فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طلب حلالیت یکی از بلاگرهای معروف مجازی (مذهبی صورتی )از رئیس جمهور شهید دکتر #رئیسی...
خیلیا شرمنده هستند..
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
#حجاب #زینبیه
#قاسم_بن_الحسن
#دلنوشته ای برای ...
می دانی سید ،
دلم خیلی برایت تنگ شد.😭😭
حتی شاید بیشتر از حاج قاسم .
اون روز ها ته ته ته دل مان خبر داشت که بالاخره یک روز صبح از خواب بیدار می شویم و خبر #شهادت سردار مان را از تلویزیون خواهیم شنید.
اما تو فرق داشتی. اینقدر به بودنت عادت کرده بودیم که حتی فکرش را هم نمی کردیم که یک روز صبح قرار است ما از خواب بیدار شویم و #سید ما برای همیشه بیدار نشود😭😭.
برای همین است که رفتن حاج قاسم را باور کردم ولی رفتن تو را نه😭😭.
او زندگی اش حماسه بود
و حماسی رفت. تو اما مظلوم بودی. مظلومانه هم رفتی😭😭
یک جای دور، خیلی دور ، در هوایی مه گرفته با #خدای خودت خلوت کردی تا مزد اخلاصت را بگیری.
به دور از هیاهوی مقام و شلوغ کاری میز و صندلی ریاست.
فکر ما را نکردی با معرفت؟
نگفتی بعد سال ها داریم از دیدن رئیس جمهورمان کیف می کنیم؟
تو شوق ما را وقتی کنار آقایمان می نشستی ندیدی؟
شعف صدای آقا را وقتی از شما تعریف می کرد نشنیدی؟😭😭
معرفت ات را شکر سید.
ما را درگیر خودت کردی و خودت را رها از ما؟ واقعیت اش را بخواهی
هنوز رفتنت را باور نمیکنم.
هنوز منتظرم فردا در خبر ها بشنوم "
ریاست محترم جمهور حجه الاسلام رئیسی در دیداری صمیمانه پای صحبت کارگران معدن فلان نقطه دور افتاده نشست"
. . اما باید بپذیرم. سید #خوش_قلب و بی تکلف ما، از پیش ما رفته است. برای همیشه.😭😭
دلم برایت تنگ می شود سید😭😭😭😭😭😭😭. خیلی زیاد. برای لبخند مهربانت.😭😭😭😭😭 برای اضطرابی که در لحظه تنفیذ در چهره ات موج می زد که همان اضطراب دل ما را قرص کرد که کار به دست مرد
خدا افتاده.
دلم برای تقوایت در مناظره
تنگ می شود.😭😭😭
آن جا که به تو گفتند سندرم پست بیقرار داری و تو جواب ندادی.
چرا به آنها نگفتی سید؟ چرا نگفتی که پست بعدی ات #زمینِ_سردِ معراجِ شهدای تبریز است؟
کاش جواب می دادی تا دلمان برای جواب ندادنت این همه تنگ نمی شد.
وقتی نگرانی ات برای #ناهار خوردن کارگران را تمسخر کردند، تو دنیای کوچک شان را به روی شان نیاوردی.
مثل همیشه لبخند زدی و از کنارشان گذشتی
. تو با خدا عهدی داشتی و خدا امروز عزیزت کرد. عزیز ایران.😭😭😭
بیش از این خسته ات نکنم
سید جان.
می دانم خسته ای. چند سال است درست نخوابیده ای.
حالا دیگر استراحت کن.
بی آن که نگران فردا باشی.
برای ما هم دعا کن.
دوری ات سخت است.
ما سید خوش اخلاقِ #مهربانِ صبور خودمان را می خواهیم اما چه کنیم که خدای ما هم خوش سلیقه است و تو را برای خودش خواسته.
#شهادت_گوارایت.
سلام ما را به امام امت برسان.
