eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.4هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
16هزار ویدیو
87 فایل
🫀🌾#به یادشهید-جاویدالاثرغلامحسین اکبری🌾🫀 #خاطرات_شهدا 📚 #دلنوشته_ها 💌 #فیلم 🎬 #عکس 📸 ارتباط با ما 👈 @yadmanshohada_admin 💢کپی و نشر مطالب کانال جایز و بلامانع است💢 💚 با ذکر صلوات 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃 ✒️ نیایش صبحگاهی (فرازی از دعای چهاردهم صحیفه سجادیه) 💞 پــ♡ـروردگارا بر محمّد و آلش درود فرست و ستم‌کنندۀ بر من و دشمنم را با نیرویت از ستم بر من بازدار و با قدرتت تندی و تیزی ستمش را بر من بشکن و برایش در آنچه که دوست دارد، مشغولیت و سرگرمی قرار ده [تا از ستم ورزی غافل گردد]؛ و بر وجودش در برابر مظلومی که با او به دشمنی برمی‌خیزد، داغ عجز و ناتوانی زن. ✨بحق محمد و آل پاکش✨ 🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃 ♻️ جمعه 🌀 ۳۰ آذر ۱۴۰۳ ♻️ ۱۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶ 🌀 ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴ 🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃 📿ذکر روز جمعه ✨اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨ 🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃 💠 حدیث امروز ✍🏻 پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر بنده ای که بعد از نمازهای روزانه ده مرتبه بر من و آل من صلوات بفرستد، او را در فردای قیامت نزد من جای دهند و مرا می بیند و من نیز او را می بینم و روی آن مانند ماه شب چهارده رو‌شن است. 📚 شرح فضایل صلوات، ص ۸۵ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃
17.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 دعای زیبای ندبه 🌷 🌷 صـوتـی و تـصویـرے 🌷 🌷 با ترجمه فارسی و انگلیسی 🌷 دعای_ندبه جمعه امام_زمان
✍اشک هایش در روز جمعه دیدنی بود... 💢سیره زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی به روایت شیخ علی شیرازی... 🔹همیشه از خدا می خواستم که بتوانم به او خدمت کنم خادمی که در فلسطین لبنان سوریه عراق افغانستان بحرین یمن حتی در اروپا می درخشید. 🔸حاجی مرد خدمت بود او در میدان خدمت به مردم حرف اول را می زد در میدان معرفت خاص بود رابطه اش با اولیای الهی حرف نداشت. 🔹هر جمعه در منزلش روضه خوانی بود یکی از روحانیون منبر می رفت قبل از سخن چند مساله شرعی می گفت یکی از مداحان نیز روضه می خواند. 🔸جلسه خصوصی و برای اهل منزل بود گاهی افرادی خاص از دوستان حاجی هم بودند توفیق داشتم در این جلسات حضور پیدا کنم. 🔹اشک های حاج قاسم در روزهای جمعه دیدنی بود بلندبلند گریه می کرد رابطه اش با امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله یک رابطه الهی بود. 🔸برایم جالب بود که علیرغم مشغله های زیادش مقید بود جلسات جمعه تعطیل نشود همه کارها را جدی پیگیری می کرد. 🔹شنبه ۲۱ آبان جلسه مفصلی داشتیم سردار صبوری معاون هماهنگ کننده نیرو هم بود تأکید داشت که دوره های بصیرتی مشهد و طرح کتابخوانی جدی گرفته شود. 🔸دوست داشت در معاونت ها هر کس کتاب را می خواند در جلساتی خلاصه کتاب را توضیح بدهد می گفت در هر معاونت یک روحانی حضور داشته باشد با نیروها انس بگیرد با آن ها به مسجد بیاید با آن ها به سفر برود حاج قاسم تأکید ویژه داشت دعای کمیل ابوحمزه و جوشن کبیر در اردوگاه ها با صوت زیبا پخش بشود تا همه با روح دعا انس بگیرند دوست داشت روحانیون به منزل پاسداران بروند و آن ها را با دین ناب آشنا کنند.
