eitaa logo
شهیدبهنام.مکتب الزهرا(س)
105 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
ماعشق را پشت دراین خانه دیده ایم، زهرا در آتش بود... علی داشت میسوخت... ارتباط با ادمینشون / z_amr213@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حسین دارابی
روایتی از همکلاسی های فاطمه نظری که در انفجار کرمان به شهادت رسید فاطمه نظری گروه پنج‌نفره برای یادآوری نماز زده بود... به روایت از خانم عادلی | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 انتخاب 🖥از مانیتور بزرگ بالای مصلا داشتم دختری با گوشواره قلبی را میدیدم. کناری‌ام با دست زد به بازویم. نگاهش کردم پیرزنی حدودا هفتاد ساله بود. روسری مشکی با رگه‌های طلایی به سر داشت. گفت: «مادر چشام خوب نمیبینه... چی نشون میده» 🥺اشک‌هایم را با پشت دست پاک کردم. بریده بریده گفتم: «همون دختر... کاپشن صورتی...» پیرزن پرسید: «میگن یعنی خوب شده؟» برایش توضیح دادم که شهید شده. صورتش از شنیدن حرف‌هام چروکیده تر شد و گفت‌: «آخ... آخ... شهید شد؟ فکر کردم خوب شده، ننه باباش پیدا شده.» با پر روسری چشم‌های کم سویش را پاک کرد و ادامه داد: «کاش رضای منم قاطی ای بچه‌ها شهید میشد.» با تعجب نگاهش کردم. باورم نمیشد این حرف را از یک پیرزن دل نازک بشنوم. پرسیدم: «چطور این حرف رو میزنین؟ مگه بچه تونو دوست ندارین؟» 🍂با کف دست چند بار به سینه اش زد و گفت:«یه پسر سی ساله‌ای داشتم مادر، جوون رعنایی بود. زنبور نیشش زد. من که خبر نداشتم ای بچه حساسیت داره. رگ‌ها سرش پاره شد. بچه تموم کرد. میگم اگر قراره با یه نیش زنبور آدم بره اون دنیا، همون بهتر که شهید میشد.» 📝 راوی: زهرا یعقوبی __________ 📌کانال روایت کرمان، روایتی متفاوت را برای شما دارد ✉️دوستان خود را به این کانال دعوت کنید👇 🔗https://eitaa.com/revayat_kerman
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 گران قیمت باش 🔺بیان یک مثال زیبا درمورد حفظ پوشش بانوان، از دکتر شاهین فرهنگ 🆔 @Clad_girls | دختران چادری
11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️🦋♥️ 🎥 دکتر عزیزی، روانشناس در صداوسیما: ❣انقدر حسرت همسران بقیه و زندگیشونو نخورید 🔸این آقایونی که در مهمانی‌ها جنتلمن هستند در خانه زیرپوش سوراخ تنشونه و وقتی از دستشویی میان، دستشان را با پشت شلوارشان خشک می‌کنند!😂
هدایت شده از کانال حسین دارابی
دیشب که از شهداد برگشتیم، کمی خسته و کوفته بودیم، گفتن استراحت میکنید؟ گفتم اگه بشه بریم منزل یه شهید یه مصاحبه دیگه بگیریم، روزمون تکمیل بشه. یه طلبی از بیرون منو به سمت خودش می‌کشوند که باید یه جایی برم امشب، ولی نمیدونم کجا کسی روهم درنظر نداشتیم اول با یک خانواده شهید تماس گرفتیم، گوشی رو جواب ندادن به دیگری زنگ زدیم آمادگی نداشتن آخرسر یکی هماهنگ شد، حدود ١۰ شب رفتیم منزلشون. قسمت‌مون اونجا بود رسیدیم منزل شهید سید عابد ۴۳ سالش بود، خواهرش می‌گفت، یک چشم عابد نابینا بود و کمی معلولیت جسمی داشت، در کودکی فلج اطفال گرفته بود و یک پایش دچار معلولیت شده بود خواهرانش از عابد گفتند و گفتند و گفتند ماهم شنیدیم و شنیدیم و شنیدیم تمام نمی‌شد کی بودی تو عابد؟ به‌جایی رسید که همونجا دستمو کمی بالا آوردم و از عابد طلب دعا و حاجت کردم. میگفتند هرکس حاجتی داشت به عابد میگفت، عابد هم دعا میکرد و مستجاب می‌شد. کسی که در دنیا دعایش مستجاب می‌شد، بعد از شهادتش چی میشه دیگه؟ عابد خیلی وابسته به مادرش بود خیلی همش میگفت میخوام برم بهشت پیش مامان، پیش حاج قاسم. اونا الان همه پیش هم جمعند برادر عابد سال قبل روز مادر از دنیا رفته بود، خواهرش میگفت روز سالگرد رفتیم سر قبر مادر، دیدم عابد داره گریه میکنه و به مادرش میگه سال قبل روز مادر، به داداش هدیه دادی و بردیش پیش خودت. هدیه روز مادر امسال چی به من میدی؟ بهش گفتم عابد این چه حرفیه؟ تو جوانی، حالا حالاها باید عمر کنی..... خواهرش مسئول گروه سرود کم‌شنوایان بود که در گلزار شهدا در مراسم سالگرد برنامه‌های متعددی داشتند، عابد روهم برای اینکه خونه تنها نباشه آورده بود اونجا. عابد میگه تشنمه، میرم آب بخورم، خواهرش یه بطری آب میده بهش و میگه برای بچه‌های ناشنوایا هم آب بیار و عابد در مسیر آب آوردن بود که صدای انفجار شنیدیم... داشتیم سوار ماشین می‌شدیم که برگردیم از خواهرش پرسیدم عابد کی دچار معلولیت شد؟ گفت از بچگی، راستی یادم رفت بگم، عابد رو امام رضا علیه السلام شفا داد، گفتم چجوری؟ کاشکی تو مصاحبه میگفتید ضبط می‌کردیم. فهمیدم خیلی حرف نگفته از عابد مونده هنوز گفت عابد تا 5_6سالگی نه راه میرفت نه حرف میزد، چهاردست و پا راه می‌رفت، رفتیم مشهد و مادرم متوسل به امام رضا شد و عابد تو حرم شروع کرد به راه رفتن... روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
🔴شرف یعنی اون یمنی که بعد از بمباران توییت زد : شرمنده بودیم که فقط غزه بمبارون میشه، الان خیالمون راحت شد 🇾🇪✌️ https://eitaa.com/fami_farhang •┈┈••••✾•🌾🌿🌺🌿🌾•✾•••┈┈•
هدایت شده از کانال حسین دارابی
از شهدای اتباع اهل سنت حادثه کرمان... زنجیر هیأت امام حسین هنوز در خانه‌اش آویزان بود میگفتند دائم می‌رفت هیأت... هرسال زیارت امام رضا میرفت و ماهم به برکت او به زیارت مشهد می‌رفتیم.. شهید محمد قاسم احمدی 🔻هر هفته می‌رفت زیارت حاج قاسم و گاهی اوقات از استاد کارش برای رفتن به گلزار شهدا مرخصی میگرفت. خواهرش میگفت از معرفت تو خانواده نظیر نداشت. باباش میگفت محمد قاسم چند نوبت از من خواسته بود هر وقت از دنیا رفتم منو نزدیک مزار حاج قاسم دفن کنید. 🔻خیلی اهل نذر دادن و کمک به بقیه بود و به مادرش میگفت که اگه یه جایی کمک میکنین کسی نباید بفهمه فقط خودت باید بدونی و به مادرشم میگفته من اگه جایی کمک میکنم شما نباید بدونین. خیلی دست و دل باز بوده. خواهرش میگفت اگه ۱۰_۲۰ تومن فقط پول تو جیبش داشته و تو خیابون کسی ازش درخواست کمک میکرده همون پول رو بهش میداده. خواهر کوچیکه محمدقاسم خیلی دلتنگ داداش بود کفشها و لباسهای خون آلود و زنجیرهای هیئتی محمد قاسم رو گذاشته بود داخل دکور خانه... روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
🔺چند سالت بود که فهمیدی داستان راپونزل یکی از پرنسس‌های معروف دیزنی یک کپی ضعیف از داستان زندگی رودابه و زال (والدین رستم) بوده؟ ‌‌● رودابه و زال نادیده دلباخته هم شدند. وقتی زال به دیدار او رفت، رودابه گیسوان خود را از کاخ فروریخت تا زال بالا برود، اما زال کمندی برگرفت و از آن بالا رفت. پس از مدتی پیوندشان سر گرفت و رستم زاده شد. 🆔 @Clad_girls | دختران چادری
هدایت شده از کانال حسین دارابی
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر خوب بود این شعار دادن طرفداران ایران در ورزشگاه قطر الموت لاسرائیل الموت لاسراییل همدردی و همدلی خوبی بود👌 | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
هدایت شده از کانال حسین دارابی
حاجتت را بخواه 🔰یکی از اصحاب امام هادی صلوات‌ الله‌ علیه گوید: خدمت حضرت نامه‌ای بدین مضمون نوشتم: «شخصی دوست دارد با امام زمانش راز و نیاز كند و مشكلات خود را با ایشان در میان بگذارد، همان گونه كه با خدایش راز و نیاز کرده و حوائجش را اظهار می‌كند؛ او باید چه كند؟» حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند: «هرگاه حاجتی داشتی، فقط لب‌های خودت را حركت بده و مطمئن باش كه جواب به تو خواهد رسید.» 📚:کشف المحجة لثمرة المهجة ج۱ ص۲۱۱ مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ اَلْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ (اَلرَّسَائِلِ) عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ اَلرَّجُلَ يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَكَتَبَ: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ» | عضوشوید 👇 @hosein_darabi