🌿🌺﷽🌿🌺
🦋به خدا اعتماد کن
و ابداً نگران نباش...
🌿تو به مدت ۹ ماه در شکم مادرت بودی و شغلی نداشتی، با این وجود زنده ماندی.
🌿برای دریافت خوراک دست و پایی نداشتی، بازهم زنده ماندی. هیچ راهی برای نفسکشیدن نداشتی، بااین حال زنده ماندی.
🌿 تا وقتی که نُه ماه را گذراندی در شکم مادرت بودی:
چگونه زنده ماندی؟ خواستهات چه بود؟
چه ارادهای تو را زنده نگه داشت؟
🌿 سپس از شکم مادر بیرون آمدی و به محض زادهشدن، شیر مادر کاملاً آماده بود، چه کسی این را اراده کرده بود؟
چه کسی خواسته بود که برای زنده ماندنت شیر آماده باشد؟
این خواستِ که بود؟
وقتی که از شکم مادر بیرون آمدی، چه اتفاقی افتاد؟
هرگز در شکم مادر تنفس نکرده بودی و نفسهای مادرت تو را زنده نگه داشته بود.
🌿ولی به محض اینکه از شکم مادر بیرون آمدی، بیدرنگ نفس کشیدی.
چه کسی به تو آموزش داد؟
قبلاً تنفس نکرده بودی و هیچ آموزشی هم ندیده بودی، چه کسی نفس کشیدن را به تو آموخت؟
🌿سپس چه کسی آن شیر را که نوشیدی هضم کرد؟
چه کسی آن شیر و آن خوراک را به مغز استخوان تو رساند؟
چه کسی تمام روندهای زندگیات را به تو بخشیده و آن را اداره میکند؟
🌿وقتی که خسته هستی چه کسی به تو آسودگی میدهد؟
و وقتی خوابت تمام میشود چه کسی تو را بیدار میکند؟
چه کسی این ماه و ستارگان را اداره میکند؟
چه کسی این درختها را سبز نگه میدارد؟
چه کسی گلها را با اینهمه رنگ و عطر خوراک میدهد؟
🌿آیا فکر میکنی که آن یکتا که چنین جهان وسیعی را اداره میکند، از اداره کردن زندگی کوچک تو ناتوان است؟
قدری فکر کن، قدری تعمق کن.
فقط این نظم عظیم را در دنیا نگاه کن:
هیچکجا خطایی وجود ندارد، همه چیز به خوبی پیش میرود و هرچیزی سرِ جای خودش است. تو فقط بخش کوچکی از این دنیا هستی.
🌿 از کِی به این توهم رسیدی که من باید خودم جداگانه زندگیم را اداره کنم؟
در این برداشت اشتباه است که تمام اختلالها و شکستها و مصیبتها را برای خودت ایجاد کردهای.
🍃🌺پس هر روز به مشکلاتت بگو
خدای من از تمام شما بزرگتر است
میدانم من را به مسیری راهنمایی میکند که انتهایش به موفقیت و آرامش و عشق و آغوش مهربان خودش ختم میشود.
🍃🌺وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
. ﻭ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ.
سوره آل عمران آیه (189)🌿
#آرامش_با_قرآن
#اسرار_الهی_آرامش 🦋👇
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🆔@shahiddastvareh313
المِراءُ بَذرُ الشَّرِّ
مجادله، بذرِ شرّ است
#امام_علی_علیه_السلام
#غررالحكم_حدیث393
🆔@shahiddastvareh313
✅ برگزاری جلسه قرارگاه پدافند زیستی محله ( اهری )
با حضور :
رئیس کلانتری محله (اهری)
خانه بهداشت محله
معتمدین محل
پایگاه مقاومت بسیج حجاب
پایگاه مقاومت بسیج شهید روستایی
🔰کار گروه جهادی شهید روستایی
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄
🆔@shahiddastvareh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراقب باشیم که انسان ها را ازروی ظاهرشان قضاوت نکنیم.
