‌ . ♻️ شهید #غسان_کنفانی نویسنده پرآوازه فلسطینی در این مصاحبه جمله‌ای معروف را بر زبان می‌آورد؛ جمله کوتاهی که معانی بسیاری را در خود دارد: "هرگونه مذاکره با اسرائیل گفتگوی گردن و شمشیر است." کنفانی دو سال بعد از این گفتگو در بیروت ترور شد. جمله کنفانی‌ عبارت دیگری از جمله مشهور امام خمینی (ره) است که فرمود: رابطه ایران و آمریکا رابطه گرگ و میش است. گرگ همیشه درنده است و مذاکره گرگ با میش، نتیجه‌ای جز دریده شده ندارد. .

توی دعای عرفه، امام حسین مدام از خدا تشکر میکنه یه جایی میگن: خدایا ممنونتم، رحم کردی به ابراهیم نذاشتی پسرش جلوی چشمش ذبح بشه #محرم @faraji_shomali

به خانوم خیلی بی‌حجاب درباره آقا مطلب گذاشته که درباره‌ات اشتباه می‌کردم رفیق رفقاش براش نظر گذاشتن بخونید جالبه #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0

. 💸 واتساپ رسماً حکم جاسوسی گرفت! 🪖 مدیر ارشد متا (مالک #واتساپ و #اینستاگرام) عضو ارتش آمریکا شد! 🎙️ اندرو باسوورث در سوگند خود اینطور گفت: هر کاری لازم است برای ارتش آمریکا انجام می‌دهم. #مرگ_بر_اسرائیل #شبکه_ملی_اطلاعات .

. 🎥 رجزخوانی دختر شهید سلامی به شیوۀ پدر «وَنَظَرتُ إلی زَیْنَبَ بِنْت عَلِیٍّ علیه السلام یَومَئذٍ وَلَمْ أَرَ خَفِرَةً وَاللهِ أَنْطَقَ مِنْهَا کَأَنَّهَا تَفَرَّعُ مِنْ لِسَانِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهماالسلام»؛ (اللهوف، ص86) من زینب دختر علی علیه السلام را دیدم و هرگز زنی با شرم و حیا گویاتر و سخنورتر از او باشد ندیدم، گویا از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام، این کلمات و عبارات عالیه را فرو می‌ریخت. .

⭕️ ویژه برنامه: داستان کربلا درگیری کربلا از کجا شروع شد؟ آدمای توی کربلا رو نمیشناسم! چرا امام حسین عقب نشینی نکرد؟ چرا امام حسین نرفت یک گوشه دنیا به زندگی اش ادامه بده؟ 🔹در قالب یک داستان روان 💬ویژه کودک و نوجوان می خوام داستان کربلا رو بگم 🔺قسمت اول: بچه ها برای اینکه داستان کربلا رو خوب بفهمیم باید بریم به چند سال عقب به غدیر خم و بعد... کانال رو دنبال کن هر روز یک قسمت از داستان رو میذارم #سیدکاظم_روحبخش #داستان_کربلا https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d

⭕️ ویژه برنامه: داستان کربلا درگیری کربلا از کجا شروع شد؟ آدمای توی کربلا رو نمیشناسم! چرا امام حسین عقب نشینی نکرد؟ چرا امام حسین نرفت یک گوشه دنیا به زندگی اش ادامه بده؟ 🔹در قالب یک داستان روان 💬ویژه کودک و نوجوان می خوام داستان کربلا رو بگم 🔹قسمت اول 🔺قسمت دوم: بچه ها، امام حسین دید دعوت شده سریع نرفت که! اول سفیر و نماینده خودش رو فرستاد ببینه دروغ میگن یا راست بعد خودشون برند، کلیییی آدم هم بیعت کردن! اما فکر می کنی چی شد که جاخالی دادن؟.... کانال رو دنبال کن هر روز یک قسمت از داستان رو میذارم #سیدکاظم_روحبخش #داستان_کربلا https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d

⭕️ ویژه برنامه: داستان کربلا درگیری کربلا از کجا شروع شد؟ آدمای توی کربلا رو نمیشناسم! چرا امام حسین عقب نشینی نکرد؟ چرا امام حسین نرفت یک گوشه دنیا به زندگی اش ادامه بده؟ 🔹در قالب یک داستان روان 💬ویژه کودک و نوجوان می خوام داستان کربلا رو بگم 🔹قسمت اول 🔹قسمت دوم 🔺قسمت سوم: حالا وقت اون رسیده بود که امام حسین قبل از رفتن به کوفه همه رو دعوت کنه از دور و نزدیک، با نامه و حضوری! آقا باید اتمام حجت برای همه بشه، من دارم میرم هااا، همه در جریان باشین بیایید وسط، نگین نگفتی ، اتمام حجت شد هااااا من با دعوت مردم رفتم کوفه... کانال رو دنبال کن هر روز یک قسمت از داستان رو میذارم #سیدکاظم_روحبخش #داستان_کربلا https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d

چقدر قشنگ بود این مداحی برای حضرت قاسم و امام حسن😢 میگن بنی‌هاشم یه امام حسن تو کربلا میشه لازم واسه اینه جلوه حسن میشه قاسم پسر ارزق رو پسر مجتبی زد به تلافی کوچه دو سه تا بی‌هوا زد..

📹 ببينيد| روایت رهبر انقلاب از نذری که به نام حضرت علی‌اصغر (ع) گره خورد و به منظومه‌ای ماندگار انجامید 🖥 Farsi.Khamenei.ir

📢 #روایت | ما روی آیه‌های قرآن حساب کرده‌ایم 👈 گزارشی از مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حسینیه امام خمینی در شب هفتم محرم ۱۴۴۷؛ چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴؛ به قلم خانم فائضه غفارحدادی نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری. ▪️دیروز خدا تنظیمات هوای تهران را گذاشته بود روی «برشته کردن» و هنوز تا ساعت چهار و نیم عصر که صف درازی جلوی ورودی خیابان کشوردوست منتظر باز شدن درهای حسینیه بودند، روی همان حالت بود. به هر کس می‌گفتم:‌ «چرا این قدر زود اومدی تو این گرما؟ مگه مراسم شب نیست؟» می‌گفت: «برای این که برم داخل حسینیه و آقا رو ببینم.» شوق عجیبی توی صورت همه‌شان بود. شاید هم اثرات گرما بود که لُپ‌ها را گل انداخته بود. ▪️درها باز شدند. ولی صف به کندی پیش می‌رفت و فرصت بود من همچنان سؤال بپرسم. «به نظرتون آقا امشب میان؟» جواب‌ها مختلف بود. از «بله حتما میان.» و «نمی‌دونیم.» تا «چرا نیان؟» وقتی می‌گفتم: «خب معلومه به خاطر تهدیدها دیگه.» جوش می‌آوردند که «اونا رو بدید ما خودمون ریز ریزشون کنیم! دونه‌دونه موهاشونو بِکنیم!» روحیه‌ها عجیب بالا بود. به‌نظرم رسید همین یک صف زن و بچه‌ی هلاک شده از گرما برای اجرای فتوای علما کفایت می‌کند! 🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇 https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=60592