آقای مهربانم‌‌.‌‌. خورشید غریب اهل دنیا بدرخش ای یوسف عاشق کش زهرا بدرخش شب های بدون بودنت یلدایی ست ای ماه شبم در شب یلدا بدرخش اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
💌 فرازی از وصیت نامه ی شهید 🌻🍃 اینجانب اسماعیل مددالهی اردکانی متولد 1340 که عاشقانه با انقلاب اسلامی آشنا شدم تا آنجا که مرا به جبهه کشاند، اگر خداوند لطف فرمود و شهادت نصیبم گرداند از خانواده ام مخصوصا یگانه خواهرم میخواهم که در شهادت من که عروسی من است ناراحت نباشید. اینجانب از تمامی آشنایان، اقوام، خویشان و دوستانم و هر کسی که مرا میشناسد حلال بودی میطلبم و اگر کسی طلبی یا بدهی به اینجانب دارد همچنانکه شفاهی به برادرم الله مراد گفته ام و وکالت اینجانب برادرم الله مراد مددالهی اردکانی عضو سپاه پاسداران می باشد و با ایشان تماس بگیرید. 🌻🍃و از امت قهرمان و شهید پرور ایران میخواهم که خطبه علی(ع) درباره نکوهش مردم عراق را همیشه در نظر داشته باشید و مطیع ولایت فقیه باشید تا انشا الله با رهبری امام عزیزمان مردم محروم و مستضعف جامعه را زیر سلطه تجاوزگران و ظالمان از خدا بیخبر نجات دهند. ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»
🌻🍃 شهید اسماعیل مددالهی اردکانی در روستای بام بادمی از توابع ممسنی در خانواده ای متوسط متولد شد. وی فرزند ششم از 8 فرزند ( 7 پسر و 1 دختر) بود پدرش شیرزاد مددالهی اردکانی کشاورز بود و مادرش خانم جان شجاعیان خانه داری میکرد. هنوز یکسال از عمر ایشان نگذشته بود که پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی برادرش قرار گرفت. 🌻🍃دوران ابتدایی در سال1346 در روستای گچ دروازه تنگ لله جاوید ممسنی نزد برادرش که معلم عشایر بود به اتمام رساند و جهت ادامه تحصیل به شهرستان سپیدان عزیمت نمود. دوران راهنمایی در سال 1351 را در مدرسه بابک (شهید سهرابی) شهرستان سپیدان گذراند و جهت ادامه تحصیل در سال 1354وارد دبیرستان بیضاوی ( شهید عبیدی) شد و تا آخر سال سوم دبیرستان در این شهرستان و بعدا به شیراز عزیمت نمود. 🌻🍃 همزمان با دبیرستان در نهاد پیکار با بیسوادی ( نهضت سواد آموزی ) به عنوان آموزشیار فعالیت میکرد. در حین تحصیل به کارهای تخصصی مانند میکانیکی، لوله کشی و امدادگری مشغول شد و کار میکرد و خرج تحصیل خود که در ایام دبیرستان به تنهایی زندگی میکرد فراهم می نمود. 🌻🍃در سال 1356 با اوج گیری انقلاب اسلامی در شیراز همراه برادرش که در آن ایام در مدرسه علمیه حکیم زیر نظر آیت الله شهید دستغیب رحمه الله به عنوان طلبه درس می خواند به تظاهرات و پخش اعلامیه حضرت امام « ره» بر علیه رژیم شاهنشاهی به مبارزه پرداخت و آذرماه 1360 با شروع جنگ تحمیلی به عنوان امدادگر از طرف بسیج سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد و در درمانگاه شهید نجمی سرپل ذهاب خدمت میکرد، علاوه بر کارهای پزشکی به کارهای تبلیغی و امورات فرهنگی از جمله تدریس قرآن، احکام و نهج البلاغه مشغول بود. ╰━━🌷🕊🌼🕊 «اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»
