شام می خورم تا آنجایی که مثل پروانه دور ما می چرخید و پذیرایی می کرد خلاصه شام که تمام شد نماز را خواندیم.وقت رفتن با خنده گفتیم کلک خان برای خودت چی کنار گذاشتی که شام نمی خوری بابک خنده ی آرامی کرد و می خواست مانع رفتن ما به آشپزخانه شود.ما هم که اصرار او را دیدیم بیشتر برای رفتن به آشپزخانه تحریک می شدیم.خلاصه نتوانست جلوی ما را بگیرد و ما وارد شدم و دیدیم که در آشپزخانه و کابینت چیزی نیست در یخچال را باز کردیم و چیزی جز بطری آب نیافتیم نگاهم به سمت بابک رفت که کمی گونه و گوشهایش سرخ شده بود و خندهاش را از ما می دزدید.این جا بود که متوجه شدیم بابک همان شام را که سهمیه خودش بود برای ما حاضر کرده است.
#شهید_بابک_نوری_هریس
می آید آنکه باید بیاید..
اللهم عجل لولیکَ به ظهورش🕊️🤍️
⋆C᭄@shahidbabaknoory
چنـٰانزندگۍکن؛
کهکسانۍکهتـورامۍشنـٰاسندو
خدارانمۍشنـٰاسند!
بواسـطهآشنـٰایۍبـٰاتـو
بـٰاخـداآشنـٰاشونـد..!🤍
#شهیدمصطفۍچمران '
#الـٰلّهُمَ_عجــِّلِ_لوَلــیِّڪَ_اَلْفــَرَجْ♡🕊
⋆C᭄@shahidbabaknoory