🆔@shahiddastvareh313
اسمش احمد بود رتبه ۷ کشوری توی رشته آی تی 💻
موقع تشییع پیکرش همه رفقاش بودن
ماشین BMW🚘 که داشت رو گل زده بودن
شهادت برای احمد مثل گل رز 🥀خوشبو و زیبا بود
و بقول خودش توی این دنیای🌏 فانی فقط شهادت عشقش بود بلاخره هم بهش رسید...
بیا ببین چطوری یه نفر میشه #یوسف_الشھداء
#شهیداحمدمشلب لبنانی
🆔@shahiddastvareh313
آیت الله آقا مجتبی تهرانی (ره):
✍️اگر جامعه ای بخواهد اسلامی باشد، باید حیاء را تقویت کرد، نه بی حیائی را. باید حیاء را تقویت کنی، همه چیز از درون این حیاء در می آید. من این را خواستم بگویم که از بزرگترین مشکلات جامعه ما، ترویج بی حیائی است.
#آیت_الله_مجتبی_تهرانی
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
🆔@shahiddastvareh313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۹ آبان ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 19 November 2020
قمری: الخميس، 3 ربيع ثاني 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹سفر امام حسن عسکری به گرگان
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️5 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️7 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️10 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️32 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
🆔@shahiddastvareh313
تشکیل قرارگاه زیستی مقابله با تهدیدات کرونا
مسجد حجت ابن الحسن العسکری(عج)
پایگاه بسیج شهید آوینی(ره)
پایگاه بسیج حضرت رقیه(س)
#پایگاه_شهید_آوینی
#روابط_عمومی
@shahiddastvareh313
#طنز_جبهه😂🤣
🌴موقع آن بود كه بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابكار دربیایند. همه از خوشحالى در پوست نمى گنجیدند.
جز عباس ریزه كه چون ابر بهارى اشك مى ریخت😭 و مثل كنه چسبیده بود به فرمانده كه تو رو جان فك و فامیلت مرا هم ببر ، بابا درسته كه قدم كوتاهه ، اما براى خودم كسى هستم.
اما فرمانده فقط مى گفت:
«نه! یكى باید بماند و از چادرها مراقبت كند. بمان بعدا مى برمت»
عباس ریزه گفت:
«تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمكم»😒
وقتى دید نمى تواند دل فرمانده را نرم كند مظلومانه دست به آسمان بلند كرد و نالید:🤲
«اى خدا تو یك كارى كن. بابا منم بنده ات هستم»
چند لحظه اى مناجات كرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یك هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتى فرمانده تعجب كردند❗️😳
عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فكرى شد كه عباس حتما رفته نماز بخواند و راز و نیاز كند.
وسوسه رهایش نكرد. آرام و آهسته با سر قدم هاى بى صدا در حالی كه چند نفر دیگر هم همراهى اش مى كردند به سوى چادر رفت.
اما وقتى كناره چادر را كنار زده و دید كه عباس ریزه دراز كشیده و خوابیده ، غرق حیرت شد. پوتین هایش را كند و رفت تو.
فرمانده صدایش كرد:
«هِى عباس ریزه. خوابیدى؟ پس واسه چى وضو گرفتى؟»
عباس غلتید و رو برگرداند و با صداى خفه گفت:
«خواستم حالش را بگیرم»
فرمانده با چشمانى گرد شده گفت:
«حال كى را؟»
عباس یك هو مثل اسپندى كه روى آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد:
«حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب مى خوانم و دعا مى كنم كه بتوانم تو عملیات شركت كنم. حالا كه موقعش رسیده حالم را مى گیرد و جا مى مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یك به یك»😏
فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه كرد. بعد برگشت طرف بچه ها كه به زور جلوى خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید مى شدند. یك هو فرمانده زد زیر خنده 😂و گفت:
«تو آدم نمى شوى. یا الله آماده شو برویم»
عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت:
«خیلى نوكرتم خدا الان كه وقت رفتنه عمرى ماند تو خط مقدم نماز شكر مى خوانم تا بدهكار نباشم»😍☺️
بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوى ماشین هایى كه آماده حركت بودند و فریاد زد:
«سلامتى خداى مهربان صلوات».
😂😂😂😂😂😂
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚
🆔@shahiddastvareh313