هدایت شده از بینهایت
›› مـثـل هـیـچکـس! ‹‹
یک؛ چه خبر است؟!
دقـیق نگاهش کرد؛ با نهایت محبّـتی که ممکن بود در یک نگاه جا بگیرد. تمامِ سیوسهسالِ گذشـته در ذهنـش مرور شد؛ انگار هـمین دیروز بود که مکّه، شگـفتزده به نورسـیدهی ابوطـالب خیره ماندهبود... به نوزادی که خانهی کـعبه شکاف برداشتهبود و مادرش را چـهار روز در آغوش گرفـتهبود، مثل هـیچکس! تا اولین و آخرین کسی باشد که درون خانهی خدا پا به دنیا گذاشـته. به نوزادی که راه کـعبه تا خانه را چشـم باز نکردهبود تا برسد به خانهی کوچک ابوطالـب و در آغوش پسرعـمویش، اولین نگاهـش به این دنیا، نگاه به چـهرهی او باشد.
تنـگدستی ابوطالب و قحـطی مکّه را به یاد آورد، که بـهانه شدهبودند برای سـپریشدنِ کودکیهای عـلـی در خانهی او و خـدیجهاش؛ پابهپای وسـیعتر شدنِ او، هـمنفسِ روزهای پیش از پیامـبرشدنش. مثل هـیچکس!
یاد شبهای تنـهایی حرا به خیر! شبهای خلوتکردنش با خدایی که تنـها داراییاش بود؛ زمانهای پنـهانماندن از تمام چشمها و همنشینی با کـوه و با ستارههای بیشـمارِ آسـمان مکّه، که فـقط یک جـفت چشم به تماشای او مینشست؛ شبِ سیاهِ چشمهای قـشنگِ عـلـیِ نوجوان. مثل همیشهی همراهیهایش. مثل هیچکس!
گرما از آسـمان و زمـین میبارید. هـزاران هـزار چشمِ منـتظر، به شصتوسهسالـگیِ آخرین پیامبر دوخـتهشدهبود. در ذهـن هـزاران مرد و زن مسلـمان، تنها یک پرسش میچرخید «رسولخدا اینهمه پیر و جوانِ خسـتهی ازحـجبازگـشته را در این گـرمای طاقـتسوز نگهداشـته تا چه بگوید؟»
کنارش، عـلـی ایستادهبود. پـیشرویش، جمـعیتی آنچـنان فراوان که آخـرینهایشان را نمیشد دید. و پـیرامونش، تمام ذرّات جـهان به انـتظار نشـستهبودند. تـاریخ برای ثبت این دقـیقههای بیسابـقه و بیتـکرار، بهپاخاستهبود. خبری بزرگ در راه بود.
...«مثل هیچکس!» ادامهدارد.
♾ @binahayat_ir
هدایت شده از بینهایت
›› مـثـل هـیـچکـس! ‹‹
دو؛ هـمـیـشـگی
رو به مردم ایسـتادهبود و کلماتـش، تنها نسـیمِ خـنکِ نوازشـگر شدهبودند در آن گـرما. با سـتایش خداوند آغاز کردهبود و مدام یاد عـلـی افتادهبود... از خستـگیناپذیری و صـبر و مـهربانی پروردگارش که گفتهبود، سالهای آغـازینِ پیامبریاش از ذهـنش گذشـتهبود؛ سالهایی که در سراسرِ مکّه، تنـها قامتِ خودش، همـسرش و عـلـی بود که برای رکوع و سجود خم میشد و چـقدر آن نوجوان، شکـیبا و اسـتوار بود... شـبی که در جمـع مردان خاندانش، سهبار یاری خواسـتهبود برای رساندن دعوتـش به دیگران، و هربار تـنها عـلـیِ سـیزدهساله برخاستهبود؛ مثل هـیچکس!
هدایت شده از بینهایت
.
و در پایان، همه شنـیدهبودند: عـلـی برادر من است و جانشـینم میان شما؛ گوشبهفـرمانش باشید! کسی باورش نشـدهبود. بعـضیها خـندیدهبودند. این جـمله اما در یادها ماندهبود...
از آیات کتاب خداوند و از شکرگـزاری که گـفـتهبود، پیش چشـمش شبی مجـسّم شدهبود که شمـشیرهایی خشمـگین، رختخواب او را نشانهگرفـتهبودند با این خیال که از شرّ محـمّد و دین تازهاش خلاص خواهـندشد؛ و عـلـی بود که مثل هـیچکس، با تمامِ شـهامتِ بیـستوچـهارسالگیاش، آرام و آسوده آنجا آرمـیدهبود تا اگر لازم شد، بیدرنگ جانش را فدای پیامـبری کند که تسلـیم نشدهبود، هـجرت کردهبود تا دین خدا را از شهـری دیگر، در جهان بگـستراند.
