eitaa logo
یادبودشهیدجاویدالاثرغلامحسین اکبری
1.4هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
16.1هزار ویدیو
87 فایل
هر وقت که گم می‌شم🌻، تو سختی و بلا،🌻 من پیدا می‌کنم،🌻 راهمُ با این ستاره‌ها🌼 خادم کانال👇 @yadmanshohada_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
از نگاه نکردن به دختران درحال شنا تا...🙈 👤یکی از همرزمانش می گفت: در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد.وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم. وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد : 🔹((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت. 🔹 📢 در عظمت این شهید فرمود: در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟ 👈این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود : تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...اما من را بی حساب و کتاب بردند. بعد استاد  مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید. 💢داستان تحول از زبان خود شهيد: 🏐 یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .🏊🏄🏊🏄🏊 📿همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. 💨 خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت. 💖 گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…😭 🗣به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح… از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”🌹 📔در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم...🌸💞 📚 کتاب عارفانه 🌹شهید احمد علی نیری🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهیان نور... اروند کنار.... شهیدحاج قاسم سلیمانی: خدایا ! به آن تپش قلب‌ها قسمت می‌دهیم ... خدایا ! به آن ردپاها قسمت می‌دهیم... خدایا ! به آن نمازها که در کنار این نهرها خوانده شد .‌‌‌.. خدایا! به آن جوان‌های عاشقی که تو این سنگرها و  کنار این نخل‌ها شهید شدند ... خدایا! به آن جنازه‌های توی اروند که برنگشتند ... خدایا ! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب اون‌ها قسم ات می‌دهیم ‌... خدایا !عاقبت مارا ختم به شهادت کن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
nf00757929-1.mp3
زمان: حجم: 1.24M
🎙سرود خاطره انگیز پاسداران حق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
می خواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اوّل رفته بود سراغ "اهل بیت" علیهم السلام یک کارت نوشته بود برای امام رضا (علیه السلام) مشهد . یک کارت برای امام زمان (ارواحنا فراه) مسجد جمکران یک کارت هم به نیّت حضرت زهرا (سلام الله علیها) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها) قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش... فرموده بود : “چرا دعوت شما را رد کنیم ؟چرا به عروسی شما نیایم؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم ، شما عزیز ما هستی” سردار شهید مصطفی ردّانی پور – فرمانده قرارگاه فتح متولد ۱۳۳۷، شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۵، والفجر ۲ ، حاج عمران ، جاوید الاثر 📚 یادگاران شهید ردانی پور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌷شهید آقا سید مرتضی آوینی: آن شیخ را که با چراغ در جستجوی سرگردان است خبر کنید که مراد او اینجاست به اینجا بیاید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