eitaa logo
شهیدبهنام.مکتب الزهرا(س)
105 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
ماعشق را پشت دراین خانه دیده ایم، زهرا در آتش بود... علی داشت میسوخت... ارتباط با ادمینشون / z_amr213@
مشاهده در ایتا
دانلود
به نـام خــدای مهربـــان "در پشت صحنه‌ی غدیر"(۱) بارها احادیثی که پیامبر(ص) درباره امام علی(ع) بیان کرده‌اند شنیده‌ایم؛ از وصایت و برادری امام علی(ع) در دعوت خویشان تا حدیث منزلت و ثقلین و غدیر. همه‌ی احادیث در شان و منزلت حضرت علی(ع) هستند و بعضی‌هایشان به صراحت از جانشینی و ولایت ایشان حرف می‌زنند. اما علی‌رغم صراحت بعضی از آن‌ها، بودند کسانی‌ که در همان زمان مقابل سخن پیامبر(ص) ایستادند... برای ما که زمانی دور از عصر پیامبر(ص) زندگی می‌کنیم فهم ولایت امیرالمومنین ساده است اما چطور ممکن است انسان‌هایی که پیامبر(ص) را دیده و هوای وجودشان را نفس کشیده‌اند، آدم‌هایی که فضای مجازی و تکنولوژی‌های تخریب کننده نداشته‌اند، ماجرای ولایت امام(ع) را نپذیرند؟! اصلا فکر کنید کسانی که حجة الوداع را با پیامبر(ص) به جا آوردند و در غدیر بودند، چطور می‌توانند از غدیر عقب‌نشینی کنند؟ چطور می‌توانند تاکیدهای پیامبر(ص) در عرفات را از یاد ببرند؟ وحدیث ثقلین را که ورد زبان پیامبر(ص) بود از خاطر ببرند؟ منظورم از فراموشی نه فراموش کردن لفظ یا اصل حدیث است؛ که منظورم از یادبردن قصد پیامبر(ص) است. فراموش کردن وصیت پیامبر(ص) که با گوش و جان‌شان شنیدند و دیدند و حس کردند. ما اگر این‌جا در قرن 21 برای فهم اتمسفر واقعه غدیر باید کتاب بخوانیم و حوادث را کنار هم بچینیم، کسانی بودند که در آن اتمسفر نفس کشیدند، با گوش‌های خودشان شنیدند و با چشم‌هایشان قامت علی(ع) را کنار پیامبر(ص) بر منبر غدیر دیدند. پس چه شد که نپذیرفتند؟!
۳. 📌مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. 📌آن که من سرپرست اویم پس این علی ولی و سرپرست اوست خداوندا پذیرای ولایت او را دوست بدار و دشمن او را دشمن دار و یار او را یاری کن و رها کننده ی او را تنها گذار. |• @Kheybarioon •|
سلام✋ رفقایی که امروز برای بسته بندی گل ها میان 👇👇👇 ✅راس ساعت ۲ تو زینبیه باشین ✅هرکی میتونه با خودش کلمن ویخ بیاره (جمعیت زیاده وهوا هم گرم) ✅هرکسی میاد باخودش حداقل سه تا پاکت دسته دار بیاره که بسته بندی هارو داخلش بذاریم ✅هرکی میتونه با خودش چسب وقیچی بیاره، بشدت بهشون نیاز داریم(به تعداد بالا) ✅حتما حتما دفتر چه وخودکار برای ثبت امار بسته ها همراهتون داشته باشین ✅دقت کنین که حتما با پوشش مناسب(ترجیحا چادر) بیاین..... اینجا دیگه شما نماد یه دختر شیعه ایرانی هستی پس باید همه چی تموم باشی❤️
دمتون گرم رفقا❤️ امروز گل کاشتین واقعا اجرتون با خود خانوم حضرت زهرا من اصلا نمیتونم حق این کارتونو به جا بیارم🌺 دیگه خانم میدونه و شما إن شاءالله خوشبخت وعاقبت بخیر باشین همگیتون❤️ هم دوستانی که بودن وزحمت کشیدن،هم عزیزانی که قسمت نشد امروز کنارمون باشن وقبلا کمکمون کردن😍 دخترا إن شاءالله فردا ساعت ۸ میدون چهل دختران باشین،که با کاروان غدیر همراه باشیم وبعد کاروان بریم خونه سادات عزیزمون😍☺️ 🌿پدربزرگ زینب سادات،خانم نوریانی،خانم فاطمه موسوی 🌀لطفا هرکسی هم هرنوع فیلم وعکسی از اتفاقات امروز داره همین امشب برام بفرسته ساعت ۸ منتظرتونم🌹
