هدایت شده از کانال حسین دارابی
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخواستن عقد کنن که حادثه انفجار پیجرها رخ داد و داماد دو چشم و دوتا دستشو از دست داد
دختر گفت....
روایتی از حاج مهدی رسولی_ لبنان
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
#کرامات_شهدا
زمانی که سید مجتبی تازه شهید شده بود، پدر یکی از شهدا آمده بود و دنبال شهید علمدار میگشت. گفت: «من چند وقت پیش در خواب دیدم جنازهای را دارند میبرند. گفتم: این جنازه کیه؟ یکی از تشییع کنندگان گفت: این شهید علمدار ساری است که یکی از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود.امام زمان (عج) دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که یکی علمدار بود که شهید شد. یازده تای دیگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشریف آوردند که با دست خودشان شهید را داخل قبر بگذارند.
علاوه بر این چندین بیمار از طریق شهید شفا پیدا کردهاند. مثلاً دختر دانشجویی از تبریز خودش میگفت: من سرطان داشتم و دکترها ناامید شده بودند و ساعت مرگم را تعیین کردند. یکی از بچههای مازندران در خوابگاه دانشگاه تبریز بود. عکس شهیدعلمدارراداشت. به من گفت:این شهیدی است که جدش خیلی معجزه دارد.اگرتوسل به جدش بگیری حتماًشفامیگیری.من آن شب و چند مدت بعد هم،پشت سر هم خواب شهیدعلمداررادیدم که میگفت:من برای توجورمیکنم که بادانشجویان بیایی شلمچه. وقتی برگشتی، شفا میگیری و همین هم شد.خیلی ازاین موارد پیش آمد.یکی خانم تهرانی بود که سرطان داشت ودکترها هم جوابش کرده بودند. تعریف میکرد که من تازه ازتهران به ساری آمده بودم.شوهرم کارمند یکی ازادارات بود.سر قبر شهید آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهید را دیدم که گفت تو سه روز دیگر شفا میگیری و همین هم شد و او هم یکی از مریدهای خاص شهید علمدار شده و الآن هم پس از ۴ سال راحت زندگی میکند.
به کانال مهدویون جوان بپیوندید👇🏾
https://eitaa.com/joinchat/2737635487Caf6d6231b6