انشاءالله از فردا به مدت ۳ روز در مسجد جامع محله آبنیل #نمایشگاه کتاب با ۵۰ درصد تخفیف داریم.
🌱 با ما همراه باشید
کتابستان شهر | گروه ترویج کتاب شهید حججی
🇮🇷 @ketabestaneshahr
🌷نام آور بی نشان ما،بی نامست
از شهد شراب عشق، شیرین کامست
بر تارک او نوشته با خطی خوش
این دسته گل محمدی،"گمنامست"🌷
💠قرائت زیارت عاشورا بر سرمزار شهید گمنام
🗓عصر پنجشنبه ۸تیر ماه ۱۴۰۲
🕧درب اردوگاه از ساعت ۳ الی ۷عصر باز میباشد
#ستاد_خادمین_شهید_گمنام_شهرابریشم
#خادمین_حضرت_زهرا(س)
◻️◽️#قرار_هفتگی◽️◻️
🔶قرائت دعای پر فیض کمیل🔶
🔷به نیابت از همه شهدا
🔷و به نیابت از شهیدان والامقام
🌷شهید آیت الله سیدمحمدحسین بهشتی
و
🌷شهدای هفتم تیر
🕘زمان: پنجشنبه ۸ تیرماه ماه ۱۴۰۲
🔶همراه با نماز جماعت مغرب و عشاء
🔸مکان: سالن گلستان شهدا یزدآباد
#تصویر_باز_شود
🇮🇷پایگاه مقاومت بسیج🇮🇷
🇮🇷شهید دستغیب یزدآباد🇮🇷
✉️#شما_هم_دعوتید
╔══.🌱🇮🇷🕊.════
https://eitaa.com/shahiddastgheyb313
════.🌱🇮🇷🕊.══╝
ایتا👆
https://rubika.ir/shahiddastghey_r_b313
روبیکا👆
✨خدا را شکر مولایم علی شد✨
🎊 جشن غدیر 🎊
♡ویژه ی دختران ۱۰ سال به بالا♡
🌼 همراه با اجرای برنامه های متنوع و خاص. مسابقه. اهدای هدیه. عیدی و...
🌼 با اجرای جذاب: استاد خانی
🗓دوشنبه ۱۲ تیرماه. ساعت ۱۵:۴۵
🏢مکان: یزدآباد. خیابان با هنر. پلاک ۲۶
✅دختران عزیز جهت ثبت نام برای حضور در این جشن باشکوه، به آیدی زیر پیام دهید.👇
🔘@Misagh_128
💥آخرین مهلت ثبت نام:
شنبه ۱۰ تیر ماه تا ساعت ۲۲
🌷پایگاهبسیجحضرترقیهسلاماللهعلیها🌷
اطلاع رسانی پایگاه مقاومت بسیج شهید دستغیب یزدآباد
🔸🔶مسابقه هفتگی🔶🔸 #مسابقه #کتابخوانی 🔵برای پاسخ به سوال مسابقه باید قسمت ۱ تا ۵کتاب سلام بر ابراهیم
#جایزه
برنده مسابقه کتابخوانی این هفته آقای علیرضا نیکوصفت🌹🌹🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
...بسم الله الرحمن الرحیم...
💖دورهمی و نشست آزاد دختران ۱۵ سال به بالا همراه با چالش ها بازی های متنوع💖
🗓 زمان : هر شنبه ساعت ۱۶:۰۰ (این هفته ساعت ۱۵:۲۰)
🏘مکان : یزدآباد، خیابان امام خمینی ، طبقه ی پایین فروشگاه فرهنگی کارگروه مدافعان حریم (قرضالحسنه سابق)
👨🏻💼کارشناس : استاد رضا یزدانی متخصص در رشته ی یهود شناسی .
💞ما را دنبال کنید { https://eitaa.com/Tahoora1401 }
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#کتابخوانی
#سلام_بر_ابراهیم_جلد_۱
#قسمت_۷
🔶والیبال تک نفره
بازوان قوي ابراهيم از همان اوايل دبيرســتان نشــان داد که در بســياري از ورزشها قهرمان اســت. در زنگهاي ورزش هميشــه مشــغول واليبال بود. هيچکس از بچه ها حريف او نميشد.
يک بار تک نفره در مقابل يک تيم شش نفره بازي کرد! فقط اجازه داشت که سه ضربه به توپ بزند.