🌻🍃 وظیفه اصلی ایشان در جبهه پزشکیار منطقه جنگی سرپل ذهاب بود. ایشان به مدت سه ماه در جبهه حضور داشتند تا اینکه در تاریخ 18 اسفند 1360 با اصابت ترکش خمپاره به پهلوی راست در منطقه بازی دراز سر پل ذهاب استان گیلان غرب به آرزوی دیرینه اش به خیل شهادت پیوست. 🌻🍃 سه روز بعد از شهادتش در تاریخ 21/12/1360 پیکر ایشان را به شهرستان سپیدان انتقال دادند. مراسم تشییع جنازه ایشان در تاریخ 22/12/1360 توسط بنیاد شهید و سپاه پاسداران و خانواده ایشان برگزار شد و در گلزار شهدای سپیدان به خاک سپرده شد 🌻🍃شهید اسماعیل مددالهی اردکانی سومین شهید شهرستان سپیدان میباشد. هم اکنون مدرسه دخترانه شهید اسماعیل مددالهی اردکانی در شهرستان سپیدان و یکی از اماکن نظامی در جزیره ابوموسی در سال 1394به نام ایشان نامگذاری شده است. 🌻🍃 از بارزترین خصوصیات اخلاقی مددالهی خوش اخلاقی، ساکت و آرام بودن و اهمیت به صله رحم بود. او قدی بلند داشت و بسیار خوش چهره بود و برای اینکه در ملا عام جلب توجه نکند همیشه نقصی در پوشش خود ایجاد میکرد. ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━
از آدم‌های سیاسی کشور زیاد انتقاد می‌کرد. می‌گفت: فلان کار اشتباه بوده، فلان کار درست بوده. بهش می‌گفتم: تو که هیچ‌کی رو نذاشتی بمونه، آخر سر طرفدار کی هستی؟ می‌گفت: فقط آقا؛ هر چی آقا بگه.❣ گاهی وقت‌ها که دلش می‌سوخت می‌گفت: آرزوم اینه سرم رو بذارم روی سینه‌ی آقا و دردِدل‌هایی رو که نمی‌تونم به کسی بگم، بهش بگم. 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
▪️ ‏اینجوری یلدا گرفتن که الان بتونیم یلدا بگیریم... ـ دل مردم جرم است
پیکرش به طور کامل سوخته بود و استخوان‌هایش درهم شکسـته بود، بعد از دیدن پیکرش دیگر آرام و قرار نداشتم، در خواب به سراغم آمد و دلسوزانه گفت: چرا این قدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن جنازهام اذیت شدی ناراحتم، بعد با حالتی خاصی گفت: باور کن قبل از شهادت تعداد زیادی تانک عراقی را منهدم کردم و لحظه شهادت هیچ چیز نفهمیدم چرا که حضرت اباالفضل (ع) در کنارم بود و آقا امام زمان (عج) در بالای سرم نشسته بودند. 🌷شهید سیداحمد رحیمی🌷 📎 به روایت همسر شهید
🍀جوونی‌یواشکی‌هایی‌داره.. بعضی‌ها‌جوان‌که‌بودند، ‌یواشکی‌یه‌کارهایی‌می‌کردند؛ یواشکی‌ساکشون‌رو‌جمع‌میکردن، یواشکی‌شناسنامه‌هاشونو ‌دست‌کاری‌می‌کردند.. یواشکی‌میرفتند‌جبھه یواشکی‌میرفتند‌خط‌ و‌شب‌می‌رفتندعملیات! یواشکی‌نمازشب‌می‌خوندند یواشکی‌گریه‌می‌کردند یواشکی‌نامه‌ووصیت‌نامه‌می‌نوشتند، آخرشم‌یواشکی‌تیر‌میخوردند وشھید‌می‌شدند:)!'😔💔 اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک شهیدانه سَــلام‌‌بر‌شُهدا
👤 شهید_ابراهیم_هادی: 🖋نيتتان را خالص و اعمالتان را از شرک ريا حسادت پاک نماييد تا آنچه می خواهید باشيد. بدانید تا خود را نسازيد جامعه ساخته نمی‌شود. شهید_نگاشت