eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.2هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
11.6هزار ویدیو
62 فایل
خادم🖤 گرچه مفقودالاثر هابی مزاران جهانند بی نشان گمنام محشورملک درآسمانند 🇮🇷 @yadmanshohada_admin https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
أميرالمؤمنين امام على عليه السلام: هيچ كس چيزى را در دل پنهان نكرد، مگر اين كه آن چيز، خود را در لغزشهاى زبان و حركات چهره اش نمودار ساخت نهج البلاغه حکمت ۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقا 💚 همه ما عاشقانت♥️ در انتظاریم ز پشت ابرهای سرد غیبت 🌥 آن طلوعت را ببینیم 🌤 ز خورشید نگاهت ☀️ بهره گیریم♥️ 🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـرَج🌼 بیایید هر روز با هم دعای فرج بخوانیم🤲 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان وقت نماز است اذان می‌گویݩد… ((•°~📿 🕊 🌱 نمازت را که خواندی ، سجاده ات را به شهادت بگیر که هیچ نمازی را بدون دعا برای تعجیل در ظهورش تمام نکرده ای..... اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 مرتضی خیلی تنها بود، اما اصلاً به روی خودش نمی‌آورد. به شدت به مرتضی دنیا سخت می‌گذشت. از روزی که ازدواج کرد، دو اتاق در خانه پدرش داشت. پدرش مسن بود و مادرش ناراحتی قلبی داشت. بچه‌هایش بزرگ‌تر شده بودند فضای زندگی‌اش تنگ بود. آدمی که شب‌ها مطالعه می‌کرد حتی برای مطالعه جا نداشت. 🔹شب‌ها برای صحبت تلفنی مکافاتی داشتیم، چون آنقدر باید آهسته صحبت می‌کرد که همسر و بچه‌هایش اذیت نشوند. آقای زم هیچ اعتنایی به او نمی‌کرد. سه سال دنبال پانصد هزار تومان وام بود که بتواند جای مستقلی اجاره کند و جالب بود که تا روزی که به شهادت رسید، هیچ کدام از آقایان مدیر فرهنگی، این وام را به او ندادند! 🔸منبع: کتاب «تکرار یک تنهایی (جستارهایی از حیات شهید آوینی)»، نوشته «محمدعلی صمدی» ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💠 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🌹 یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها می‌داد و میگفت وام است. وقتی می‌گفتند دفترچه قسطش را بده!!! می‌گفت ڪسی دیگر پرداخت می‌ڪند. 🌹 یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف می‌ڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام می‌بره !!! 🌹 یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪه خودش تشنه بود به همرزمانش می‌داد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!! 🌹 یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه. طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه !!! ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!! 🔹 آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری می‌کنیم فقط واسه باشه و هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