همه ما از جمله معلم ورزش، شــاهد بوديم که چطور پيروز شد. از آن روز به بعد ابراهيم واليبال را بيشتر تک نفره بازي ميکرد.
بيشتر روزهاي تعطيل، پشت آتش نشاني خيابان 17 شهريور بازي ميکرديم. خيلي از مدعي ها حريف ابراهيم نميشدند.
اما بهترين خاطره واليبال ابراهيم بر ميگردد به دوران جنگ و شهرگيلان غرب، در آنجــا يک زمين واليبال بود که بچه هاي رزمنــده در آن بازي ميکردند.
يک روز چند دســتگاه ميني بوس براي بازديــد از مناطق جنگي به گيلان غرب آمدند که مســئول آنها آقاي داودي رئيس ســازمان تربيت بدني بود. آقاي داودي در دبيرستان معلم ورزش ابراهيم بود و او را کامل می شناخت.
ايشان مقداري وسائل ورزشي به ابراهيم داد و گفت: هر طور صلح ميدانيد مصرف کنيد. بعد گفت: دوســتان ما از همه رشته هاي ورزشي هستند و براي بازديد آمده اند.
ابراهيم کمي براي ورزشــکارها صحبت کرد و مناطق مختلف شــهر را به آنها نشان داد. تا اينکه به زمين واليبال رسيديم.
آقــاي داودي گفت: چند تــا از بچه هاي هيئت واليبال تهران با ما هســتند. نظرت برای برگزاري يك مسابقه چيه؟
ســاعت ســه عصر مسابقه شروع شــد. پنج نفر که سه نفرشــان واليباليست حرفــهاي بودند يک طــرف بودند، ابراهيم به تنهائــي در طرف مقابل. تعداد زيادي هم تماشاگر بودند.
ابراهيم طبق روال قبلي با پاي برهنه و پاچه هاي بالا زده و زير پيراهني مقابل آنها قرار گرفت. به قدري هم خوب بازي کرد که کمتر کسي باور ميکرد.
بازي آنها يک نيمه بيشتر نداشت و با اختلاف ده امتياز به نفع ابراهيم تمام شد. بعد هم بچه هاي ورزشکار با ابراهيم عکس گرفتند.
آنها باورشان نميشــد يک رزمنده ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشکارها بازي كند.
يكبــار هم در پادگان دوكوهــه براي رزمنده ها از واليبــال ابراهيم تعريف كردم. يكي از بچه ها رفت و توپ واليبال آورد. بعد هم دو تا تيم تشــكيل داد و ابراهيم را هم صدا كرد.
او ابتدا زير بار نميرفت و بازي نميكرد اما وقتي اصرار كرديم گفت: پس همه شما يك طرف، من هم تكي بازي ميكنم!
بعــد از بازي چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حــالا اينقدر نخنديده بوديم، ابراهيم هر ضربه اي كه ميزد چند نفر به سمت توپ ميرفتند و به هم برخورد ميكردند و روي زمين ميافتادند!
ابراهيم درپايان با اختلاف زيادي بازي را برد.
🇮🇷پایگاه مقاومت بسیج🇮🇷
🇮🇷شهید دستغیب یزدآباد🇮🇷
╔══.🌱🇮🇷🕊.════ @shahiddastgheyb313
════.🌱🇮🇷🕊.══╝
ایتا👆
rubika.ir/shahiddastghey_r_b313
روبیکا👆
📣 سادات عزیز
📣 بزرگترای فامیل
📣 همه ی شیعیان و محبین مولا
📣 مبلغین محترم غدیر
⁉️🎊 قراره چه جوری این عید بزرگ را برای اطرافیانتون خاطره انگیز تر کنید؟؟
برای عیدی این روز عزیز چه فکری کردید؟؟🤔
✅ پیشنهاد ما خرید زیباترین محصولات غدیری، از فروشگاه عام المنفعه مدافعان حریم هست.😍😍
هم فروش حضوری 🏢
و هم اینترنتی📲
با تخفیفات بی نظیر👌👌
به عشق مولامون علی علیه السلام💚
همراه شماییم...🌹🌹🌹
✨ هر کدام یک مبلغ غدیر باشیم.
آیدی سفارش اینترنتی محصولات و ارسال به سراسر کشور 👇
🔘 @yazahra2917
🦋فروشگاه عام المنفعه مدافعان حریم🦋
🔘@modafee_harim1400
🎥نذری #عید_غدیر نذری محبته...
