eitaa logo
✔ عکس نوشت شهدا | سامانه ملی شهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
299 ویدیو
2 فایل
©️ عکس نوشت شهدا | استوری شهدا | برای شهدا | جهت عضویت در کانال روی گزینه پیوستن کلیک کنید. پشتیبانی کانال: @birangi
مشاهده در ایتا
دانلود
| خودت مي داني كه به اسلام بدهكار هستيم . خودت مي داني كه چقدر به اين انقلابمان بدهكار هستم . انقلابي كه از شروعش شهداي زيادي در راه خدا داده است. 🆔 @shahidemeli
🌷 یکی از کارهایش این بود که می‌گفت به عنوان خادم‌الشهید به خدمت خانواده‌ی شهدا برویم و اگر نیازی داشتند یا وسیله‌ای می‌خواستند، برای آن‌ها تهیه کنیم. اسامی شهدای شهرک پاسداران و کُهنز را جمع‌آوری کرده‌ بود. وقتی به خانواده‌هایشان سر می‌زد، داستان شهید را از زبان آن‌ها ضبط می‌کرد و می‌نوشت. آن موقع مصطفی پایگاه نوجوانان را تازه راه انداخته بود. با نیروهایش این کار را انجام می‌داد. در مناسبت هایی مثل روز جانباز، به خانه‌ی جانبازان می‌رفت. روز پاسدار هم بچه‌ها را جمع می‌کرد و با گل و شیرینی به خانه‌ی شهدا و پاسداران می‌رفت. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
محبوب من ! شهادت را نه برای فرار از مسئولیت اجتماعی ، و نه برای راحتی شخصی میخواهم ؛ بلکه از آنجا که شهادت در راس قله کمالات است و بدون کسب کمالات ، شهادت میسر نمی شود ، میخواهم و خوشا به حال انان که با شهادت رفته اند.آری خدای مهربان ، این بار نیز دنبال رسیدن به وصال خویش حرکت کردم ، شاید به ارزوی خویش دست یابم. 🆔 @shahidemeli
| خدایا ! وقتی اسلام و انقلاب در خطر باشد دیگر این سینه را نمیخواهم. 🆔 @shahidemeli
🌷 در دوران دانشگاه حتی یک‌بار هم ندیدم که محمد حسین تقلب کند. می‌گفت اگر قبول بشوم خودم قبول شدم، اگر هم مردود بشوم مردانه مردود شده‌ام. من به این کارم اعتقاد دارم. در یکی از امتحانات میان‌ترم دانشگاه، استاد فراموش کرده بود که سوالات را کپی کند. از بین کل کلاس، سوالات میان‌ترم را به محمد حسین داد که کپی کند. بعد گفت: تا سوالات کپی شوند، من بیرون کار دارم می‌روم و برمی‌گردم. بچه ها کلی دلشان را صابون زدند، خیلی خوشحال بودند که سوالات لو می‌رود و همه به برکت این بی‌تدبیری استاد، نمرات خوبی را کسب می‌کنند! اما وقتی محمد حسین سوالات را آورد، به هیچ کس نشان نداد! بچه ها خیلی اصرار داشتند که سوالات را بگوید ولی او اصلا به این حرف‌ها توجه نکرد. بچه‌ها گفتند: فقط یک سوال را بگو! از بچه‌ها اصرار اما محمد حسین قسم خورد و گفت: خدا شاهده من خودم به سوالات نگاه نکردم. گفتیم مگه می‌شه؟! گفت: در حین کپی اصلا به برگه نگاه نکردم. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
🌷 هردوتایمان اهل سادگی بودیم و از تجملات بیزار. اول زندگی‌مان بود و این خصلت، خوش می‌درخشید. دو تا اتاق از خانه‌ی پدری‌اش مانده بود که فرش کردیم‌. جهیزیه‌ام را هم با مهدی بردیم و چیدیم. آن‌قدر کم بود که پشت یک پیکان استیشن جا بشود. فقط وسایل ضروری زندگی را داشتیم و به همین سادگی زندگی‌مان شروع شد. به نقل از همسر شهید 🆔 @shahidemeli
این کاروان عشق و اخلاص، هنوز هم در حرکت است و در صحرای پر فراز و نشیب تاریخ؛ بی باک به پیش می‌تازد و دلیرانه به لشگر کفر و ظلمت یورش می‎‌برند و صدای تکبیرشان از حلقوم خونبار تاریخ به گوش می‌رسد و نمای آزادی‌طلب شان از بطن اوراق نمایان است. 🆔 @shahidemeli
| هنوز راهیان راه حسین(ع) می‌روند تا با خون خود معنی شرف و آزادگی و جوانمردی را به همه نسل ها در همه اعصار بیاموزند. 🆔 @shahidemeli
🌷 زندگی او ساده و بی آلایش بود. اصلا به دنبال مُد و ... نبود. البته اشتباه نشود. احمد آقا همیشه تمیز بود. کت ساده و تمیز، محاسن و مو های کوتاه، چهره ای خندان و آرامش خاصی که انسان را به خدا نزدیک می کرد از ویژگی های او بود که از اخلاص احمد آقا نشئت می گرفت. به نقل از کتاب 🆔 @shahidemeli
هر دردی از خدا رسد، نوش جان خواهم کرد که خیلی شیرین است. بچه های «قلعه مرغی» روزی در خانه ام جمع شوند و روضه ی ابوالفضل(ع) را برگزار کنند. شاید مرگ من باعث شود به طرف امام خمینی بیایند و او را یاری کنند و با بدی ها مبارزه کنند و جنس های خارجی نخرند! بچه های مکانیک، مهندس و دکترهای ایران را دوست داشته باشند و نماز بخوانند. 🆔 @shahidemeli
| پیکر خفته ام را به پیش مادرم، واقع در «امامزاده کمال»(ع) قزوین، «ضیاءآباد» منتقل کنید و کنار قبر عمه ام «ریحان» دفنم کنید و روی قبرم هیچ چیزی ننویسید. 🆔 @shahidemeli
🌷 تکیه می‌داد به پشتی و شروع می‌کرد به پرسیدن سوال‌های شرعی، البته سوال‌هایی که برای بچه‌ها آسان بود و باید می‌دانستند. بعد از این‌که بچه‌ها جواب را می‌دادند، می‌گفت: خدا رو شکر به خاطر این بچه‌های خوب! حالا نوبت درس و مشقه. برین مشقاتون رو بیارین ببینم! آن‌ها هم با ذوق و شوق تکالیف‌شان را می‌آوردند. وقت‌هایی که بی‌کار می‌شد، گاهی با بچه‌ها گردو بازی می‌کرد. یادم می‌آید که قبل از تولد بچه‌ها در دوران بارداری، خیلی سفارش می‌کرد: هر چیزی رو نخور! مواظب حلال و حرومش باش! شاید به خاطر همین تربیت‌ها بود که ناصر هم بعد از پدرش، شهید شد. به نقل از همسر شهید 🆔 @shahidemeli