#خادم_الرضا
#سیدالشهدای_خدمت
#شهید_جمهور
🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲
#یا_مهدی_ادرکنی💚
#سلام_علی_آل_یاسین 💙
هدایت شده از دفاع مقدس
28.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 خداوند "ابراهیم" را دوست داشت
📽 «انتشار برای نخستینبار» نماهنگی زیبا و شنیدنی از بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب در منزل رئیسجمهور شهید #سید_ابراهیم_رئیسی و تصاویری از تشییع میلیونی #رئیسی_عزیز و همراهانش بر دستان ملّت ایران
🎙 #امام_خامنهای : چه کسی این سرمایهی اجتماعی نظام را آورد در چشم دنیا..!؟ آقای رئیسی..! ایشان کرد این کار را...
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
#محور_مقاومت
#عالم_مجاهد
#مسئول_انقلابی
#شهید_خدمت
هدایت شده از دفاع مقدس
📸 تصاویری از حضور امام جمعه محبوبِ تبریز در دوران دفاع مقدس
🌷"آیتالله شهید سید محمدعلی آلهاشم"
در راه خدمت به مردم در سانحه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور به درجه شهادت نائل آمد🕊
650_42659678560705.mp3
6.1M
🎧 مداحی جدید حاج #میثم_مطیعی با نام "فدایی مردم" بمناسبت شهادت
آیت الله رئیسی و همرانشان
نیامد، اهل حرم آن علمدار
که بارد، بر پیکرش چشم خونبار
«خداحافظ ای جان، علمدار ایران»
عزیز ولایت، به میدان خدمت
گوارای جانت شراب شهادت
#سید_شهیدان_خدمت💔
https://eitaa.com/shahidgholamhosseinakbari
articles-2659-rasme asheghi - rasool najafiyan.mp3
4.65M
میرن شهیدا ولی از اونها
راه و رسمشون به جا می مونه
🎙رسول نجفیان
🪴
در تذكره، سبط ابن جوزى روايت كرده از احمد بن خصيب ، گفت:
«من منشى سيّده مادر متوكّل بودم. پس روزى خادمى نزد من آمد از جانب سيّده و با او بود كيسهاى كه در آن هزار اشرفى بود.
گفت: سيّده مىگويد اين وجه را تقسيم كن ميان مستحقّين كه از پاكيزهترين مالهاى من است و بنويس براى من نام اشخاصى را كه به آنها مىدهى تا آنكه مِنبعد
هم، آنچه از اين اموال به دست من آيد، تقسيم به آنها بنمايم.
ابنخصيب گفت: آمدم و از رفقاى خود مستحقّين را پرسيدم و نام آنها را نوشتم و سيصد اشرفى بين آنها تقسيم نمودم و بقيّه هزاراشرفى نزد من باقى ماند. نصف شب صداى درب خانه بلند شد. پرسيدم كيست؟
گفت: فلان مرد علوى هستم؛ و او در همسايگى من بود.
رخصت دادم، داخل شد. پرسيدم: چه كار دارى؟ گفت: گرسنهام.
يك اشرفى به وى دادم. شكر كرد مرا و رفت. زوجهام گفت: كه بود اين مرد كه اين وقت از شب آمد؟
گفتم: فلان مرد علوى كه همسايه ما بود و اظهار گرسنگى كرد، به او يك اشرفى دادم.
زوجهام گريه كرد و گفت: آيا حيا نكردى كه مثل چنين مردى روى به تو آورد و تو به او يك اشرفى دادى و حال آنكه مىدانى استحقاق او را. برخيز آنچه نزد تو از آن اشرفىها باقى مانده، بده به آن مرد علوى.
سخن آن زن به قلب من اثر كرد. برخاستم و عقبش رفتم و كيسه اشرفى را بالتمام به او دادم. چون به خانه برگشتم، پشيمان شدم كه اگر اين خبر به متوكّل برسد، از عداوتى كه او به علويّين دارد، مرا به قتل مىرساند. زوجهام به من گفت: مترس و توكّل كن به خدا و پناه ببر به جدّ علويّين.