عـلـی در دلش نبود، عـلـی جانش بود... مثل هیچکس. و کلمات، عجـیب ناتوان بودند از توصیف این حقـیقت. به هـزاران چشمِ منـتظر نگاه کرد؛ کاش میدانستند این پیغام خداوند چقدر با تمام آیات دیگر قرآن فرق میکند...
تـاریخ برای ثبت این دقـیقههای بیسابـقه و بیتـکرار، بهپاخاستهبود. خبری بزرگ در راه بود.
... «مثل هیچکس!» ادامهدارد.
♾ @binahayat_ir
هدایت شده از بینهایت
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیه نازل شد و شـد هـر دل و جـان، مـسـت!
عـیـدتـون خـیـلی ویژهتر از همیشه مـبـارک💚
♾ @binahayat_ir
هدایت شده از بینهایت
.
.
›› مـثـل هـیـچکـس! ‹‹
سه؛ دلـشـورهها
نگـران بود؛ کم نبـودند بیانـصافها، دوروها، نافرمانها... و او خوب میشـناختشان. اما گفـتنیها را باید میگفت و دستِ کسی که برای مردم دلسـوزترین بود، باید بالا میرفت و چـشمها باید به دیدنش روشـنتر از پـیش میشد؛ شاید که جانها هم... اگر میخواسـتند.
نـگران بود، اما دلـگرم به وعـدههای پروردگارش... مثل هـمیشه؛ مثل دهسال پیش که نـگرانِ امانتهای درمکّهماندهی مردم بود و نگرانِ خانوادهای که سرپرستش را وادار به هجرت کردهبودند. باز هم محبّتِ مردِ سمتراستش در دلش موج زد؛ باز هم به خاطر آورد که چطور عـلـی، امینِ محمّدِ امین شد، همهچیز را سامان داد، همراه و مراقبِ فاطمهها به مدینه آمد و چطور این پسرعمو همیشه دلگرمی و همراهی و وفا بوده و هست... مثل هیچکس!
رساتر و شیواتر از آنچه مردی به سن او در آن هوا و با آنهمه خستگی میتوانست، از فرمان خداوند گفت و از "امام مـبینِ" سورهی یس، از اولین مسلـمان، اولین نمازگزار، و بهـترین انسان بعد از خودش. و اینها همه عـلـی بود و عـلـی تنها اینها نبود... روزی که هر مرد در مدینه برادرِ مردی دیگر شدهبود، تنها عـلـی شایستهی برادریِ محـمّد بود. روزی که همهی درهای همهی خانهها به مسـجد بستهشدهبود، تنها در خانهی عـلـی باز ماندهبود. وقتی که خواستگارها یکییکی جواب رد از فاطمه و محـمّد و خداوند شنیدهبودند، در تمام جهان تنها عـلـی شایستهی همسریِ کوثر شدهبود. از اولین تا آخرین جنگ، تنها عـلـی پرچـمدار مسلمانان بود. وقتی که مردم چشم به در مسـجد دوختهبودند تا ببینند کیست که رسولاللّٰه فرموده دانش آدم و فهم نوح و اخلاق موسیٰ و مناجات عیسیٰ و هـمهی کمالات محـمّد را دارد، تنها عـلـی آمدهبود. عـلـی بود که با همه فرق میکرد برای محـمّد. عـلـی بود که با همه فرق داشت برای خداوند. مثل هیچکس! و حالا تـاریخ برای ثبت این دقـیقههای بیسابـقه و بیتـکرار، بهپاخاستهبود و عـلـی مهمترین خـبری بود که قرار بود شنیدهشود...
... «مثل هیچکس!» یکقسمت دیگر هم ادامهدارد.
♾ @binahayat_ir
شهیدبهنام.مکتب الزهرا(س)
›› مـثـل هـیـچکـس! ‹‹ یک؛ چه خبر است؟! دقـیق نگاهش کرد؛ با نهایت محبّـتی که ممکن بود د
یه داستان فوق العاااااااده قشنگ😍
پیشنهاد میکنم حتما بخونین❤️👆
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما که تهران نبودیم. ولی حیفه عکس و فیلم از راهپیمایی تهران و عظمتش مطلب نزنیم
ماشالله
#مهمونی_ده_کیلومتری
@hosein_darabi
همین چند روز پیش در خیابان های لندن هزاران نفر را برای کارناوال همجنس بازی به خیابان کشاندید! حالا نگران ترافیک جشن روز غدیر شده اید! اینکه بی بی سی و برخی داخلی ها از دیدن آن جمعیت میلیونی جشن غدیر دهان باز کرده و مشغول تخریب هستند یعنی عظمت اجتماع را درک کرده اند. آچمز شده اند. این اراجیفشان برای به انحراف کشاندن ابهت آن جمعیت است. فقط و فقط تصاویر مردم را منتشر کنید.
