🌼خاطره حجتالاسلام علی شیرازی از حاج قاسم سلیمانی
✍حاج قاسم با اینکه بیشتر از خیلی از نیروهای سپاه مأموریت میرفت، هیچوقت حق مأموریت نگرفت. بعد از شهادتش هم مسئول نیروی انسانی نیروی قدس گفت، حاج قاسم حقوق عادی خود را بدون اضافه کار و حق مأموریت میگرفت. خودش هم به من گفت من برخی مواقع در اداره زندگی میمانم. بهتازگی که بحث ازدواج پسرش بود، میگفت برای هزینه خرید ازدواج پسرم (انگشتر و...) مشکل دارم، بعد گفت فعلاً حل شد ولی هزینه مراسم را ندارم. مراسم هم قرار بود فروردین سال بعد باشد. هزینههای حاج قاسم بیشتر، هزینههای پذیرایی از مهمانهایش بود. او خیلی مهمان داشت؛ هم از ایران بهویژه خانواده شهدا از جمله شهدای کرمان وهم مهمانهای خارجی از مسئولان جبهه مقاومت که خانوادگی به ایران میآمدند و حاج قاسم حتماً آنها را به خانه میبرد.
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌼🌺
🌳صبح 🌤امید که شدمعتکف پرده غیب..
گوبرون آی که کار شب تارآخرشد
🌳بعدازاین نور به آفاق دَهم از دل خویش
که به خورشیدرسیدیم و غبارآخر شد
🌳آن پریشانی شبهای درازوغم دل
همه در سایه گیسوی نگارآخر شد..❤️
#حاج_قاسم💔
🌴صبحتون مهدوی🌺🌈🌤
🥀🌸
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸✨
سَرشد به شوق وصل #تو فصل
جوانیَم
هرگز نمی شود❌ که از این در برانیَم
#یابن_الحسن برای تو بیدار می شوم
#روزت_بخیر ای همه ی زندگانیم😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌸💦
🍁اى دل! #بشارت مى دهم
🌼خوش روزگارى مى رسد
🍃یا درد و غم💔 طى مى شود
🌺یا #شهریارى مى رسد
🍁گر کارگردان جهـ🌏ــان
🌼باشد "خداى مهربان"
🍃این کشتى طوفان زده
🌺هم بر کنارى #مى_رسد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🍁🌸
به او اگر بخواهم بنویسم؛
خواهم نوشت: « من را هم ببر .... »
هوای شهر بدون تو، برایم نفسگیر است😔
#پنجشنبه_های_دلتنگی💔
🥀به یاد تمام شهدا و اموات قرائت فاتحه 🌹
#التماس_دعا🌺
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
شهدا🥀
🌸دلم ❣ڪه در بند شما باشد...
خوبے اش این است از بند دنیا آزاد مے شود
🍃و سرانجام در #بندشما شدن چیزے
جز شهادت نیست..💔
#اللهم_الرزقنا_شهادت🌹🍃
#صبختون_شهدایی🌈🌤
🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️جمعه های دلتنگی
ساعت به وقت❤️ ۱:۲۰بامداد
آخرین نگاهش...
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
🌺✨
💠۳۱۳ روز از شهادتت گذشت حاج قاسم❤️
💠اگر حال ما را بخواهی جز به درد و غم نگذشت😭
بدون ما برشما چگونه گذشت حاجی...
💠دلمان شوق وصال میخواهد دلمان وصلت یار میخواهد💔
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_یامولای🤲
🌺شبتون مهدوی⭐️🌙
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
💬توئیت زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی برای تولد شهید ابومهدی المهندس..
https://eitaa.com/sardaredeLhaman
❤️🌱
در یکی از سفرهایی که از سوریه به ایران داشتم، حاج حمید با من تماس گرفت و گفت: حاجی شنیدم سوریه بودی. گفتم: بله.
تا این جواب را به ایشان دادم شروع به گریه کرد و مرا به فاطمه زهرا (س) قسم داد که ایشان را با خودم ببرم.
گفتم: شما الان مشغول چه کاری هستید؟جواب داد: الان آزادم و همه کارهایم را انجام دادهام. هرکاری بگویید انجام میدهم، نوکری مدافعان حرم را میکنم.
ما خیلی از افراد را اسم داده بودیم. حدود 30 نفر و او سی و یکمین نفر بود هنوز آنها نیامده بودند.