(﷽) یا هو
⭕️ اثرش از ۱۰۰ تا سخنرانی بیشتره!
#غدیراطعام
رفقای عزیز مثل هر سال برنامه نهار مساجد شهر برقرار میباشد.
امسال تقارن جمعه و عید الله هست و لذا نهار در مسجد جمعه بعد از فریضه نماز جمعه میباشد.
شما عزیزان هم در صورت تمایل مبالغ خود را به شماره کارت زیر ارسال فرمایید تا در اطعام سفره غدیر شریک شوید.
دفتر کارگروه. بانک صادرات
6037697431885612
0337897166006
سید حسن میرلوحی
* البته دوستان توی فروشگاه هم میتونند کارت بکشند و به فروشنده بگویند برای اطعام غدیر مصرف شود*
توجه: حتما مبلغ واریزی را به شماره زیر پیامک کنید.
09137360176
مدد ز غیر تو ننگ است یا مرتضی علی 🌹
@modafee_harim1400
#کتابخوانی
#سلام_بر_ابراهیم_جلد_۱
#قسمت_۸
🔶شرط بندی
تقريبًا سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
همان روز به يكي از محله هاي جنوب شــهر رفتيم. ســر 700 تومان شــرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
يك دفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شــد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شــروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجــب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازيکردند.
ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!
آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
شــب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام ميگفت. تا اينكه از شرط بندي و پول حرام صحبت کرد و گفت:
مواعظ العدديه ص 25
الحکم الظاهره ج 1 ص 317
ابراهيــم با تعجب به صحبت ها گــوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز ســر واليبال 500 تومان تو شــرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده مســتحق بخشيدم!
حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندي نکن. هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند:
اين دفعه بازي سر هزارتومان!
ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شــرط بندي نميکنم. آنها هم شــروع کردند به مســخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و...
ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شــما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم.
که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
٭٭٭
دوســتش می گفت: بــا اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بســيار توصيه كرد كه شــرط بندي نكنيد. امــا يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بــازي كرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم! آخــرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شــرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد.
از طرفي ما چنين مبلغي نداشــتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شــد ابراهيم جلو آمد و توپ را گرفت. بعدگفت: كســي هســت بياد تك به تك بزنيم؟
از بچه هاي نازي آباد كســي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي و كاپيتان تيم برق بود. با غرور خاصي جلو آمد وگفت: سَرچي!؟
ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد. ابراهيــم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف
زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد!
٭٭٭
ابراهيم به جز واليبال در بســياري از رشــته هاي ورزشي مهارت داشت. در کوهنوردي يک ورزشکار کامل بود. تقريبًا از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند.
فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشــت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد!
اين کوهنورجدي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت.
ابراهيم فوتبال را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود.
🇮🇷پایگاه مقاومت بسیج🇮🇷
🇮🇷شهید دستغیب یزدآباد🇮🇷
╔══.🌱🇮🇷🕊.════ @shahiddastgheyb313
════.🌱🇮🇷🕊.══╝
ایتا👆
rubika.ir/shahiddastghey_r_b313
روبیکا👆
🔸🔶مسابقه هفتگی🔶🔸
#مسابقه
#کتابخوانی
🔵برای پاسخ به سوال مسابقه باید قسمت ۵ تا ۸کتاب سلام بر ابراهیم را که در همین کانال قرار داده ایم مطالعه کنید...
⁉️سوال: نظر فرماندهان بعد از بازی والیبال شهید ابراهیم هادی در پادگان دوکوهه چه بود؟؟
📎لطفا پاسخ های خود را در پیامرسان ایتا به آیدی @mehdi_l ارسال نمایید.
🗓مهلت ارسال پاسخ تا چهارشنبه ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۲۱ میباشد.
🎁 به یک نفر از کسانی که بهترین جواب را ارسال کند به قید قرعه یک شارژ ۱۰ هزارتومانی اهدا خواهد شد😍
#جایزه
🇮🇷پایگاه مقاومت بسیج🇮🇷
🇮🇷شهید دستغیب یزدآباد🇮🇷
╔══.🌱🇮🇷🕊.════ @shahiddastgheyb313
════.🌱🇮🇷🕊.══╝
ایتا👆
rubika.ir/shahiddastghey_r_b313
روبیکا👆