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده جز او کسی به جای پیمبر نیامده جز او برای فاطمه همسر نیامده از کعبه جز علی احدی در نیامده @maistadeim
هدایت شده از بی‌نهایت
‌ ‌ ‌›› ‌مـثـل هـیـچ‌کـس! ‹‹ ‌یک؛ چه خبر است؟! ‌دقـیق نگاهش کرد؛ با نهایت محبّـتی که ممکن بود در یک نگاه جا بگیرد. تمامِ سی‌وسه‌سالِ گذشـته در ذهنـش مرور شد؛ انگار هـمین دیروز بود که مکّه، شگـفت‌زده به نورسـیده‌ی ابوطـالب خیره مانده‌بود... به نوزادی که خانه‌ی کـعبه شکاف برداشته‌بود و مادرش را چـهار روز در آغوش گرفـته‌بود، مثل هـیچ‌کس! تا اولین و آخرین کسی باشد که درون خانه‌ی خدا پا به دنیا گذاشـته. به نوزادی که راه کـعبه تا خانه را چشـم باز نکرده‌بود تا برسد به خانه‌ی کوچک ابوطالـب و در آغوش پسرعـمویش، اولین نگاهـش به این دنیا، نگاه به چـهره‌ی او باشد. ‌تنـگدستی ابوطالب و قحـطی مکّه را به یاد آورد، که بـهانه‌ شده‌بودند برای سـپری‌شدنِ کودکی‌‌های عـلـی در خانه‌ی او و خـدیجه‌اش؛ پابه‌پای وسـیع‌تر شدنِ او، هـم‌نفسِ روزهای پیش از پیامـبرشدنش. مثل هـیچ‌کس! ‌یاد شب‌های تنـهایی حرا به خیر! شب‌های خلوت‌کردنش با خدایی که تنـها دارایی‌اش بود؛ زمان‌های پنـهان‌ماندن از تمام چشم‌ها و هم‌نشینی با کـوه و با ستاره‌های بی‌شـمارِ آسـمان مکّه، که فـقط یک جـفت چشم به تماشای او می‌نشست؛ شبِ سیاهِ چشم‌های قـشنگِ عـلـیِ نوجوان. مثل همیشه‌ی همراهی‌ها‌یش. مثل هیچ‌کس! ‌گرما از آسـمان و زمـین می‌بارید. هـزاران هـزار چشمِ منـتظر، به شصت‌‌وسه‌سالـگیِ آخرین پیامبر دوخـته‌شده‌بود.‌ در ذهـن هـزاران مرد و زن مسلـمان، تنها یک پرسش می‌چرخید «رسول‌‌خدا این‌همه پیر و جوانِ خسـته‌ی ازحـج‌بازگـشته را در این گـرمای طاقـت‌سوز نگه‌داشـته تا چه بگوید؟» ‌کنارش، عـلـی ایستاده‌بود. پـیش‌رویش، جمـعیتی آن‌چـنان فراوان که آخـرین‌هایشان را نمی‌شد دید‌. و پـیرامونش، تمام ذرّات جـهان به انـتظار نشـسته‌بودند. تـاریخ برای ثبت این دقـیقه‌های بی‌سابـقه و بی‌تـکرار، به‌پاخاسته‌بود. خبری بزرگ در راه بود. ‌ ...«مثل هیچ‌کس!» ادامه‌دارد. ‌ ♾ @binahayat_ir
هدایت شده از بی‌نهایت
‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌›› ‌مـثـل هـیـچ‌کـس! ‹‹   ‌دو؛ هـمـیـشـگی ‌رو به مردم ایسـتاده‌بود و کلماتـش، تنها نسـیمِ خـنکِ نوازشـگر شده‌بودند در آن گـرما. با سـتایش خداوند آغاز کرده‌بود و مدام یاد عـلـی افتاده‌بود... از خستـگی‌ناپذیری و صـبر و مـهربانی پروردگارش که گفته‌بود، سال‌های آغـازینِ پیامبری‌اش از ذهـنش گذشـته‌بود؛ سال‌هایی که در سراسرِ مکّه، تنـها قامتِ خودش، همـسرش و عـلـی بود که برای رکوع و سجود خم می‌شد و چـقدر آن نوجوان، شکـیبا و اسـتوار بود... شـبی که در جمـع مردان خاندانش، سه‌بار یاری خواسـته‌بود برای رساندن دعوتـش به دیگران، و هربار تـنها عـلـیِ سـیزده‌ساله برخاسته‌بود؛ مثل هـیچ‌کس!