او اولین نفری بود که آمد و گفت: کار مرا حضرت زهرا (س) درست کرده است. در واقع یک ارادهی الهی بود در عاقبت به خیری و جاودانگی این شهید و خدای عالم شاهد است، دست هیچ کس نبود. هیچ ارادهای نمیتوانست جلوی ایشان را بگیرد.
حاج حمید مسئول تدارکات و پشتیبانی قرارگاه شد ولی هر چند وقت یکبار میآمد و میگفت من رزمنده جنگم و پشت جبهه نمیتوانم کار کنم. میخواست رو در روی دشمن بجنگد به همین خاطر علاوه بر مسئولیت مالی، فرمانده محور عملیاتی شد. محور حاج حمید یکی از قرارگاههای ما بود که حدوداً یک کیلومتر با دشمن فاصله داشت. هم محور را اداره میکرد و هم مسئولیت مالی کل قرارگاه را به عهده داشت.
یک روز درگیری در محورهای دیگر پیش آمد و دشمن میخواست عملیات کند ما به آنجا رفتیم و حدود 24 روز با دشمن درگیر بودیم. موقعیتی پیش آمد و یکی از گردانهای وی را برای درگیری به خط بردم ولی به خودش اجازه ندادم چون میدانستم اگر جلو برود شهید میشود. یکی دو بار تلفنی با من حرف زد و اعتراض میکرد و میگفت: من مثل پدر این نیروها هستم چرا اجازه نمیدهی پدر به بچههایش سر بزند؟
من به ایشان اجازه دادم فقط یکشب به آنها سر بزند و سریع او را برگرداندم و خدای عالم شاهد است میدانستم اگر بماند شهید میشود. ایشان چنان حماسی و عاشورایی و غیرتمندانه به دل دشمن میزد که اصلاً معلوم نبود فرمانده است یا سرباز. چند روز گذشت درگیری سختتر شد و من مجبور شدم گردان دوم را هم ببرم ولی باز به خودش اجازه ندادم همراه آنها برود. دوباره تلفنی با من تماس گرفت و برای جلورفتن شروع به التماس کرد و آخرهای صحبتهایش گریه کرد.
یک روز در این فاصله من به عقب برگشتم تا مرا دید یقهی مرا گرفت و گفت: چرا نمیخواهی من عاقبتبهخیر شوم؟ چرا نمیخواهی من به سعادت برسم؟ بر من منت گذاشتی و مرا تا اینجا آوردی چرا نمیگذاری من بروم و کارم را انجام بدهم؟ و باز هم چشمانش پر از اشک شد. من هم مجبور شدم بهش اجازه بدهم. آنچنان ذوق و شوقی پیدا کرد برای رفتن که ظرف دو دقیقه آماده شد.
با خوشحالی میخندید. مرا محکم بغل کرد و بوسید و گفت: نمیدانی چه لطف بزرگی در حق من کردی.
خلاصه وقتی به محور رسیدیم مستقیم پیش بچهها رفت. دو شب پیش بچهها بود. مثل مادری که نگران بچههایش باشد تا صبح بیدار بود و بالای سر بچهها راه میرفت.
#مدافع_حرم
#شهید_حمید_مختاربند به روایت حاج رحیم نوعی اقدم، همرزم شهید
✍مشرق، حریم حرم
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🗓آغاز #هفته_کتاب و کتابخوانی
📙کتاب مصور تاریخ جنگ/۵
💠رهبرانقلاب:
‼️متاسفانه نسل جوان ما از گنج جنگ ۸ساله کم اطلاع است! ۸۷/۸/۸
‼️از کارهای واجب است اینستکه جوانان لاأقل تاریخ جنگ را بخوانند! ۷۷/۱۲/۱۵
‼️من به جوانان توصیه مؤکد میکنم کتابهای شرح جنگ ۸ساله را قدر بدانند و بخوانند! ۷۴/۶/۲۹
‼️تاریخ دفاع مقدس را قدر بدانید؛ هر چه میتوانید این کتابها در دسترس جوانها قرار بگیرد تا جنگ را بشناسند! ۹۲/۷/۱۵
@aks_jebhe
شکر خدا به دعای شما عزیزان، مشکل بانو پرستو برطرف شد🌷
تشکر از همراهی صمیمانه و دعاهای شما...
التماس دعا دارم مهمانان شهدا
#حاجت_روایی
#نظر_لطف_شهدا🦋