در اين سخن بوديم كه درِ خانه را زدند و مشعلها و چراغها به دست غلامها ظاهر شد و گفتند سيّده تو را مىطلبد. پس ترسان برخاستم و روانه شدم. چون اندكى راه رفتم، رسولان در پى يكديگر مىرسيدند تا مرا واداشتند پشت پرده سيّده.
خادم به من گفت: سيّده پشت پرده است. پس شنيدم كه صداى گريه سيّده بلند است. گفت: اى احمد! خدا به تو و زوجهات جزاى خير بدهد. در اين ساعت خوابيده بودم. پيغمبر(ص) نزد من آمد و فرمود: خداوند تو را جزاى خير بدهد و به زوجه احمد بن خصيب. معنى اين كلام چه چيز است؟
قضيّه را براى او نقل كردم و او گريه مىكرد. پس فرستاد غلامانش را، اشرفىها و جامهايى آوردند و گفت: اين براى آن مرد علوى و اين براى زوجهات؛ و آنچه آوردند معادل صدهزار درهم بود.
آنها را گرفتم و آمدم درب خانه علوى را كوبيدم. از اندرون خانه صدايش بلند شد كه بده آنچه با تو هست اى احمد! و بيرون آمد و گريه مىكرد.
از سبب گريهاش پرسيدم، گفت: چون به منزل خود آمدم، زوجهام پرسيد كه آيا چه كردى؟ آگاهش كردم.
گفت: برخيز دو ركعت نماز بخوانيم و در حقّ سيّده و احمد بن خصيب و زوجهاش دعا كنيم. پس نماز خوانديم و دعا كرده، خوابيديم.
پس رسول خدا(ص) را در خواب ديدم كه فرمود: شكر ايشان بهجا آوردم در باب احسانى كه به تو كردند. در اين ساعت براى تو چيزى مىآورند، قبول كن او را.» انتهى.
📚منتخب التواریخ : ج 5 ص 250
📗 تذكرة الخواص (سبط بن الجوزي) ، ج : 1 ، ص : 331
🪴
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
نخواه گناه کنی! گناه نمیکنی❗️
یه جوان زیبائی بود به نام ابن سیرین
شغل این جوان پارچه فروشی بود
مغازه هم نداشت فقط یه سبد داشت
که رو سرش میذاشت و تو این کوچهها
راه میافتاد و كاسبی میكرد
و گاهی هم برای رفع خستگی گوشهای
مینشست و بساطش را كناری پهن میكرد
از قضا زن جوانی عاشقش شده بود
و تصمیم گرفته بود او را به دام بیندازد
این بود که رفت پیش ابن سیرین و گفت:
من شوهرم مریضه، لباس میخوام براش
بخرم اما میخوام به سلیقه خودش باشه
بساطتو جمع کن پاشو بریم پیش شوهرم
ابن سیرینم قبول کرد و با آن زن راهی
خانهشان شد، زن وارد شد و ابن سیرین هم
یا الله گويان پشت سرش وارد خانه شد
اتاق اول را گذراند
دومی را هم همین طور
رسید به اتاق سوم
دید مثل اینکه اینجا هیچ خبری نیست!
رو کرد به به زن و گفت: پس شوهرت
کجاست؟ زن هم خیلی راحت گفت:
من که شوهر ندارم
بعد به ابن سيرين گفت: ببین اینجا خانه
من هست تو هم الآن در خانه من هستی
اگه آماده برای گناه نشوی و در اختیار من
نباشی داد میزنم که مزاحمم شدهای
ابن سیرین يكباره متوجه شد در باتلاقی
افتاده که هر چی بیشتر دست و پا بزند
بیشتر فرو خواهد رفت
این بود که رو کرد به سمت آسمان و گفت:
ای خدا تو که میدانی من اهل این کارها
نیستم پس خودت نجاتم بده
در همين حال یک فکری به خاطرش رسید
گفت: باشه نياز نيست داد بزنی
من آماده میشوم برای گناه فقط به من بگو
دستشوئی خانه کجاست؟
آن زن هم با این خیال كه او راضی شده
محل دستشویی را نشان داد
ابن سیرین رفت داخلش و تا توانست از
نجاسات آنجا برداشت و به خودش مالید!؟
و آمد و یک گوشه نشست
زن تا وارد اتاق شد دید چه بوی بدی میآید
رويش را برگرداند و ابن سیرین را در آن
وضع دید!
