قسمت پنجم 🔰بسیج فرهنگیان وبسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کردستان پردیس بنت الهدی صدر برگزار میکند ⭕️نشست عملی تخصصی الگو های جذب در تربیت معلم زمان: سه شنبه 99/9/18 ساعت 19:30 باحضور : 👤ابراهیم سحر خیز :معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش 👤دکتر حجت الله بنیادی : عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان 👤دکتر غلامعلی احمدی: دانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی 🌐جلسه در بستر اسکای روم برگزار گردید 💢فایل نشست بدلیل حجم بالا در ۶ قسمت جهت استفاده شما عزیزان ارسال می گردد.توصیه می کنم حتما استماع بفرمائید. 【 فرهنگیان، پایه‌ریزان تمدّن نوین】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🆔 @cbo_ir/پایه ریزان تمدن

#استۈڔئ #غیرت_ایرانی #طــریقـــالـحــســ❤ـیـن #̲ام̲̲اد̲ه̲̲_̲ای̲م̲ ⇱ྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈྈ⇱ 🥀🥀🥀 ◾️eitaa.com/Sardardelha ◾️کانال سرداردلهـــا

دلنوشته های یک پزشک امروز روز پزشک است دلم نمیخواهد نه تبریکی بگویم نه تبریکی بشنوم تازه دیروز پی به جهل خویش برده ام.. روز گذشته ماشینم را کمی دورتر از یک سوپر مارکت برای خرید پارک کردم هنگامی که از ماشین پیاده شدم پسر بچه ی حدودا ۶ تا ۷ ساله ای بسته ی آدامس را برای فروش به طرفم گرفت پول نقد همراه نداشتم و نخریدم وارد سوپر مارکت شدم پسرک رنگ پریده کمی کنار پیاده رو راه رفت و با هر عابری برای فروش آدامسها صحبت کرد کسی چیزی نخرید رفت و روی لبه ی باغچه ی مقابل سوپر نشست من که از داخل سوپر نظاره گر بودم با خودم گفتم یک کیک و ابمیوه برایش بخرم (چیزی که اغلب در ماشین برای کودکان کار میگذارم) در لحظه تصمیم دیگری گرفتم پسرک را به داخل فروشگاه آوردم و گفتم هر چه دوست داری بردار به حساب من گقت هر چی میخوام؟! گفتم بله رفت داخل ردیفها و چند دقیقه بعد برگشت فکر میکنید چه برداشته بود؟؟!! یک رب کوچک ، یک روغن کوچک ، نخود و لوبیا و سویا از هر کدام یک بسته ! پنجه ی بغض آنچنان گلویم را فشرده بود که نتوانستم حرفی بزنم فقط رب و روغن را از دستش گرفتم و بزرگترش را برداشتم همیشه فکر میکردم فقر را می شناسم و کودکی را! در نظر من رویاهای کودکانه همیشه قدرت داشتند و می اندیشیدم کودک همیشه کودک است ! و رویاها و خواسته هایش از هر چیزی قوی تر! دیروز فهمیدم که لفظ کودکان کار چقدر نامناسب است فقر خیلی زودتر از آنکه این فرشته های معصوم وارد دنیای کار شوند کودکی شان را بلعیده است ! من گفته بودم هر چه دوست داری! و او مثل یک مرد نان آور فقط به مایحتاج اندیشیده بود! حتی لبهای کوچک خشک رنگ پریده اش را به یک آب میوه میهمان نکرد ! گفتم بیشتر بردارم میتوانی ببری؟ پاسخش این بود: من خیلی قوی هستم راست می گفت خیلی قوی بود شاید هم فقر خیلی قوی بود ! خیلی خیلی قوی تر از رویاها و خواسته های کودکانه من یک پزشک این سرزمینم آنچه از رنج و درد و غصه بود در این سالها از بیمارانم دیده و شنیده بودم! ولی در ذهن من رویای کودکی همیشه قوی و زنده بود که " در این قحط سال دمشقی " مرد و پژمرد! میخواهم به جای تهنیت نفرین بفرستم! نفرین و نفرین بر دستهای بزرگ و مغزهای تهی که این حجم از فقر و فلاکت و بدبختی را بر قلب بزرگ فرزندان کوچک سرزمینم " سرزمین شعر و عشق و آفتاب " تحمیل کرده اند... @darvishane49

💥 *تیزر تبلیغاتی شماره ۲ پویش‌ بین‌المللی‌ نسل‌ سلیمانی* 💥 ♨️ برای پیوستن به پویش و *امضای طومار الکترونیکی* لینک زیر را لمس کنید: 👇👇👇 Naslesoleimani.com 📲 *برای دوستان خود ارسال کنید* 🇮🇷🇮🇶🇸🇾🇵🇸🇦🇫🇱🇧🇮🇷🇮🇶🇸🇾🇵🇸🇦🇫 * جبهه تربیتی کودک و نوجوان انقلاب اسلامی* https://ble.ir/naslesoleimani

#دلنوشته پیشمرگان کرد در اوایل انقلاب نقش بزرگی در کردستان و امنیت آن داشتند. آنها با فدا کردن جان خود در طول جنگ تحمیلی عراق و حتی قبل از آن از اسلام و کشور خود دفاع کردند. این عزیزان در زمانی که کشور ما از طرف بیگانگان مورد هجوم واقع شده بود توانستند همراه با نیروهای دیگر سپاه ارتش به دستور امام خمینی (ره) از مرزهای کردستان و ایران دفاع کنند. و نگذاشتند که آنها کشور عزیزمان را اشغال کنند. آنهو در زمان بعو از جنگ هم همراه با مردم کشور مان در سازندگی و امنزت منطقه ی خود تلاش فراوانی کردند و ما امروز راحتی زندگی خود را در شهر خودمان از انها داریم #دلنوشته نرگس محمدی دانش آموز کلاس ششم مدرسه شاهد سلیمان خاطر

🌄 راز سلام متفاوت سردار سلیمانی به حضرت آقا در دانشگاه امام حسین(ع) فرماندهان نظامی ایستاده بودند، تا آقا تشریف بیارن! همه فرماندهان احترام نظامی گذاشتند اما احترام حاج قاسم با بقیه فرق داشت. یک دست به احترام معمول نظامی کنار سر یک دست هم روی سینه... ‏میدانستم هیچ کار حاجی بی حکمت نیست، بعداً پرسیدم حاجی عرف نظامی اینه که برای احترام دست را کنار سر میگذارند این دست که روی سینه گذاشتید قضیه اش چه بود؟ گفت "حس کردم آقا نگران است، دست گذاشتم روی سینه ام تا بگویم: #حاج_قاسم_فدات_بشه_آقا_جان." #حاج_قاسم #انتقام_سخت