#علیرضا_زادبر
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
34.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿سردارشهید حاج قاسم سلیمانی:
ماهروقت مشکلی پیدا میکردیم،پناهگاهی جز حضرت زهرا(س) نداشتیم.
💢گروه دختران حاج قاسم برگزار میکند:
خادمی کردن دختران بهنامی برای امام علی جانمون❤️
🔅جزییات:
تهیه بسته های تبرکی از سادات عزیز به همراه هدایای فرهنگی جهت هدیه به شیعیان ومحبین آقا امیرالمومنین در عید بزرگ غدیر💚
🌿من که نوشاندم به قلبم شربت عشق تورا...
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنمــ.....☺️
🌸مورخ: ۱۱، ۱۴، ۱۵ تیر ۱۴۰۲
🔅مکان:مسجد صاحب الزمان
زینبیه،پایگاه فاطمیه،پایگاه فاطمة الزهرا
#واحد_پویندگان_بسیج_مدرسه_مکتب_الزهرا
#بسیج_دانش_اموزی_شهید_فهمیده
#طرح_شهید_بهنام_محمدی
#پایگاه_بسیج_فاطمیه
#حوزه_حضرت_زینب_کبری
#ناحیه_نطنز
25.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿سردارشهید حاج قاسم سلیمانی:
ماهروقت مشکلی پیدا میکردیم،پناهگاهی جز حضرت زهرا(س) نداشتیم.
💢گروه دختران حاج قاسم برگزار میکند:
خادمی کردن دختران بهنامی برای امام علی جانمون❤️
🔅جزییات:
تهیه بسته های تبرکی از سادات عزیز به همراه هدایای فرهنگی جهت هدیه به شیعیان ومحبین آقا امیرالمومنین در عید بزرگ غدیر💚
🎥 به روایت فیلم 🎞
🌿من که نوشاندم به قلبم شربت عشق تورا...
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنمــ.....☺️
🌸مورخ: ۱۵ تیر ۱۴۰۲
🔅مکان:مسجد صاحب الزمان
زینبیه
وتمام شهر خالداباد❤️
#واحد_پویندگان_بسیج_مدرسه_مکتب_الزهرا
#بسیج_دانش_اموزی_شهید_فهمیده
#طرح_شهید_بهنام_محمدی
#پایگاه_بسیج_فاطمیه
#حوزه_حضرت_زینب_کبری
#ناحیه_نطنز
🌿سردارشهید حاج قاسم سلیمانی:
ماهروقت مشکلی پیدا میکردیم،پناهگاهی جز حضرت زهرا(س) نداشتیم.
💢گروه دختران حاج قاسم برگزار میکند:
دومین دورهمی بهنامی ها همراه با چالش های جدید😎
🔅جزییات:
پس از ذکر فضائل امیرالمومنین 💚وبرنامه ریزی های عیدغدیر، دختران جسور بهنامی در چهار گروه چهارنفره طالب رقابت باهم شدند...
مسابقه با بازی پانتومیم شروع شد و با چالش جذاب توپ ولیوان ادامه یافت، و به مرحله سم خالص تست ادویه رسید...
همونجا بود که تصورات مارو از بچه های بهنام به دو قسمت قبل از تست و بعد از تست تقسیم کرد😑😅
کاملا مشخص بود که کی تا حالا پا تو آشپزخونه گذاشته و کی فقط از دووووووور نظاره گر بوده...🙂🙃
و درآخر بخاطر تقارن مرحله چهارم با اذان مغرب، برگزاری مسابقه سهمگین و پر خنده صداگذاری، به جلسه آینده موکول شد...
💢 باید دید که کدوم گروه، برنده خوشبخت مسابقه بهنامی خواهد شد....
🌸مورخ: ۱۳ تیر ۱۴۰۲
🔅مکان:مسجد صاحب الزمان
زینبیه
#واحد_پویندگان_بسیج_مدرسه_مکتب_الزهرا
#بسیج_دانش_اموزی_شهید_فهمیده
#طرح_شهید_بهنام_محمدی
#پایگاه_بسیج_فاطمیه
#حوزه_حضرت_زینب_کبری
#ناحیه_نطنز