هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
✍ و ...
حضرت دلبر خواست؛
تا سیده بَطحا، عروسِ خانهی طهٰ باشد !
عروسی که از دامانش، "کوثری" برای عالمیان حلول میکند، که تمام مسیر تاریخ را برای نیل به لحظهی رستگاریاش، تدبیر خواهد نمود.
در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس که محمّد "ص" فرمود:
هیچ کس برای من خدیجه نمیشود💗 !
🗓 دهمِ ربیع ، سالروز ازدواج
خاتم الانبیا "حضرت محمد (ص)"
و مادر مؤمنین "حضرت خدیجه کبری(س)" بر تمامی مسلمانان جهان مبارکباد💐
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اجرای گروه سرود "بهشت حضور" در مراسم #عید_بیعت با امام عصر (عج) گلزار شهدای کرمان
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
تکتیرانداز حادثه بیروت، کارمند سفارت آمریکا از آب درآمد
🔹خبرنگار سرشناس لبنانی هویت یکی از تکتیراندازانی که مقابل کاخ دادگستری لبنان به سوی تجمعکنندگان شلیک میکرد را افشا کرد.
🔹«حسین مرتضی» نوشته «شکری ابوصعب» از نیروهای امنیتی سازمان امنیت لبنان و همزمان از کارمندان سفارت آمریکاست.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
▪️ظاهرا ترکیه واردات فرش زیبای ایرانی را ممنوع کرده است. بجاست به مانند محصولات کرهای در اقدامی متقابل، ایران واردات پوشاک از این کشور را محدود یا ممنوع سازد. صنعت پوشاک ایران پیشرفت چشمگیری دارد. بسیاری از پوشاک خارجی موجود در بازار در ایران تولید یا پس از صدور مجددا وارد میشود.
✍ Mohsen Abdollahi
#تحریم_اجناس_ترکیه_ای
#من_جنس_ترکیه_ای_نمیخرم
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
✖️اپل به درخواست مقامات چین، اپ «قرآن مجید» را از اپ استور این کشور حذف کرد
📱 اپل برنامه محبوب «قرآن مجید» (Quran Majeed) را که برای خواندن و گوش دادن به قرآن استفاده میشود، از اپ استور در چین حذف کرد. در حالی که دولت پکن اسلام را به عنوان یک دین رسمی در چین میشناسد، اپ قرآن به درخواست مقامات چین از اپ استور حذف شده است./خبرگزاری بین المللی قرآن
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داروخانههای مقامات دولتی
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 راهکار مجلس برای جایگزینی ارز ۴۲۰۰ تومانی
🔷رئیس کمیسیون اقتصادی: به دولت پیشنهاد دادیم که به جای دادنِ ارز ۴۲۰۰ تومانی به واردات، مابه التفاوت این ارز، در قالب کارتهای اعتباری خرید به مردم اختصاص یابد.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 استاد علوم سیاسی دانشگاه لندن:
🔺موافق ایران باشیم یا مخالف، باید به پیروزیهای این کشور اعتراف کنیم...
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از 🌷 ...ثامن... 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌به این صدا خوب گوش کنید
♨️به صدای ضجههای مردم بی گناه افغانستان خوب گوش کنید
🚫قدردان امنیتی که مدیون رهبر شجاع انقلاب و جان بر کفان بی ادعا هستیم، باشیم.
🔴 انفجار در مسجد شعیان قندهار با ۱۶ کشته ۳۲ مجروح.
#مدافعان_حرم
#مدافعان_امنیت
#مدافعان_وطن
#شهدا
#حاج_قاسم
#صلوات
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
هدایت شده از پاٺـــ♡ــــۅق دخٺڔآنــــــــــــ:)🇵🇸
🌷🌷🌷
این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باش
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود.
در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه
برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.
بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه.
من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می گیرم.
در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت.
هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت.
کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود.
صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا.
برای یک لحظه خشکم زد.
ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم.
همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.
اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند.
قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند.
برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم.
خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید.
شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟
گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.
گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟
تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت.
مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهی تابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهی تابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟
چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه.چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد
همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که:
نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی.
«زمخت نباشیم».
زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها
#دلبرانه
ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:)
@patogh2khtaran