هدایت شده از بی‌نهایت
. و در پایان، همه شنـیده‌بودند: عـلـی برادر من است و جانشـینم میان شما؛ گوش‌به‌فـرمانش باشید! کسی باورش نشـده‌بود. بعـضی‌ها خـندیده‌بودند. این جـمله اما در یادها مانده‌بود... ‌از آیات کتاب خداوند و از شکرگـزاری که گـفـته‌بود، پیش چشـمش شبی مجـسّم شده‌بود که شمـشیرهایی خشمـگین، رخت‌خواب او را نشانه‌گرفـته‌بودند با این خیال که از شرّ محـمّد و دین تازه‌اش خلاص خواهـندشد؛ و عـلـی بود که مثل هـیچ‌کس، با تمامِ شـهامتِ بیـست‌وچـهارسالگی‌اش، آرام و آسوده آن‌جا آرمـیده‌بود تا اگر لازم شد، بی‌درنگ جانش را فدای پیامـبری کند که تسلـیم نشده‌بود، هـجرت کرده‌بود تا دین خدا را از شهـری دیگر، در جهان بگـستراند. ‌عـلـی در دلش نبود، عـلـی جانش بود... مثل هیچ‌کس. و کلمات، عجـیب ناتوان بودند از توصیف این حقـیقت. به هـزاران چشمِ منـتظر نگاه کرد؛ کاش می‌دانستند این پیغام خداوند چقدر با تمام آیات دیگر قرآن فرق می‌کند... ‌تـاریخ برای ثبت این دقـیقه‌های بی‌سابـقه و بی‌تـکرار، به‌پاخاسته‌بود. خبری بزرگ در راه بود. ‌ ... «مثل هیچ‌کس!» ادامه‌دارد. ‌ ♾ @binahayat_ir
هدایت شده از بی‌نهایت
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ‌آیه نازل شد و شـد هـر دل و جـان، مـسـت! عـیـدتـون خـیـلی ویژه‌تر از همیشه مـبـارک💚 ♾ @binahayat_ir
هدایت شده از بی‌نهایت
. . ‌‌ ‌ ‌›› ‌مـثـل هـیـچ‌کـس! ‹‹ ‌سه؛ دلـشـوره‌ها ‌ ‌نگـران بود؛ کم نبـودند بی‌انـصاف‌ها، دوروها، نافرمان‌ها... و او خوب می‌شـناخت‌شان. اما گفـتنی‌ها را باید می‌گفت و دستِ کسی که برای مردم دلسـوزترین بود، باید بالا می‌رفت و چـشم‌ها باید به دیدنش روشـن‌تر از پـیش می‌شد؛ شاید که جان‌ها هم... اگر می‌خواسـتند. ‌نـگران بود، اما دلـگرم به وعـده‌های پروردگارش... مثل هـمیشه؛ مثل ده‌سال پیش که نـگرانِ امانت‌های درمکّه‌مانده‌ی مردم بود و نگرانِ خانواده‌ای که سرپرستش را وادار به هجرت کرده‌بودند. باز هم محبّتِ مردِ سمت‌راستش در دلش موج زد؛ باز هم به خاطر آورد که چطور عـلـی، امینِ محمّدِ امین شد، همه‌چیز را سامان داد، همراه و مراقبِ فاطمه‌ها به مدینه آمد و چطور این پسرعمو همیشه دلگرمی و همراهی و وفا بوده و هست... مثل هیچ‌کس! ‌رساتر و شیواتر از آن‌چه مردی به سن او در آن هوا و با آن‌همه خستگی می‌توانست، از فرمان خداوند گفت و از "امام مـبینِ" سوره‌ی یس، از اولین مسلـمان، اولین نمازگزار، و بهـترین انسان بعد از خودش. و این‌ها همه عـلـی بود و عـلـی تنها این‌ها نبود... روزی که هر مرد در مدینه برادرِ مردی دیگر شده‌بود، تنها عـلـی شایسته‌ی برادریِ محـمّد بود. روزی که همه‌ی درهای همه‌ی خانه‌ها به مسـجد بسته‌شده‌بود، تنها در خانه‌ی عـلـی باز مانده‌بود. وقتی که خواستگارها یکی‌یکی جواب رد از فاطمه و محـمّد و خداوند شنیده‌بودند، در تمام جهان تنها عـلـی شایسته‌ی همسریِ کوثر شده‌بود. از اولین تا آخرین جنگ، تنها عـلـی پرچـمدار مسلمانان بود. وقتی که مردم چشم به در مسـجد دوخته‌بودند تا ببینند کیست که رسول‌اللّٰه فرموده دانش آدم و فهم نوح و اخلاق موسیٰ و مناجات عیسیٰ و هـمه‌ی کمالات محـمّد را دارد، تنها عـلـی آمده‌بود. عـلـی بود که با همه فرق می‌کرد برای محـمّد. عـلـی بود که با همه فرق داشت برای خداوند. مثل هیچ‌کس! و حالا تـاریخ برای ثبت این دقـیقه‌های بی‌سابـقه و بی‌تـکرار، به‌پاخاسته‌بود و عـلـی مهم‌ترین خـبری بود که قرار بود شنیده‌شود... ‌ ... «مثل هیچ‌کس!» یک‌قسمت دیگر هم ادامه‌دارد. ‌ ♾ @binahayat_ir