گفت: چرا خودت رو اینجوری کردی!؟
ابن سیرین گفت: این تجسم عملیه که
از من میخواستی انجام بدهم!
آن زن با عصبانيت و ناراحتی ابن سیرین
را با همان وضع از خانه خود بیرون كرد
ابن سیرین با همان قیافه از خانه بیرون آمد
اما انگار آن روز و آن ساعت همه مرده بودند
هیچکس ابن سیرین را با آن قیافه ندید
از آن روز به بعد از او بوی خوشی استشمام
میشد و خداوند علم تعبیر خواب را به
ابن سیرین عنایت فرمود
میدانید چرا !؟؟
چون حفظ حرمت کرده بود و به نفس
خودش به یاری خدا غلبه كرده بود
دوستهای خوبم
اگر ما هم نخواهیم گناه كنيم، میتوانیم
ترک گناه سخته ولی ممکنه!
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#نیایش_شبانه
خداوندا
دل من و دوستانم را
چناندر جویبار زلال رحمتت
شستشو ده که هرکجا
تردیدی هستایمان
هرکجا زخمی هست مرهم
هرکجا نومیدی هست امید
وهرکجا نفرتی هست عشق
جای آنرا فراگیرد.
شب بخیر💙
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
💚👇🏻
اعمال قبل از خواب:
🌷حضرت رسول اکرم(ص)
فرمودند هر شب پیش از خواب :
1️⃣. #قرآن_را_ختم_کنید👇🏻
با ( ٣ بار سوره توحید) خواندن
2️⃣ #پیامبران_را_شفیع_خود_گردانید:
با گفتنِ (۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین)
3️⃣ #مومنین_را_ازخود_راضی_کنید:
با گفتنِ(۱بار: اللهم اغفرللمومنین والمومنات)
4️⃣ #یک_حج_و_یک_عمره_به_جا_آورید:
با گفتنِ ( ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر)
5️⃣ #اقامه_هزار_ركعت_نماز :
(٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ»
6️⃣ #خواندن_سوره_تکاثر (از بین برنده عذاب قبر ):👇🏻
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
🌸 أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ﴿١﴾
🌸 حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾
🌸 کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣﴾
🌸 ثُمَّ کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾
🌸 کَلا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ﴿٥﴾
🌸 لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ﴿٦﴾
🌸 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ﴿٧﴾
🌸 ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ ﴿٨﴾
7⃣ #وضو_هنگام_خواب:
امام صادق: «هركس با وضو به رختخواب برود، رختخواب براى او حكم مسجد را دارد. واگر در ميان رختخواب به ياد آورد كه وضو ندارد، بر روانداز تيمّم كند كه اگر با وضو يا تيمّم بخوابد، تا زمانى كه به ياد خداست گويى نماز مىخوانَد»
(به جای تیمم وضو بگیریم تا یه خودسازی هم انجام داده باشیم )
📚مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩
« باب ده حديث۲۱»
🔴 آیا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم ؟؟!!!
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
به قول علامه حسن زاده:
خدایا از توبه هام توبه... 😞💔
شبتون شهدایی 🍀
وضو فراموش نشه
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب سید ابراهیم
برسد به دست انتخاباتیها تا با همین مکتب افراد خوب و بد را بشناسیم...
انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادرش فراموشی گرفته، پسرش رو نمیشناسه، میزندش، ولی پسرش، میگه من که مادرم رو میشناسم.
وظیفهام خدمته!